راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

جای هنرمند

در کنار مردم

نه علیه رای مردم!

 
 

 

دیدار وسیع برجسته ترین هنرمندان کشور ما با حسن روحانی رییس جمهور و سخنان وی در این دیدار از مهمترین رویدادهای هفته‌های گذشته در کشور بود. این دیدار در واقع امید به ورود کشور به فضایی نوین را در عرصه فرهنگی و هنری نوید ‌داد. روحانی در این دیدار از تقسیم هنرمندان به ارزشی و غیرارزشی انتقاد کرد و آن را‌‌ بی پایه نامید که در واقع به معنای آن است که دولت از این پس رانت و امتیازی در اختیار عده‌ای چاپلوس و هنرنمای سفارشی قرار نخواهد داد که تحت عنوان "هنرمند ارزشی" میلیاردها تومان ثروت و اعتبار و همه امکان‌‌های دولتی را قبضه کرده‌اند.

وی همچنین هنرمندان را در صف نخست مقابله با تهاجمات فرهنگی و غیرفرهنگی به کشور ما قرار داد و بدرستی بر نقش آنان در بسیج ملی بسود پیشرفت کشور تاکید کرد. روحانی ضمنا بر کاهش نقش دولت در امور فرهنگی تاکید کرد و از فعال شدن نهادهای صنفی فرهنگی و هنری و افزایش نقش آنان در اداره امور و نظارت بر کارهای هنری کشور پشبیبانی کرد.

سخنان روحانی با واکنش دو دسته روبرو شد. دسته اول رانت خواران هنری و مدافعان آنان بودند که سخنان روحانی را ترویج "اباحه گری" و کم اهمیت شمردن هنرمندان ارزشی و تلاش برای رای آوری ارزیابی کردند. دسته دوم هم برخی‌‌ بی هنران خارج کشور بودند که بیش از روحانی به هنرمندان حاضر در این نشست حمله کردند و آنها را جیره خوار جمهوری اسلامی نامیدند. برخی دیگر هم سخن از این راندند که اصولا هنرمند باید برعلیه قدرت باشد نه همراه آن. گویی قدرت اکنون در شخص روحانی متجلی شده و هنرمندانی که به وی رای داده یا از او پشتیبانی می‌کنند مزدبگیر قدرت شده اند.

بدینسان در ورای دیدار حسن روحانی با هنرمندان کشور ما مسئله‌ای وسیع تر مطرح گردید و آن رابطه هنر با قدرت و دولت است، چنانکه عده‌ای معتقدند و تبلیغ می‌کنند که وظیفه هنر مقابله و نقد "قدرت" است نه پشتیبانی و همراهی با آن. این در حالیست که وظیفه هنرمند نه نقد دولت است، نه حمایت از آن، بلکه همراهی با مردم و جامعه خود است. در این همراهی است که روشن می‌شود که هنرمند باید در کنار حکومت باشد یا در برابر آن، یا از چه قدرتی در برابر چه قدرتی پشتیبانی کند؛ یا با آن مقابله کند. دوران طولانی دیکتاتوری در ایران که طی آن هنرمند متعهد و مردمی آن هنرمندی بود که در برابر این دیکتاتوری و قدرت حاکم ایستاده بود به این خلط مبحث امکان داد که گویا هنرمند مردمی یعنی هنرمندی که در هر شرایطی در برابر هر حکومت و هر دولتی، شرایط و منبع آن هرچه باشد، به سود و به زیان هرکس تمام شود، قرار می‌گیرد. در واقع این اندیشه شکلی از ایدئولوژی هنر برای هنر است و نه هنر در خدمت پیشرفت اجتماعی. براساس این ایدئولوژی هدف هنر خود هنر است و بیش از آنکه وسیله‌ای در خدمت آگاهی و پیشرفت جامعه باشد، وسیله‌ای برای جلوه فروشی هنرمند و صرفا ابزار بیان درون اوست. این اندیشه‌ای بود که بلافاصله پس از انقلاب 57 با همه تضادها و پیامدهای خود ظاهر شد و عده‌ای از هنرمندان بدون تشخیص تغییر شرایط و نوع رابطه مردم با حکومت جدید به این عنوان که ما بر قدرت هستیم نه با آن شروع به نقادی دولت برآمده از انقلاب کردند.

آنان توجه نداشتند که این کار آنان به زیان انقلاب، جامعه، هنر و هنرمندان تمام خواهد شد و تمام شد، چرا که جامعه و مردم، به دولت برآمده از انقلاب که دستاورد مبارزه خود مردم بود امید بسته بودند و آن را در تقابل با قدرت‌‌های سرنگون شده یا بزرگتری می‌دید که برای براندازی اش می‌کوشیدند. در این شرایط هنرمندی هم که معتقد به نقد قدرت بود باید درک می‌کرد که کانون اصلی قدرت ارتجاعی در کجاست و آن را نقد کند نه آنکه به مقابله با حاکمیت مورد اعتماد مردم برخیزد. نتیجه این شد که این بخش از هنرمندان به نادرست، برای شماری از مردم بعنوان ضدانقلاب شناخته شدند و ذهنیتی بوجود آمد که سی سال است جناح راست حکومتی بر آن سوار است و در حالی که خود به تجسم ارتجاع و ضدانقلاب تبدیل شده، هنرمندان کشور ما را‌‌ بی درد و ضدانقلاب می‌نامد.

هنرمندان کشور ما امروز زخم خورده دوران نکبت بار احمدی نژاد هستند. تجربه سی سال انقلاب را نیز همراه دارند. از اشتباهات برخی از هنرمندان در دوران اولیه انقلاب که آنان را ناگزیر از خاموشی و سکوت طولانی کرد نیز‌‌ بی خبر نیستند. آنان ارزش فضایی را که در دوران محمد خاتمی بوجود آمد می‌دانند و به همین دلیل به فضای نوینی که امروز با رای مردم در دولت روحانی برای آنان و کشور و مردم ما فراهم شده ارج می‌گذارند. آنان می‌دانند که وظیفه هنرمند مردمی امروز پاسداری از این فضا و کمک به رشد و گسترش و بهبود فضای آزادی‌‌ها و پیشرفت کشور است. نه ناسزاهای "هنرمندان ارزشی" و نه توهین‌‌های‌‌ بی هنران خارج کشوری، هنرمندان کشور ما را از این راه و بهره گیری از این تجربه‌ای که آنها و همه مردم ما به بهایی گزاف آموخته اند منحرف نمی تواند کرد.

 

 

 

                        راه توده  44    10 بهمن ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت