نهضت آزادی و مهندس بازرگان- 3 مهندس بازرگان
ببینیم این مُشک |
در سالهای اخیر و همزمان با رویکرد جمهوری اسلامی به سوی سیاستهای نولیبرالی اقتصادی، ستایشگران مهندس بازرگان فضا را در برابر خود از هر نظر باز دیده و هر گونه خودداری را کنار گذاشته اند. مهندس بازرگان در این شرایط عملا به حلقه پیوند نولیبرالها، قشریون و محافظه کاران، مخالفان دیروز دولت مهندس موسوی و جریان خط امام در حاکمیت، مدافعان سرمایه داری تجاری و واپسگرایان مذهبی تبدیل شده است. بنظر می رسد دست های نه چندان پنهان سازمان امنیت موازی با پیش انداختن امثال محمد قوچانی و مجلاتی نظیر "اندیشه پویا" همین خط را برای خالی کردن زیر پای جنبش سبز و بویژه اعتبار وسیع میرحسین موسوی نزد مردم ایران پیش می برد. در این شرایط غلو و گزافه گویی و دروغهای عجیب درباره فضایل و مکارم مهندس بازرگان و آزادی خواهی و دموکرات منشی و لیبرالیسم وی هر حد و مرزی را پشت سر گذاشته است. مثلا یکی از ستایشگران بازرگان در این باره در اشارهای مقایسه وار با پیامبر اسلام با عنوان "مردی که باید از نو شناخت" چنین مینویسد: " مهندس بازرگان را باید از پیام آوران دین دموکراتیک، نماد دین ورزی خردمندانه، تلائم سیاست ورزی با اخلاق، آموزگار رواداری، آزادی، دینداری معرفت اندیش و مظهر فضایل اخلاقی همچون صداقت، شجاعت و استقامت دانست... بازرگان به عنوان یک روشنفکر نواندیش دینی و مصلح و متفکر ایرانی یک سیاستمدار اخلاقی و یک اخلاقی سیاستمدار ... شفافیت سیاسی، صداقت با مردم و صراحت و شجاعت در بیان حقایق و واقعیت ها از وی سیاستمداری بی نظیر و یا حداقل کم نظیر ساخت. او هرگز تحت تأثیر فضا سازی های دروغین و هیجانات زودگذر و شور و شعارهای سطحی قرار نگرفت و با خردمندی ، میانه روی و قانون گرایی به مشی سیاسی خود که از آن به سیاست گام به گام تعبیر میکرد وفادار ماند. آنچه بازرگان به عنوان «پیرسیاست » و مرد دنیا دیده و با تجربه .... پس از سقوط دولت موقت بر اثر چپ روی های بخشی از نیروهای صاحب قدرت و پارهای از احزاب و گروهها و اقدامات تندروانه بنیادگراهای سیاسی – مذهبی و جوسازی ها و پرونده سازی هایی که برای او از سوی مخالفان صورت پذیرفت، در اغلب نقاط کشور بر علیه او و دوستانش و نهضت آزادی ایران در منابر و مساجد و تریبون های رسمی و غیر رسمی، تبلیغات گسترده و سازماندهی شدهای شکل گرفت و آنچه شایسته و سزاوار او نبود گفته و در مطبوعات نوشته و در رسانهها پخش شد. اما او صبورانه این موجهای سنگین تبلیغاتی را با آرامش و متانت مثال زدنی اش پشت سرگذاشت و بی توجه به هیجانات زودگذر ، با وسعت نظری که تنها از مردان علم و اخلاق و دیانت انتظار میرود تحمل و بردباری نمود و بی آنکه عکس العمل ناصوابی از خود نشان دهد به راه و رسم سیاسی – فکری خود ادامه داد ... از برجسته ترین ویژگی های دین مورد قبول بازرگان احترام به آزادی، حقوق بشر، دموکراسی، دانش و تجربه ی بشری، عقل جمعی، خرد گرایی و کرامت انسانهاست . او مدافع دین دموکراتیک بود و با استبداد سیاسی و دینی به شدت مبارزه میکرد ..."
می گویند "مشک آن است که خود ببوید" نه آنکه تبلیغات عطار بگوید. این همه تعریف و تمجید و ستایش و چنانکه خواهیم دید "دروغ"، خود نشانگر آن نیست که یک جای کار درباره مهندس بازرگان دچار مشکل است؟ این همه تکرار و گزافه گویی برای پوشاندن واقعیت و جلوگیری از اینکه مردم بتوانند با اندیشیدن و مراجعه مستقیم به مشی و تفکر مهندس بازرگان حقیقت را درباره او جویا شوند نیست؟ به جز رضاشاه هیچ شخصیت دیگری را در تاریخ ایران سراغ نداریم که هوادارانش درباره او چنین گزافهایی گفته باشند. حتی درباره مصدق و خمینی که نقش و سمتگیری تاریخی آنها با بازرگان قابل قیاس نیست چنین ادعاهایی نشده است. بویژه که اکنون جامعه ما درباره شخصیتهای خود نگاه نسبی دارد و سعی میکند از سیاه و سفید دیدن پرهیز کند و آنها را همانگونه که بودند با ضعف ها و قوت هایشان مورد قضاوت قرار دهد. شاید از آنرو باشد که ما امروز برای بدست دادن یک قضاوت منصفانه درباره مهندس بازرگان ناگزیر باشیم آن روی سکه و آن روی چهره مهندس بازرگان را نیز به نمایش بگذاریم تا کسانی که زیر بمباران دروغ و پیامبرسازی قرار گرفته اند بتوانند دیدگاه و نظر مستقل خود را درباره وی بدست آورند. برای این منظور هیچ چیز روشنگر و افشاکننده تر از نوشتهها و سخنرانیها و موضعگیریهای خود مهندس بازرگان وجود ندارد.
یادداشتهای زندان
مهندس بازرگان از چند دوره زندان خود یادداشتهایی دارد که خواندنی است. یکی از این یادداشتها مربوط به دستگیری پنجاه روزه وی در سال 1340 است. در همین دوره زندان وی را به همراه دکتر سحابی و مهندس حسیبی برای ملاقات با دکتر علی امینی نخست وزیر وقت میبرند. بازرگان در یادداشت های زندان خود با اشاره به نظرات شاه و امینی میگوید: "می گویند ماها، نهضت آزادی و جبهه ملی، با تودهایها سر و سرّی داریم و از آنها الهام میگیریم. صریحاً باید عرض کنم که هیچ یک از ما رفقای جبهه ملی و نهضت، نه درگذشته و نه در حال، علاقه و ارتباطی با کمونیستها و تودهایها نداشته ایم و نه در آینده خواهیم داشت و از صمیم قلب از آنها تنفر داریم. به هیچ وجه چنین احساسی هم نمیکنیم که در تصمیم ما و کارهای ما آنها دخالتی و یا اثری داشته باشند." وی اتهام جمهوری خواهی را نیز بشدت رد میکند و خود را طرفدار قانون اساسی سلطنتی معرفی میکند. (مجموعه آثار مهندس بازرگان – جلد سوم – 1391 – ص 240) * اینکه آقای بازرگان میگوید از تودهایها از صمیم قلب متنفر است دروغ نمیگوید و از این بابت سرزنشی متوجه او نیست. اما فرصت طلبی آشکار او در بیان این سخنان قابل چشم پوشی نیست. بازرگان در شرایطی خود را سلطنت طلب و بنوعی متحد شاه دربرابر تودهایها معرفی میکند که بعدها در نوشتهها و سخنرانیهای خود با رعایت کامل "اخلاق اسلامی" مسئله را معکوس جلوه میدهد و مدعی است که گویا تودهایها با شاه علیه نیروهای مذهبی متحد بوده اند و اصلا جبهه ضد استبداد طرح و شعار وی و نهضت آزادی بوده است. مهندس بازرگان در حالیکه اساسا به جبهه ضد استبداد معتقد نبود، در سخنرانی 25/8/58 خود با اشاره به شعارهای گروههای مختلف در دوران انقلاب چنین میگوید : "شعار جبهه ملی که حکومت قانون بوده است؛ یا علما و روحانیت که اجرای اصول اسلام و مبارزه با بعضی احکام و دستورات خلاف را میخواستند؛ و تودهایها و چپیها که مبارزه با امپریالیسم را میخواستند؛ نهضت آزادی تنها دسته و حزبی بود که لبه ی تیز حمله را روی شاه گذاشت ... و بعد هم اطلاع دارید که جریان چگونه بوده است. اولین اعلامیهای که حزب توده منتشر کرد، شاید برای اولین بار در تاریخشان، از سایرین به تشکیل جبهه ی واحد ضد استبداد دعوت کردند." (مجموعه اثار جلد 23 – ص 18) همین ادعا را در کتاب "انقلاب ایران در دو حرکت" تکرار کرده و مدعی میشود که نخستین گروهی که در ایران شعار جبهه ضد استبداد را مطرح کرده نهضت آزادی بوده است و حزب توده ایران تنها در سال 57 به آن پیوسته است. در این کتاب مینویسد: "در همین اوان (سال 1357) بود که حزب توده نیز پیشنهاد جبههای تحت عنوان ضد استبداد را میداد. در آن ایام حزب توده تشکیلات رسمی علنی هنوز نداشت و آقای به آذین (اعتماد زاده) نویسنده خوش قلم که نقش رهبری آن را داشت، طی یکی از مقالات چند صفحهای اعلامیه مانند، ضمن تجزیه و تحلیل اوضاع نابسامان مملکت توصیه کرده بود ضرورت دارد اختلافات گذشته را کنار بگذاریم و آزادی خواهان ایران جبهه ای مثلا تحت عنوان "جبهه ضد استبداد" تشکیل دهیم. این اولین بار بود که تودهایها شعارهای ضد استعمار و ضد امپریالیسم خود را عقب زده صحبت از دفع استبداد میکردند. البته ملیون و مسلمانان به این دعوت جوابی نداده راه و شعار خود را مستقلاً تعقیب نمودند." ما از این مسئله که جبهه آزادی یا جبهه مطبوعات ضددیکتاتوری برای نخستین بار توسط حزب توده ایران در دهه 20 یعنی 30 سال پیش از آن مطرح شد میگذریم. به این نکته نیز که از آغاز دهه پنجاه حزب توده ایران شعار "جبهه واحد ضد دیکتاتوری" را طرح کرد و از همه نیروهای ضد استبداد خواست با یکدیگر متحد شوند نیز کاری نداریم. به اینکه معتقد بود که شاه پایگاه استعمار و امپریالیسم است و بنابراین در شرایط بقای رژیم دیکتاتوری اصولا مبارزه با امپریالیسم بی معناست نیز نمی پردازیم. از اینکه در تمام مدت فعالیت خود نیز طرفدار همکاری نیروهای ضد استبدادی بوده است صرفنظر می کنیم. بحث نه بر سر خط مشی حزب توده ایران که بر سر صداقت و راستگویی مهندس بازرگان است و به همین دلیل تنها مراجعه میکنیم به همان خاطرات زندان خود آقای بازرگان تا ببینیم دربرابر ایشان که نه در جمع دوستان و همرزمان بلکه به شکلی زشت و فرصت طلبانه در برابر نخست وزیر وقت (علی امینی) و به عنوان پیام برای "اعلیحضرت" از نفرت از حزب توده ایران میگوید و جمهوریخواهی را نفی میکند، حزب توده ایران چه برخوردی همان زمان با مهندس بازرگان و ملیون و مسلمانان دارد. آقای بازرگان در یادداشت های زندان خود از جمله می نویسد: "امشب رادیو پیک ایران (متعلق به حزب توده ایران – راه توده) راجع به تشکیل دادگاه تجدید نظر، و تجلیل از نهضت آزادی ایران و تأییدی که حزب توده داشته است، و آمادگی آنها و لزوم همکاری احزاب ملی در مبارزه با دیکتاتوری و برای خاطر آزادی صحبت مفصل کرد." (مجموعه آثار مهندس بازرگان – جلد 3 - ص 516) "رادیو پیک ایران مجدداً راجع به دادگاه و اسامی ما صحبت کرده و میگفت: باید آزاد شوند. ضمناً در جواب سخنان شاه برای نمایندگان کارگران، که تودهایها را ستون پنجم خوانده بود، اعتراض و استدلال میکرد. سه روزنامه ایتالیایی معروف را ذکر کرد که شرح تظاهرات فلورانس علیه شاه و کشیده شدن مسئله به مجلس و دادگاه را شرح میداد." (ص 536) "رادیو پیک خبر تشکیل کنگره جهانی 1 میلیون نفری دانشجویان و اعتراضات آنها را نسبت به تبعید آقای خمینی و حبس دانشجویان و استادان و نامههایی که به سازمان ملل متحد و به ایران نوشته اند، منتشر ساخت." (ص 560) "سرِ شب، رادیو پیک ایران اعلامیهی امضادار اعتراضیهی مدرسین و علمای قم علیه تبعید آقای خمینی را مطرح و از نبودن آزادی در ایران صحبت میکرد. در یک بحث دیگر خبر از شکست فاحش یکی از توطئههای شاه داد: حکم تبرئه ی دادگاههای فرانسه راجع به آقای موسوی اصفهانی - پسر مرحوم آقاسید ابوالحسن اصفهانی و از همکاران سابق دربار - که از طرف ساواک اقامه جعل و کلاهبرداری علیه او در دادگاه پاریس شده و قصد تحویل گرفتن و شکنجه دادن او را داشته اند. وکیل مدافع حملات شدید به دولت ایران نموده، به قول پیک، پرده از مظالم شاه ایران برداشته است و دانشجویان و ایرانیان نیز تظاهراتی در این زمینه کرده اند.(611) "سه شنبه شب رادیو پیک اعلامیه ی اول جبهه ملی سوم را به تمامه خواند و بعد اعلامیه ی کمیته اروپایی جبهه ملی که در آلمان منتشر شده است. این اعلامیه خیلی صریح و تند بوده، از آقای خمینی و نهضتیها و وکلای مدافع و همچنین از ناصرخان قشقایی تجلیل کرده، از فجایع ارتش در شیراز صحبت کرده است." (ص 654) "رادیو پیک ایران قسمتهای چندی از دو اعلامیه ی خیلی مفصل از آیت الله خمینی را که میگفت با پست برایش رسیده است امشب میخواند. این اعلامیهها همان است که چاپخانه و ناشرین مربوطه را قبل از پخش توقیف کرده بودند. اولی خطاب به آقای هویدا نخست وزیر است و دومی خطاب به فضلا و طلاب حوزه های علمیه." (ص 677)
با همه این اسناد و اعترافات خود آقای بازرگان در نوشته اش، ایشان مدعی است که حزب توده ایران در سال 57 و پس از نهضت آزادی طرفدار جبهه ضد استبداد شد. نکات جالب دیگری هم در خاطرات زندان ایشان آمده است: "در ملاقات دوشنبه خبر عمدهای رفقا نشنیدند جز آنکه آقای شریعتمداری در مسجد اعظم قم (روز عیدغدیر) ظاهرا صحبت مفصلی در تجلیل و دفاع از آقای خمینی کرده و تظاهرات سنگینی به عمل آمده است. ولی اشارهای به ترور منصور و سوءقصد علیه شاه نکرده، در عوض حمله و جواب به رادیو پیک، در دفاع از خود، که میگویند حُسن تأثیر نداشته است. (ص 616) ظاهرا اشاره به آن است که حزب توده ایران از سکوت آیت الله شریعتمداری در قبال برخورد با آیت الله خمینی انتقاد کرده است و ایشان هم با دفاع از آقای خمینی به رادیو پیک حمله کرده و جواب داده که بنا به گفته آقای بازرگان تاثیر مثبتی در مردم نداشته است. در جای دیگر: 11 تیر ماه 1344 "رادیو پیک متن نامه مفصلی را که به مناسبت مسافرت شاه به روسیه، ایرانیان مهاجر مقیم مسکو، به وسیله ی برژنف و کاسیگین به