وظیفه نیروهای ملی ایران در سالگرد انقلاب بهمن 57 |
تعمیق و گسترش جنبش اصلاحات در کشور ما، یک وظیفه ملی و مترقی، تا مرز یک وظیفه انقلابی است. کسانی که نگران بازگشت دوباره بازندگان انتخابات ریاست جمهوری 92 به قوه مجریه و هر نهادی هستند که از آن رانده شده اند، آنها که خواهان خاتمه حصر موسوی و کروبی و آزادی زندانیان سیاسی هستند و آنها که از جنگ و ویرانی و حتی تکرار یک قتل عام دیگر سیاسی در کشور وحشت دارند، بیش و پیش از بیان وحشت و هراس و نگرانی، باید فکری برای تعمیق و گسترش اصلاحات در کشور بکنند. یعنی چگونه دولت کنونی را که با رای مردم بر سر کار آمده یاری کنیم؟ و چگونه توطئه هائی را که علیه آن جریان یافته تا رای مردم فلج شود خنثی کنیم؟ در سالگرد انقلاب بهمن 1357 که حزب توده ایران سهمی فراموش نشدنی در آن داشت، میتوان در باره آن سالها و آن گذشته سخن گفت و بموقع خود نیز باید گفت. نه تنها در سالگردها، بلکه در سر هر پیچ حادثه در ایران و در جمهوری اسلامی، باید گذشته را مرور کرد، اسناد جانفشانی تودهایها را در برابر دیدگان قرار داد و بویژه به نسل جوان کشور گفت که توده ایها برای انقلاب و برای دفاع از خاک میهن در برابر ارتش صدام حسین و برای تحکیم دستاوردهای انقلاب در سالهای نخست جمهوری اسلامی چگونه از جان خویش گذشتند. اما، حتی در این بازگشت به تاریخ نیز نباید از گفتن "سخن روز" غافل ماند. گذشته در خدمت امروز است و امروز است که فردا را میسازد. این شعار و مشی تودهای است! برخاسته از همین نگاه و مشی است که معتقدیم باید از تعمیق و گسترش جنبش اصلاحات و راههای آن سخن گفت. سخنی توام با پیشنهاد و نه سخنی برای سخن گفتن و مطرح بودن! برای پاسخگوئی به این وظیفه ملی، طبیعی است که هر حزب و سازمان و گروه و فردی مطابق نگاه و نگرش خود عمل میکند. آنچه ما درباره رای مردم در 24 خرداد 92 میگوئیم و خود نیز در آن سهیم بوده ایم، همان نگاه تاریخی حزب توده ایران به رویدادهاست. بویژه که تجربه 35 سال گذشته، حتی به مخالفان ما نیز نشان داد، نظرات و ارزیابیهای حزب توده ایران نزدیک ترین ارزیابیها و تحلیلها نسبت به واقعیات جامعه ایران است. ما اعتقاد داریم، تعمیق جنبش اصلاحات با گسترش آن پیوند ارگانیک و تنگاتنگ دارد. یعنی شعارها و خواستهای جنبش اصلاحات هر اندازه به اعماق جامعه راه یابد، به همان اندازه بر گسترش جنبش افزوده میشود. جنبشی که در میهن ما جاری است، تنها در شعار "آزادی" و علیه "دیکتاتوری" نمیتواند و نباید خلاصه شود. این جنبش دارای خواستهای عمیق اقتصادی است، چرا که کشور، نه تنها در بحران سیاسی و حکومتی، بلکه در یک بحران عمیق اقتصادی نیز غرق است. صف طویل دریافت سبد کالا که هفته گذشته در شهرهای کوچک و بزرگ کشور به نمایش عمومی درآمد، خود زبان گویای این بحران عمیق بود. آنها که در سال 88 کودتا کردند و آنها که متحد کودتاچیها شدند، درمجموع خود حاکمیتی را تشکیل دادند که بحران همه جانبه امروز ایران حاصل حاکمیت آنهاست. حاکمیت سرمایه داری تجاری و صنعتی- نظامی که با سیاست نظامی- اتمی بر سرکار آمد، آخرین ضربات را به کشاورزی و تولید کشور ما زد. حاکمیت متکی به سیاست نظامی- اتمی، علیه تولید ملی، چه درعرصه صنعت و چه درعرصه کشاورزی عمل کرد و تاریخی ترین فساد اقتصادی، اختلاس حکومتی، چپاول ثروت ملی و ... را برای دهها میلیون مردم ایران و دولت کنونی به ارث گذاشت. دو طبقه (کارگران و کشاورزان) و قشر (اقشار میانی و به اصطلاح رایج شده "طبقه متوسط") تاثیر گذار بر هر تحولی اند و نیروی مهم و بالقوه جنبش اصلاحات در میهن ما هستند که شانه به شانه اقشار میانی و متوسط جامعه نه تنها سرنوشت اصلاحات، نه تنها سرنوشت کشور، بلکه پاسدار آخرین نفسهای انقلاب 57 اند. روی سخن ما نه تنها با مردم، بلکه با دولت برخاسته از رای مردم در 24 خرداد 92 نیز هست: طبقات و اقشار غارت شده مملکت را مانند سپاه اصلاحات بنیادین اقتصادی و سیاسی باید در صحنه نگهداشت و بر وسعت آن افزود. به نیازهای اقتصادی آنها باید پاسخ داد، گریبان چپاولگران را باید گرفت، مردم را باید در جریان جزئیات چپاول کشور در 8 سال گذشته قرار داد، کارخانهها باید باز شوند و واحدهای صنفی و تشکلهای کارگری حمایت شوند. سیاست حمایت از کشاورزی و کشاورزان باید بصورت نهادینه پیش برده شود. امروز اصلاحات اقتصادی، پیشتاز جنبش اصلاحات است و اصلاحات سیاسی و اجتماعی را بدنبال خود میکشد. با این سرمایه میتوان به استقبال انتخابات مجلس آینده رفت و قوه قانونگذاری کشوررا در خدمت اصلاحات در آورد. از تن جناح روبرو، گام به گام باید تکهای جدا کرد و به جنبش اصلاحات وصل کرد تا پوست و استخوانی از آن باقی بماند و دیگر توان مقابله با خواستههای مردم را نداشته باشد. این تلاش باید شامل نیروهای نظامی و سپاهی کشور نیز بشود تا هوای حاکمیت مطلق از سر شماری از فرماندهان آن بیرون برود. این که دولت روحانی راهی دشوار و دراز را در پیش دارد یک واقعیت است و این که دولت وی از تجربه ناکامیها و موفقیتهای دولت خاتمی و فاجعه دوران احمدی نژاد بهره میگیرد نیز واقعیت است. درک عمیق این سه واقعیت باید بتواند آگاهی و وظیفه روز نیروهای سیاسی خارج از حاکمیت را نیز کامل کند. اینگونه است که این مجموعه میتواند جنبش اصلاحات را که در نوع خود آخرین تلاش برای نجات انقلاب بهمن از شکست نهائی است پر توان کند. |
راه توده 444 17 بهمن ماه 1392