راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

مرور

سرمقاله های

راه توده

بعنوان اسناد

مشی توده ای

 
 

 

مرور سرمقاله های راه توده، نه برای خود ما سرگرمی است و نه تصور می کنیم برای خوانندگان پیگیر راه توده و دنبال کنندگان جدی حوادث و رویدادهای ایران جنبه سرگرم کننده داشته باشد. ما مرتب آنها را مرور می کنیم، با این هدف که از خط و محدوده مشی توده ای خارج نشویم و انسجام سیاسی خود را استوار حفظ کنیم. و تصور می کنیم دیگرانی هم که اهل این مرور هستند، انسجام سیاسی و نظری راه توده را دنبال می کنند. حتی اگر به قول معروف "ملانقطی" هم باشند!

در جریان مرور سرمقاله های راه توده، گاه سرمقاله ای یافت می شود که باز انتشار آن مفید است. مفید است به این دلیل که انسجام سیاسی راه توده را نشان میدهد، تا آن حد که پیش بینی حوادث بعدی ایران در آنها طرح شده است. از آن جمله است سرمقاله راه توده شماره 218 که دو ماه پیش از انتخابات 88 منتشر شده است. یعنی 13.04.2009

این سرمقاله را با این یقین که مرور آن برای شما نیز جالب است، در شماره 446  راه توده، یعنی همین شماره ای که در برابر خود دارید یکبار دیگر منتشر می کنیم.

 

60 روز فرصت برای طرد سیاست جنگی

محتوای "اصلاحات 88"

از جنس دوم خرداد 76 نیست!

 

کمتر از دو ماه به انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری مانده است. انتخاباتی که بموجب همه شواهد و قرائن موجود، حساس ترین، پرتنش ترین و حتی تعیین کننده ترین انتخابات برای سرنوشت انقلاب 57 و کشور است. حیرت آور و تاسف بار است که نه تنها در خارج از کشور که پیوسته از قافله تحولات داخل کشور عقب بوده و هست، بلکه در داخل کشور نیز – بویژه در میان نیروی جوان و دانشجو- هنوز ما، یا شاهد تحرکی که پاسخگوی اهمیت این انتخابات باشد نیستیم و یا شاهد رویاپروی هائی هستیم که به سود جناح حاکم تمام خواهد شد. البته سهم حکومت در جلوگیری از حساس شدن و برانگیخته شدن مردم نسبت به انتخابات بیش از هر زمان و دوره دیگر است.

چهار سال پس از غفلتی که خارج و داخل دچار آن شدند و احمدی نژاد از متن این غفلت بیرون آمد و دولت نظامی- امنیتی با شعارهای اتمی تشکیل شد، اکنون دیگر بر هر دنبال کننده اخبار و رویدادهای ایران باید آشکار شده باشد که ماهیت این دولت چیست. همچنان که باید آشکار باشد که این دولت برای چه هدفی تشکیل شد و آنها که احمدی نژاد را با انواع ترفندها و تبلیغات و تقلب ها از صندوق های رای بیرون کشیدند، با چه هدفی دست به این اقدام زدند. شرح سرکوب و زندان و سانسور و همچنین ماجراجوئی های خارجی- تا حد کشاندن ایران به پرتگاه حمله نظامی امریکا به آن- و سیاست سپردن اقتصاد و تجارت کشور به دست شماری از فرماندهان سپاه و تبدیل بسیج به هسته ها و کارگاه های کوچک مجری طرح های بزرگ اقتصادی شرکت های وابسته به شماری از فرماندهان سپاه در سراسر کشور و سازماندهی فاشیستی شبه نظامیان وابسته به بسیج و سپاه - به سبک حکومت "پُل پوت" در کامبوج- دیگر توصیفی بدیع درباره 4 سال گذشته نیست. همچنان که تشدید فقر و وابستگی کشور به واردات، نابودی تولید داخلی – اعم از صنعتی و کشاورزی- و بر باد دادن ثروت افسانه ای که با نفت بشکه ای  145 دلار دراختیار این دولت قرار گرفت، اخباری نو و غافلگیر کننده نیست.

ما، در تمام دوران 4 سال گذشته، به شهادت سرمقاله هائی که در راه توده منتشر شده، پیوسته بر این نکته تاکید کرده ایم که این دولت برای اجرای یک سیاست نظامی و جنگی بر سر کار آمد و اهداف جهانگشائی تشییع را در منطقه دنبال کرد و در پی سلطه بر بازار سلاح و اتومبیل های ساخت ایران در منطقه و همچنین متمرکز شدن کامل نفت و گاز و محصولات پتروشیمی در دست شرکت های وابسته به فرماندهان سپاه بود و هست. زیر مجموعه این سلطه اقتصادی، قبضه کامل واردات به کشور و بازار داخلی است. در عرصه اجتماعی نیز در پی بازگرداندن اختناق شاهنشاهی به ایران و بستن کامل دفتر انقلاب 57 است. بنابر همین استدلال، نه تنها در این 4 سال روی ضرورت افشای سیاست جنگی و بسیج مردم علیه آن تاکید کردیم، بلکه اکنون که به مرحله حساس انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری رسیده ایم، این انتخابات را از این جهت مهم ترین و حساس ترین انتخابات سه دهه گذشته می دانیم که کانون مرکزی بحث انتخابات عبارتست از ادامه سیاست نظامی حاکم و یا تغییر آن؟

به سخنی دیگر، جامعه و مردم ایران هرچه عمیق تر باید بدانند که پس از سه دهه، برای نخستین بار ما به سوی انتخاباتی می رویم که در آن نه به این نامزد ریاست جمهوری و یا آن نامزد ریاست جمهوری، بلکه به ادامه یک سیاست عمومی و حاکم "آری" گفته می شود و یا "نه"! نامزدهای انتخاباتی را از این صافی باید عبور داد و روی آن کاندیدا و یا نامزدی متمرکز شد که برای تغییر این سیاست – با تمام ابعاد و عوارض داخلی و خارجی 4 سال گذشته آن- به میدان آمده و می آید و امکان پیروزی و توان تغییر این سیاست را دارد.

هم در داخل کشور و هم در خارج از کشور، هستند نیروهائی که طرفدار اصلاحات اند، اما هنوز در حال و فضای شعارها و خواست های اصلاحی سالهای پس از انتخابات دوم خرداد 1376 بسر می برند. این نیروها، مسئله بسیار مهم عبور زمان، تغییرات در ترکیب حاکمیت و ضرورت های امروز جامعه و مردم و در اصل، "بنیان های اصلاحی امروز" را درک نمی کنند و در 12 سال پیش متوقف مانده اند.

جامعه در خرداد 1376 با طرد یک سیاست جنگی و حاکم روبرو نبود، چنان که امروز هست. در خرداد 1376 با رشد مخالفت با سیاست حاکم در خود نظام روبرو نبود، در خرداد 1376 نیروی محرکه تحولات و اصلاحات حاشیه نشین های شهرهای بزرگ (که آواره های روستائی ایران اند) نبودند، جامعه با صدها اعتصاب و تظاهرات و تحصن کارگران نگران بیکاری، گرسنه، حقوق نگرفته، کار از دست داده ... طی 4 سال روبرو نبود. جامعه تجربه عظیم 12 ساله و بازتاب عملکرد دولت احمدی نژاد را نداشت. مردم تجربه اینگونه تحریم اقتصادی و خطر حمله به ایران، آشنائی با حاکمیت حجتیه و یا طالبان شیعه را نداشتند. نه ما و نه مردم، بلکه خود حاکمیت هم این تجربه را نداشت و بموجب همین نشانه ها و اشاره ها، جنس اصلاحات در این دوره، نیروی خواهان و طرفدار اصلاحات در این دوره، جبهه گسترده تر شده اصلاحات - تا درون حاکمیت و نظام– متفاوت است. اگر در مقطع خرداد 76 مردم با رای خود اصلاحات را فریاد زدند، بی آنکه دقیقا بدانند این اصلاحات چه باید باشد، امروز آنها که رای خواهند داد می دانند اصلاحات چه باید باشد و این بزرگترین دست آورد 12 سال گذشته است. بویژه که نیروی خواهان این اصلاحات دارای ریشه های عمیق تر طبقاتی و اجتماعی است و از سطع جنبش دانشجوئی به عمق جنبش توده ای رفته است. شاید شمار رای دهندگان کمتر از خرداد 76 باشد، اما بی شک آگاهی این رای بیشتر است. ما تفاوت این دو مقطع- خرداد 76 و انتخابات پیش روی- را، حتی در شعارهائی که محمد خاتمی در دوران کوتاه نامزدی خود – تا پیش از اعلام انصراف- طرح کرد شاهد بودیم و امروز در چند مصاحبه و سخنرانی میرحسین موسوی شاهدیم. هم در بیان ضرورت های تحول اقتصادی، هم در بیان تغییر سیاست های ماجراجویانه خارجی، هم در تغییر سیاست های سرکوبگرانه داخلی، هم در بیان صریح ضرورت تجدید نظر در سیاست واردات و هم در سیاست رفتن به سوی تولید داخلی و راه اندازی کارخانجات داخلی، هم در اعلام مستضعفان و فرو دستان جامعه بعنوان موتور محرکه این دوره از اصلاحات.

