بحثی پیرامون کنگره حزبی با حلوا حلوا گفتن دهان هیچ حزبی شیرین نشده است! |
در میان پیام های دریافتی، پیامی هست با این مضمون: « "برای پاسخگوئی به این وظیفه ملی، طبیعی است که هر حزب و سازمان و گروه و فردی مطابق نگاه و نگرش خود عمل میکند. آنچه ما درباره رای مردم در 24 خرداد 92 میگوئیم و خود نیز در آن سهیم بوده ایم، همان نگاه تاریخی حزب توده ایران به رویدادهاست. بویژه که تجربه 35 سال گذشته، حتی به مخالفان ما نیز نشان داد، نظرات و ارزیابیهای حزب توده ایران نزدیک ترین ارزیابیها و تحلیلها نسبت به واقعیات جامعه ایران است." این ارزیابی از آن راه توده است نه حزب توده ایران. حزب توده ایران در کنار دیگر احزاب کمونیست مواضع خود را در کنگره ششم حزب توده ایران در دسترس همه قرار داده است و حزب توده ایران را از قتل عام های در راه نترسانید که تخصص شماست.» مسئول بخش پیام های دریافتی برای بخشی از این پیام پاسخی نوشته و پاسخ به بخش دیگری از آن را ظاهرا به دلیل حساسیت مسئله به شورای سردبیری سپرده است.
مخاطب آنچه در اینجا بعنوان پاسخ به آن خواننده گرامی نوشته می شود، میتواند دیگرانی هم باشند که مانند نویسنده پیام بالا می اندیشند.
دوست و دوستان عزیز! ارزش و اعتبار یک حزب سیاسی به کنگره و پلنوم و جلسات آن نیست. چنان که جدی بودن و یا جدی تلقی شدن یک حزب نیز بستگی به کنگره و جلسات حزبی آن حزب ندارد. اعتبار یک حزب سیاسی وابسته به آن نظرات و سیاستی است که آن حزب اعلام کرده و بصورت منسجم آن را پی می گیرد. یعنی استراتژی آن حزب و سپس تاکتیک های مرحله ای آن حزب، که باید متاثر از تحولات جاری در جامعه باشد. برای مثال، حزب توده ایران از 28 مرداد 1332 تا انقلاب 1357 پلنوم های متعدی تشکیل داد. حتی پلنوم وسیع وحدت با فرقه دمکرات آذربایجان. اما از میان همه آن پلنوم ها، غیر از پلنوم چهارم که کودتای 28 مرداد را تحلیل کرد، دو پلنوم اعتبار تاریخی دارد. پلنومی که طرح برنامه حزب توده ایران با شعار "جبهه واحد ضد دیکتاتوری" را تصویب کرد (1352) و یکی از معتبر ترین و علمی ترین مقالات در باره اسناد همین پلنوم را زنده یاد ایرج اسکندری دبیراول وقت حزب نوشت و در مجله دنیا منتشر شد، و دیگری پلنومی که در آستانه سقوط نظام شاهنشاهی و با هدف برنامه و خط مشی حزب برای دوران پس از پیروزی انقلاب و سرنگونی شاه و حضور علنی در ایران تشکیل شد. یعنی پلنوم شانزدهم حزب توده ایران. پس از آغاز فعالیت قانونی و علنی حزب توده ایران در جمهوری اسلامی نیز پلنوم وسیع 17 از اعتباری ویژه برخوردار است زیرا در داخل کشور تشکیل شد. بنابراین می بینیم که آن جلسات و پلنوم هائی اعتبار تاریخی برای حزب توده ایران داشته اند که یا در داخل کشور تشکیل شده اند و یا در ارتباط مستقیم با فعالیت حزب در داخل کشور و یا برای اعلام خط مشی و شعار و سیاست مرحله ای حزب. مانند پلنوم پانزدهم و اعلام شعار "جبهه واحد ضد دیکتاتوری". بدین ترتیب، بحث اعتبار جلسات حزبی باز می گردد به محتوا، اهداف و خط مشی و سیاست و شعاری که در جلسات حزبی (کنگره یا پلنوم) تعیین می شود نه نفس تشکیل جلسه با هر نامی. چه کنگره و چه پلنوم. اختلاف دیدی که ما با دوست پیام نویس و برخی دوستان توده ای منتشر کننده نامه مردم و طرفداران کنگره های خارج از کشور داریم از اینجا آغاز می شود، نه این که کنگره خوب است یا بد است؟ و یا یک سیاست غلط چون با نام کنگره و یا پلنوم اعلام شده و دنبال می شود معتبر است. اعتبار آن جلسات حزبی و سیاست و شعاری که اعلام می شود را افراد حزبی طرفدار مصوبات آن جلسات تعیین نمی کنند، بلکه تحولات و رویدادهای داخل کشور تعیین می کنند. اگر آن رویدادها خط بطلان بر مصوبات یک کنگره و یا پلنوم و یا هر جلسه دیگری بکشند، آن جلسات اگر هزار بار هم مهر کنگره و یا پلنوم بر پیشانی داشته باشند، مانند یخ در زیر آفتاب آب می شوند و بی اعتبار. این دوست گرامی و دیگر دوستان مراجعه کنند به کتاب "اسناد و دیدگاه ها" و مشاهده کنند که از پلنوم چهارم تا پلنوم پانزدهم، سرنوشت 10 پلنوم که عموما متاثر از جدال های درونی حزب و کشاکش میان فرقه و حزب و حرف های کلی در باره رژیم کودتائی شاه چه بوده و چه میزان اعتبار در تاریخ حزب توده ایران دارند. و اسناد آن پلنوم ها را مقایسه کنند با اسناد پلنوم پانزدهم که یک جهش بزرگ به سمت واقع بینی و نگاه نو به داخل کشور و رفتن رژیم شاه به سمت سقوط بود تا متوجه شوند ما چه می گوئیم. نشستن و گفتن و برخاستن هنر حزبی نیست. باور کنید نیست. حالا با هر اسمی هم می خواهد باشد. امروز در ایران – چه در میان توده ای ها و چه در میان غیر توده ای ها- نگاه نمی کنند که فلان شعار و یا فلان نظری که مهر پلنوم دارد و یا ممهور به مهر کنگره است درست است و باید تائید شود، بلکه نگاه می کنند که این شعار و سیاست مهر واقع بینی بر پیشانی دارد یا ندارد! اینجاست که اعتبار حزب توده ایران سنجیده می شود. والا کنگره کنگره کردن مانند حلوا حلوا گفتن است که دهان را شیرین نمی کند. چنان که در انتخابات دوم خرداد 76 دیدیم، در دور اول ریاست جمهوری احمدی نژاد در سال 1384 دیدیم، در آغاز ورود میرحسین موسوی به کارزار انتخابات ریاست جمهوری سال 88 دیدیم و در همین انتخابات سال 92 با اعلام تحریم آن در نامه مردم دیدیم. اسناد موضع گیری های غلط و اشتباه همه مواردی که در بالا تاریخ آنها ذکر شد در "نامه مردم" موجود است و در بایگاه راه توده نیز هست! اشتباه پشت اشتباه از کجا بر خاست؟ و کسی قبول کرد که چون این اشتباهات مهرکنگره دارد، اشتباه نیست؟ درباره نحوه تشکیل کنگره های مورد اشاره آن دوست پیام نویس نیز باید بگوئیم، که ما درباره این کنگره های در مهاجرت و مصوبات آنها درباره رویدادهای داخل کشور و همچنین مسائل درونی حزب در سه دهه گذشته حرف بسیار داریم که جای طرح آنها دراینجا نیست و ما صرفا خواستیم در باره یک مسئله کلیدی چند نکته را بنویسیم. این که اعتبار حزب به کنگره هایش نیست. به خط مشی و سیاست و شعارش است. از این مرحله به بعد است که تازه می رسیم به بسیج نیروی طرفدار این مشی و شعار و سیاست و سازمان دادن آن و تدوین سیاست تبلیغی و ترویجی حزب که باز در این موارد نیز بحث بسیار است. امیدواریم این مختصر، مفید واقع شده باشد. |
راه توده 448 15 اسفند ماه 1392