شاه، و رونوشت به مجلس و نخست وزیر ایران داده اند، میخواند. در این نامه تقاضای اعتراض آمیز آزادی زندانیان سیاسی و خودداری از تضییقات و فشارهایی که به افراد و افکار به عمل میآید، شده است و همچنین اجازه ی مراجعت آنها به وطن با تضمین عدم مزاحمت. (ص 633) البته بعدها در این مورد هم مدعی شدند که حزب توده ایران پس از سفر شاه به شوروی دیگر منتقد شاه نبوده و با آن رژیم سازش کرده است. در جای دیگر: 4 ابان 1344 "رادیو پیک خبر از یک میتینگ ده هزار نفری ایرانیان مقیم آذربایجان شوروی و قطعنامهای که دائر به آزادکردنِ زندانیان و انحلال ساواک و آزادی مطبوعات و اجازه تضمین شده مراجعت خودشان به ایران صادر کرده اند، میداد. همچنین یک اعلامیه ی مشابهی از ایرانیان مقیم مجارستان که به مناسبت دعوت و اقامت شاه در روسیه صادر کرده اند." (ص 636) و بالاخره : "مجلس تذکر و مصیبت ما از روز هشتم محرم در زندان شروع شد. سخنران آقای طالقانی هستند و سه چهار نفری از تودهایها نیز شرکت میکنند." (ص 658) این در حالیست که ایشان در تمام دوران پس از انقلاب مدعی بود که تودهایها کافر و ملحد و نامسلمان و بی دیانت هستند و چون دیدند انقلاب ما اسلامی شده خود را به رنگ آن در آوردند که نفوذ کنند. معلوم نیست براساس کدام اخلاق اسلامی و نماد آزاد اندیشی و الگوی دمکرات منشی و آموزگاری رواداری دفاع حزب توده ایران از نهضت آزادی یا آقای خمینی در زمان شاه و موقعی که زیر فشار و حبس و تبعید بوده کار درستی است ولی پشتیبانی از ایشان پس از انقلاب کاری نادرست و نشاندهنده فرصت طلبی است.
زیرنویس: * آقای فریبرز رییس دانا در مصاحبه با روزنامه شرق همین گفتگوی بازرگان را به نقل از انتشارات قلم 1386 بدین شکل نقل میکند: «امینی گفت شخص شاه از اسم جبهه ملی و شخص مصدق و این فعالیتها ناراحت است. در این لحظه آقای حسیبی خواست اعتراض کند که من اجازه ندادم تا موضوع از دستم خارج نشود. من تشکر کردم و گفتم ظاهرا اعلیحضرت نگران تاثیرگرفتن ما از تودهایها هستند اما بنده صریحا اعلام میکنم که هیچیک از اعضای جبهه ملی علاقهای به کمونیستها نه در گذشته و نه در حال نداشته و صریحا اعلام میکنیم که از آنها متنفریم. طوری با ما برخورد میشود که زبانم لال انگار ما طرفدار جمهوری هستیم. اگر سندی موجود است بدانید که به کلی بیاساس است و جبهه ملی و نهضت آزادی صددرصد طرفدار قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی است و هیچگونه آرزو و کاندیدایی برای جمهوری ندارد.» بنظر نمیرسد که آقای رییس دانا این مطلب را از حافظه نقل کرده باشد. بنابراین ظاهرا در چاپهای مختلف خاطرات زندان آقای بازرگان مطلب به شکلهای مختلفی بیان شده است که در هر حال در اصل موضوع مورد بحث ما تاثیری ندارد. فقط همینجا از یاد نبریم که مهندس بازرگان یکی از عواملی بود که جبهه ملی را تحت عنوان حمایت از مصدق به سمت فحاشی و توده ای ستیزی کشاند، کاری که مصدق خود هیچگاه انجام نداده بود. ---------------------------------- بخش اول این بحث را از اینجا بخوانید. بخش دوم را از اینجا بخوانید
|
راه توده 445 24 بهمن ماه 1392