راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

جنایت

هرگز نشانه

جسارت نیست

 
 

 

ترس همیشه انگیزه خشونت و جنایت بوده است. آن که با چاقو و یا سلاح گرم برای سرقت وارد خانه و یا بانک می شود،  اغلب از ترس سلاح با خود می برد و از وحشت، صاحبخانه و یا کارمند بانک را می کشد. آن رهبر سیاسی که دستور زندان و قتل و حصر فعالان سیاسی را می دهد، از بیم رقیب و از کف دادن قدرت متوسل به خشونت و جنایت می شود. در طول تاریخ همین بوده است و در جمهوری اسلامی نیز چنین شده است، چنان که در رژیم دیکتاتوری رضا شاه و فرزندش چنین بود. حتی در بسیاری از ماجراهای خونین عشقی نیز رقیب ناتوان، از ترس شکست و بیم غلبه رقیب بر او مرتکب قتل شده است. البته، ریشه های خصلتی و حتی ژنتیک نیز در این میان نقش بازی می کنند. رضاشاه شاید هر دو جنبه را داشت. هم خصلتی و ژنتیک و هم ترس. در همین جمهوری اسلامی نیز از ترس، فعالان سیاسی را یا اعدام کرده اند، یا قتل عام و یا قتل زنجیره ای و یا زندان و حصر خانگی. آن رژیم و یا رهبری که جای پای استواری در میان مردم داشته باشد، نیاز به قتل و حصر و زندان رقبا ندارد.

رضا شاه علیرغم خشونت و سنگدلی که داشت، آدم ترسوئی بود و به همین دلیل نیز دست به جنایاتی زد که اقدامات مثبت او را در سایه قرار داد! قتل تیمورتاش وزیر دربارش، قتل میرزاده عشقی شاعر، قتل فیروز میرزا فرمانفرما، قتل ارانی، قتل سردار اسعد بختیاری، قتل سمیتقوی کرد، قتل آیت الله مدرس و دهها قتل دیگر را می توان بر شمرد. این همه جسارت در قتل و کشتار، در یک دستور انگلیس که توسط  فروغی مغضوب بصورت پیغام برای رضاشاه فرستاده شد، ترس و بزدلی رضا شاه را عیان ساخت و او تسلیم و ذلیل ایران را ترک کرد.

سلیمان بهبودی پیشکار رضا شاه در خاطراتش می نویسد:

شاه حتی از دیدن اصغر قاتل با دست های باز، در میان ماموران هم ترسیده بود که وقتی هوس کرد او را ببیند، دستور داد دست های او را ببندند و در محاصره ماموران و روسای نظمیه تهران به خدمتش بیآورند!

این ترس در عین جسارت در جنایت در فرزند او محمد رضا هم بود. چنان که در جریان تدارک کودتای 28 مرداد و ناکام ماندن اقدام کودتائی 24 و 25 مرداد از ایران گریخت و با پیروزی کودتاچی ها جسارت بازگشت به ایران پیدا کرد. در انقلاب 57 نیز، فرمانده کل قوا ژنرال هایش را گذاشت و از ایران گریخت.

یک ضرب المثل پر معنای ایرانی می گوید: ترس برادر مرگ است!

واقعا همینگونه است. بسیاری از رهبران سیاسی از ترس مقام و موقعیت و جان خویش دست به اقداماتی زده اند و فرامینی را صادر کرده اند که به قیمت جان خودشان تمام شده است.

 

 

 

                        راه توده  448     15 اسفند ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت