نرفت میخ آهنین حزب توده ایران بر سنگ سیاست غلط مجاهدین خلق |
آنچه می خوانید، نظر رهبری حزب توده ایران درباره سیاست های سازمان مجاهدین خلق، در سالهای اول پس از انقلاب بهمن 57 است که در پرسش و پاسخ زنده یاد نورالدین کیانوری طرح شده است. یعنی تیرماه 1359 و یکسال پیش از فاجعه اعلام جنگ مسلحانه توسط رهبری سازمان مذکور. رهبری وقت حزب توده ایران بشدت نگران ادامه و حتی شتاب گرفتن سیاستی بود که رهبری مجاهدین خلق با سرعت آن را طی می کرد. پیام های خصوصی رهبری حزب برای رهبری مجاهدین خلق راه به جائی نمی برد و آنها حاضر نبودند حتی در یک گفتگوی غیر علنی با رهبری حزب شرکت کنند و به همین دلیل حزب ما ناچار شد نظرات و هشدارهایش را بصورت پاسخ به پرسش ها مطرح کند. امروز که بیش از سه دهه از آن روزها پر دلهره گذشته، وقتی به عقب بازگشته و توصیه های دوستانه و متین رهبری حزب را خطاب به رهبران سازمان مجاهدین خلق مرور می کنیم و کارنامه مجاهدین خلق را در برابر چشمان خویش مجسم می کنیم، به چه نتیجه ای می رسیم جز پافشاری رهبری مجاهدین بر سیاست خانمان براندازی که ضربات سختی به آزادی های برآمده از انقلاب زد، چند هزار قربانی مجاهد باقی گذاشت، ترورها و انفجارها جاده را برای حاکمیت ارتجاعی ترین بخش حاکمیت فرش کرد؟ بخوانید که حزب ما در تیرماه 59 با چه صمیمیتی به رهبری سازمان مذکور توصیه می کند سیاست خود را تغییر بدهند و به راهی نروند که دودش نه تنها به چشم سازمان مجاهدین، نه تنها به چشم توده ایها، نه تنها به چشم آزادی ها، بلکه به چشم انقلاب خواهد رفت.
س: به نظر شما، سازمان مجاهدین خلق در این برهه از زمان چه سیاستی را در پیش بگیرد تا منفرد نشود و بتواند به حیات سیاسی خود ادامه دهد؟ با توجه به تبلیغات ضد مجاهدین.
ج: البته برای ما خیلی مایه خوشحالی است كه یكی از هواداران سازمان مجاهدین خلق می آید از ما سئوال می كند. ما از این اعتماد فوق العاده خوشحال هستیم و امیدواریم بتوانیم این اعتماد را پاسخ مثبت بدهیم. واقعیت این هست كه سازمان مجاهدین خلق، كه ما همیشه بالقوه به معنی واقعی آن را جزء نیروهای انقلاب ایران تشخیص داده ایم و هنوز هم تشخیص می دهیم، با وجود اشتباهات سنگینی كه رهبری این سازمان در تشخیص مسائل سیاسی انقلاب، بعد از انقلاب تا به حال داشته، مثل سازمان چریك های فدایی خلق. الان در موضع خیلی دشواری قرار گرفته و ما متاسفیم از این وضعی كه باید گفت به میزان معینی نتیجه اشتباهات خود سازمان مجاهدین خلق، یعنی رهبری سازمان است. البته این جا دو عامل در این جریان دخالت دارد. یكی عامل انحصارطلبی گروه های راست و یكی هم عامل اشتباهات خود سازمان مجاهدین. امام خمینی دوران طولانی در این مساله مقاومت كرد. یعنی واقعا در مساله مجاهدین وارد یك بحث نشد. تا همین اواخر. ما معتقد هستیم كه اگر سازمان مجاهدین خلق اشتباهات سنگینی را كه در ارزیابی نیروهای انقلاب و در سمت گیری انقلاب كرده، نكرده بود، این وضع پیش نمی آمد و به مراتب وضع مساعد تری داشت. البته این سازمان یك سازمان اسلامی است و در طیف نیروهای اسلامی قرار دارد. وضع برای نیروهای هوادار سوسیالیسم علمی، در چارچوب انقلاب كنونی ایران به مراتب دشوارتر است و اگر با وجود این، حزب ما الان به وضع سازمان چریك های فدایی خلق و سازمان مجاهدین دچار نیست، نتیجه سیاست دقیق و درستی است كه ما در این دوران داشته ایم. با وجود تبلیغات منفی بسیار سنگینی كه در تمام این دوران 30 ساله علیه حزب ما انجام گرفته است. با وجود این كه تمام این سازمان ها كه می بایست سازمان های دوست ما باشند،- یعنی به عنوان نیروهای واقعی ضد امپریالیستی و خلقی رفتار یك سازمان دوست را با ما داشته باشند،- برعكس با ما خصمانه رفتار كردند، (سازمان چریك های فدایی خلق فقط حالا، بعد از 8 سال شروع كرده است كه دیگر به ما فحش ندهد) با وجود این كه حزب ما در مسایل فوق العاده حساس سیاسی، مثل مساله افغانستان، مثل مناسبات با كشورهای سوسیالیستی، مثل مناسبات ما با جنبش كمونیستی جهانی، با تمام صراحت از مواضع بسیار اصولی خودش دفاع كرده، معذلك امروز، در عرصه انقلاب ایران، در قیاس با آن ها در وضع سیاسی مساعدتری قرار گرفته است. خوب، علت این را باید همان اختلاف فاحشی دانست كه بین سیاست درست حزب ما، ارزیابی درست حزب ما در باره محتوا و نیروهای انقلاب ایران و جنبه های مثبت و منفی این نیروها از یك سو و ارزیابی نادرست سازمان های یاد شده، یعنی سازمان چریك های فدایی خلق و سازمان مجاهدین از سوی دیگر، وجود داشته است. برای ما البته دشوار است كه این جا بیاییم و بخواهیم معلمی بكنیم، ما هیچ وقت خودمان را در چنین وضعی قرار نداده ایم، هر سازمانی باید خودش راه درست خودش را پیدا كند. ما هیچگاه از توصیه های دوستانه، برادرانه، همرزمانه، به هیچ یك از نیروهایی كه تشخیص می دهیم نیروهای راستین انقلاب ایران هستند، خودداری نكرده ایم. ولی البته این به هیچ وجه به معنای معلمی نیست. ما به دوستان مجاهدی كه به اشكال مختلف با دوستان ما رابطه داشته اند، تا آن جا كه ممكن بوده است در هر مورد توصیه كرده و گفته ایم كه ارزیابی درست و دقیق نیروهای انقلابی یكی از مسایل اساسی انقلاب است، مساله اساسی مبارزه است. مساله اساسی هر جنگ، هر نبرد، مساله اساسی هر كشتی این است كه انسان هم نیروی مخالف خودش را دقیقا بشناسد و هم از نیروهای خودش شناخت دقیق داشته باشد و بداند كه در هر لحظه، چه شیوه هایی را به كار برد تا نیروهای دشمن را ضعیف و نیروهای خودش را پیروز كند. این برای مبارزه ضروری است. ما اگر در این جا اشتباه بكنیم، مثل یك كشتی عادی، طرف پشت پا را زده و ما را طاقباز روی زمین خوابانده است. مساله امروز این جور نیست كه ما یك گردی داشته باشیم كه بریزیم توی آب، مجاهدین بخورند و یكهو وضعشان خوب بشود! چنین چیزی غیر ممكن است. به نظر ما سازمان مجاهدین باید یك بررسی عمیق در باره دوران یک و نیم سال گذشته انقلاب بكنند و ببینند در تمام لحظه های عمده نبردی كه بین انقلاب ایران و دشمنان انقلاب ایران، یعنی امپریالیسم آمریكا و ضد انقلاب انجام گرفته، در كجا قرار داشته، چه موضع گیری ها و چه وضعی داشته اند و چه اشتباهی كرده اند، اشتباهات خودشان را بپذیرند و با پذیرش این اشتباهات موضع خود را روشن بكنند. اگر این كار را نكنند، به نظر ما كارشان دشوار خواهد بود. هم در درون خودشان و هم در خارج. یعنی هم مناسباتشان با سایر نیروهای انقلابی شدیدتر و خصمانه تر و آشتی ناپذیرتر خواهد شد، و هم در درون سازمان شان بتدریج بی انضباطی و بی اعتمادی پیدا خواهد شد. می شود تا یك دوران معینی افراد را به دنبال خود كشاند و برد و به اشتباه كشاند. حزب ما هم در دوران مصدق در این زمینه ها اشتباهات و تجربه ای تلخ و آموزنده داشت. پس به این ترتیب آنچه كه ما می توانیم برای دوستان مجاهدمان بخواهیم، فقط این است كه خودشان با یك بررسی عمیقا انتقادی و برخورد خیلی جدی به تمام موضع گیری هایشان، بدون هیچ لجبازی و كوشش برای توجیه و تبرئه غیرمنطقی اشتباهاتی كه انجام گرفته است، سیاست خودشان را روشن بكنند. و این كاری است كه سازمان چریك های فدایی خلق در یك مرحله معین و با برداشتن یك گام معین، تا حد معینی الان انجام داده ولی هنوز ناقص و نا پیگیر است. و به نظر ما نتایج این گام گر چه ممكن است در لحظه و برهه ای از زمان، بعضی اثرات منفی داشته باشد، ولی در طی تاریخ آینده مثبت خواهد بود. سازمان مجاهدین خلق هم باید این جرات و این شهامت را به خودش بدهد كه همان گامی را بر دارد كه سازمان چریك های فدایی خلق شروع به برداشتن آن كرده. من نمی گویم كه تمام شده برداشته، نه، هنوز این پروسه برای سازمان چریك های فدایی خلق تمام شده نیست، ولی همین كه برداشته، كار مثبتی انجام داده است. به نظر ما این اولین اقدام خواهد بود. برای این كه حملات جبهه مخالف به مجاهدین خلق تجزیه بشود و نیروهای راستینی كه به علت این اشتباهات به سازمان مجاهدین حمله می كنند، در این زمینه خود را جدا بگیرند، از نیروهای انحصار طلب و بدخواهی كه این اشتباهات را دستاویز كردند تا سازمان مجاهدین را درهم بشكنند، خورد بكنند. تحلیلش ببرند و انحصار خودشان را برقرار بكنند. ببینید! ما همان طور كه در مورد مساله كردستان، مساله چریك های فدایی خلق، در مورد همه مسایل تاكید كرده ایم، درستی سیاست یك سازمان، همیشه موجب می شود كه دشمن نتواند سوء استفاده بكند از اشتباهات ما. چنین سیاستی نیروهای سالمی را كه ما را مورد حمله قرار می دهند و گاهی اوقات مورد حملات خیلی سخت و نامتناسب با اشتباهات ما قرار می دهند ولی در عین حال بدخواه نیستند، دارای یك هدف واقعا سالم انقلابی هستند،- از بدخواهان ما جدا می كند. آن ها ممكن است اشتباه هم بكنند، ولی وقتی ما آن ها را از اشتباه در بیاوریم و نواقص و معایت كار خودمان را تصحیح بكنیم، دیگر موضع خود را تعیین می كنند و از بدخواهان جدا می شوند. به نظر ما برای سازمان مجاهدین خلق هم این كار لازم است تا این سازمان با تصحیح مواضع و اشتباهات خود، و با اعتراف به اشتباهات خود بتواند جبهه ای را كه الان از دو صف تشكیل شده، یكی صف كسانی كه سازمان مجاهدین خلق را می خواهند خورد كنند، نابود كنند و به كلی از بین ببرند و دیگری صف كسانی كه به مواضع نادرست سازمان مجاهدین خلق به حق ایراد و انتقاد دارند، از هم جدا كند. من در این ارتباط با سازمان مجاهدین خلق، مساله دیگری ندارم. 6 تیرماه 1359
|
راه توده 445 24 بهمن ماه 1392