ما هنوز نمی خواهیم درباره نامزدهای انتخاباتی سخنی قطعی بگوئیم، زیرا مسیر نهائی تا اعلام نامزدهای انتخاباتی این دوره همچنان باقی است. گرچه تا این لحظه چهره ای مطرح تر و برجسته تر از میرحسین موسوی بعنوان سخنگوی این مرحله از اصلاحات نمی شناسیم. بویژه که او مستقیما و با صراحت روی تغییر سیاست حاکم انگشت گذاشته و برای چنین تحولی آشکارا به یاری بخشی از نیروهای بسیجی و حزب الهی – خواه نا خواه سپاه- اشاره می کند.( مراجعه کنید به مصاحبه خبری وی در روز دوشنبه گذشته)

اوضاع منطقه، خطر خارجی، آشفتگی داخلی جامعه و حاکمیت، نارضایتی وسیع مردم و در عین حال عزم بر سر کار آورندگان احمدی نژاد برای ادامه دولت دست راستی او برای 4 سال دیگر - حتی به قیمت قتل و خون و پول- حضور فرماندهان سپاه در قوه مجریه و در عرصه های اقتصادی، بیم از گسترش تنش های خونین منطقه ای و قومی ... که همگی ناشی از انباشته شدن ضرورت ها و نیازهای اصلاحات به تاخیر افتاده است، در کنار هم، آن بغرنجی و حساسیتی را به انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری داده که در بالا به آن اشاره شد. این مجموعه نیازهای اصلاحی در بطن جامعه، به نوعی گردش به چپ و ضرورت پائین کشیدن دولت دست راستی از راس قوه مجریه را بعنوان خواست توده های مردم نشان میدهد. امری که بحران اقتصادی جهان سرمایه داری و تاثیر پذیری مستقیم ایران از این بحران نیز آن را تشدید می کند. چنان که در امریکای لاتین و حتی در برخی جمهوری های مستقل شده از اتحاد شوروی سابق و حتی در مناطقی از خود جمهوری روسیه شاهد آن هستیم.

به تعبیری دیگر، شاید بتوان گفت که انتخابات این بار، در عین حال که انتخاباتی در پای صندوق های رای است، انتخاباتی در داخل حاکمیت نیز باشد، که نتیجه اش به رای و نوعی رفراندوم گذاشته می شود. رویدادها و اخبار روزها و هفته های آینده مشخص خواهد ساخت که آیا در راس حاکمیت نیز گروه طرفداران تغییر سیاست جنگی و گرفتن سکان قوه مجریه از دست دولت حجتیه در اکثریت قرار گرفته اند یا خیر. حتی اگر پاسخ این پرسش نیز مثبت باشد، باز هم ما با مقاومت های غیر قابل تصور دولت و حامیان نظامی آن برای بر سر کار نگهداشتن دولت احمدی نژاد روبرو خواهیم بود. چنان که در صورت موفقیت احتمالی در ادامه تحمیل دولت دست راستی احمدی نژاد و تن ندادن به اصلاحاتی که نیاز این مرحله از تحولات ایران است، ما در آینده شاهد تشدید فشارها از درون جامعه به حاکمیت، پس از انتخابات و بصورت های انفجاری خواهیم بود.

یگانه راه حل خنثی سازی مقاومت طرفداران ادامه سیاست جنگی و تقویت مخالفان سیاست جنگی در جامعه و در حاکمیت، بسیج و به میدان انتخابات فراخواندن مردم از یکسو و تشکیل جبهه ای واحد، با یک کاندیدا برای تغییر سیاست جنگی و برکناری دولت کنونی است.

بنابراین، کسانی که هنوز در اندوه کنار رفتن خاتمی ( که ما آن را نیز کنار رفتن نمی دانیم و در آینده پیرامون آن خواهیم نوشت) منفعل باقی مانده و به ضرورت ها و واقعیات یاد شده در بالا توجه کافی ندارند و یا آنها که به بهانه حمایت از کاندیدای پیشرو، عمق شرایط را درک نمی کنند و دولت و حاکمیت جنگی را دست کم گرفته اند، فرصت های تاریخی را از دست می دهند.

 

http://www.rahetudeh.com/rahetude/Sarmaghaleh-vasat/HTML/2009/april/sarmaghaleh-13-04.html

 

 

 

                        راه توده  44    اول اسفند ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت