راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سانسور نظرات فقهی آقای خمینی-2

به عمق انگیزه

سانسور فقهی

آقای خمینی باید رفت!

 

بحث پیرامون مقاله آقای "امین کریم الدینی" در وبسایت جماران را پیرامون سانسور اندیشه‌های سیاسی و فقهی آیت الله خمینی که بخش نخست آن در شماره پیشین راه توده منتشر شد را باید با دقت پی گرفت. چرا که بخشی از جدال کنونی در میان خطوط مذهبی حاکمیت جنبه مذهبی و فقهی به خود گرفته و برای آشنائی با این نظرات و ادعاهائی که می شود چاره ای جز این آشنائی نیست. به همین دلیل ما بخش دوم مقاله آقای امین کریم الدینی را منتشر می کنیم:

 

نویسنده با طرح خواست اینکه "مفهوم نادیده گرفته شده عرف در اندیشه امام خمینی و متن به حاشیه رفته و به نوعی سانسور شده پاسخ امام خمینی به آیت الله العظمی محمد رضا گلپایگانی در این رابطه مورد بررسی قرار گیرد" می نویسد:

بحث درباره رابطه عرف و شرع تنها از سوی دکتر حجاریان با نام مستعار جهانگیر صالح پور در مقالاتی که در نشریه کیان در دهه 70 منتشر کرد صورت گرفت و "پس از آن به کلی باب آن در حوزه و دانشگاه بسته شد ... مقاله حجاریان شاید نخستین متنی باشد که نامه سرگشاده آیت الله العظمی محمدرضا گلپایگانی را به مجلس که در واقع نامه‌ای سرگشاده خطاب به امام خمینی بود؛ منتشر کرد."

به نوشته نویسنده، پاسخ امام خمینی به تلگراف منتشر نشده آیت الله گلپایگانی، قریب یک دهه بعد از رحلت او انتشار یافت، "متنی که اگر قبل از تجدید نظر در قانون اساسی منتشر شده بود؛ می توانست به کلی مسیر بازنگری قانونی اساسی را تغییر بدهد."

راه توده: آنچه نویسنده در مورد پاسخ آیت الله خمینی می نویسد که با یک دهه تاخیر منتشر شد درست است. ولی آنچه وی در مورد نامه آیت الله گلپابگانی می نویسد و انتشار آن را نخستین بار به مقاله سعید حجاریان نسبت می دهد دقیق نیست. اجازه دهید این متن فراموش شده را از روی پرسش و پاسخ نورالدین کیانوری (اردیبهشت 61) دبیر اول وقت حزب توده ايران بخوانیم. کیانوری می گوید:

"حالا قسمتی از نامه حضرت آیت الله گلپایگانی به مجلس شورای اسلامی را بازگو می كنم:

"... اما اینكه مثلا بازرگانی خارجی را در اختیار بگیرند یا امور بهداشتی و آموزشی و تربیتی را دولتی كنند و یا برنامه شغل و كسب و كشاورزی را در یك مسیر خاص منحصر نمایند، مثلا در بخش تعاونی انتقال تركه میت را به وارث ممنوع كنند و یا اراضی را به طور مشاع به كشاورزان بدهند و بخواهند در امر مسكن بگویند هر كس باید خانه ملكی داشته باشد و هر زارع باید مالك زمین باشد و اجاره مزارعه استثمار است و در بین نباشد، به این صورت كه دیگران را ملزم به فروش نمایند یا بگویند قطع نظر از ضرورت مسكن و اینگونه عوارض اصلا می خواهیم معامله روی زمین و ابزار تولید نشود، واسطه نباشد، این گونه امور نظامات دیگری است كه با احكام اولیه و ثانویه ارتباط ندارد. این مسائل مربوط به متن نظامی است كه هم اكنون در برخی كشورهای دنیا به طور حقیقی یا مصنوعی معمول است."

قسمت دیگری كه حالا می خوانم، دنبال قسمت اول نیست، از قسمت دیگری از نامه گرفته شده است:

"از سوی دیگر چپ گرایان به تبلیغات در قشرهای مختلف پرداختند و با نفوذ در نهادها و عنوان كردن شعارهای اقتصادی و سیاسی خواستند انقلاب را از اصالت اسلامی خود بیندازند و به آن چهره دیگری بدهند. با توجه به اینكه اسلام با فقر و استكبار مبارزه دارد و با محرومیت و تبعیض مخالف است و عدالت اجتماعی را می خواهد، شروع به پیاده كردن نقشه‌های خود كردند و از آن چند هدف داشتند.

نخست اینكه با خلاصه شدن بعد سیاسی انقلاب در یك امپریالیسم آمریكا، سوسیالیسم و حامیان آن را از تعرض مصون دارند و آنان را دلسوز و انقلابی نشان دهند و در نتیجه ایران را از سیاست نه شرقی نه غربی باز داشته هر چه بتوانند ما را در صف كشورهای وابسته روسیه قرار دهند یا حداقل مرتبط با آنها سازند."

البته مطالب جالب بسیار دیگری هم در این نامه هست، كه از حدود كوتاه گفتار امروز ما در این جلسه پرسش و پاسخ خارج است. همانطور كه توصیه كردم، دوستانمان حتما این نامه را خواهند خواند، از نامه مجلس هم من یك قسمت را می خوانم:

"... ضمنا لازم می دانیم از جناح سوم نیز نام ببریم، كسانی كه با اعمال شیوه مزورانه، در عین حال كه خطری مهم برای انقلاب اسلامی به حساب می آید، هنوز مانند دو جناح دیگر رسوا شده نیست. این جناحی است كه در رژیم سابق برخوردار از امتیازات فراوان مادی و اجتماعی بوده است و امروز كه به همت رهبری اسلامی و به بركت خون شهیدان اسلام آن رژیم فرو افتاده است، این جناح هم چنان در صدد حفظ منافع و نگاهداری از امتیازات قبلی است و بزرگترین سنگر این جناح صاحبان اندایشه‌هایی هستند كه هر چند ممكن است كه سوء نیت نداشته باشند، ولی به علت ناآگاهی از واقعیت اجتماعی و اوضاع احوال جهانی تحت تاثیر القائات ظاهر فریب صاحبان منافع مادی نامشروع قرار می گیرند. اینان می كوشند تا مستقیم از طرف افراد ساده دل، حتی اذهان بسیاری از بزرگان را نیز نسبت به جمهوری اسلامی و مدافعان راستین اسلام بدبین كنند. طبیعی است كه جامعه خروشان اسلامی، همچنان كه تا كنون اثبات كرده است، در موقع مناسب بر افشای جریانات منحرف و بداندیش توانا و موفق بوده است و بدون تردید انگاه كه مصالح اسلام و جمهوری اسلامی اقتضا كند، چهره واقعی این جناح نیز در معرض قضاوت و تصمیم ملت مسلمان قرار خواهد گرفت."

در نامه مجلس، در جای دیگری گفته می شود:

"اما مشكل از ناحیه مردم مومن تا بخواهیم با تكیه به احساسات و عواطف دینی آنان عمل كنیم، كه مردم مومن همان محرومان اقتصادی، حداكثر قشر متوسط جامعه هستند، كه بیش از حد تصور امكانات خود را برای اسلام بسیج كرده اند. مشكل جامعه ما برخورداران مرفهی هستند كه عمده مكنت و ثروت خود را در سایه نظام شوم طاغوت به دست آوردند و امروز نیز برای حفظ موقعیت خویش بهر شیوه‌ای متوسل می شوند تا چنین وانمود كنند به اینكه این امتیازات آنان نیست كه در خطر است، بلكه این اسلام است كه از ناحیه سوسیالیسم مورد حمله قرار گرفته است و می كوشند تا هر حركتی كه در جامعه به نفع محرومان صورت می گیرد، پیدا و پنهان و حتی با نفوذ در افكار پاره‌ای از بزرگان، آن حركت را غیر اسلامی و حتی ضد اسلامی به خوانند."

کیانوری در ادامه می گوید:

"این مطلب بسیار جالبی است، و همانطور كه گفتم، آیینه خیلی مهمی است. واقعیت این است كه در جامعه ما، همانطور كه ما بارها گفته ایم، دو گرایش هست: یك گرایش اقشار ممتاز جامعه، اقشار مرفه بالای جامعه، اقشار بالاتر از اقشار متوسط. آنها با تمام قوا می خواهند آن امتیازات را نگه دارند و از هر گونه تبلیغی، هر گونه جنایتی هم برای حفظ این امیتازات، دست بردار نیستند."(پرسش و پاسخ 20.02.61)

 

راه توده: بنظر می رسد امروز نیز هم مشکل "سانسور اندیشه امام خمینی" همان است. وجود گرایشی که اکنون به قدرت رسیده و با تمام قوا می خواهد امتیازاتی را که بدست آورده حفظ کند و از هیچگونه تبلیغ و جنایتی هم برای حفظ این امتیازات دست بردار نیست. سکوت و ممنوعیتی که در مورد این بخش از نظرات آیت‌الله خمینی ایجاد شده در واقع ادامه کوشش برای حفظ وضع و امتیازات موجود است.

آقای کریم الدینی با اینکه بدرستی سخن از "سانسور اندیشه امام خمینی" می گوید متن کامل نامه مجلس و آقای گلپایگانی را نمی آورد، در حالیکه باید به ریشه ماجرا پرداخت. این ریشه را باید درون بستر تاریخی آن دید و این بستر تاریخی  فقط تقابل میان دو درک از فقه یا عرف یا امروز "ولایت فقیه" نیست، بلکه میان منافع اجتماعی است که با این یا آن تفسیر پیوند می خورد، این یا آن تفسیر را پشتوانه خود می کند یا به مقابله با آن بر می خیزد، همانگونه که به روشنی در نامه ایت الله گلپایگانی و انتقادهای وی به مجلس و آیت الله خمینی آمده است. آقای خمینی به این دلیل توانست تفسیری نو و راهگشا از فقه ارائه دهد که آرمان‌های وی در تقابل با منافع اکثریت جامعه قرار نداشت. آنچه امثال ایت الله گلپایگانی از آن عاجز بودند.

 

 

 

 

 

                        راه توده  480     15 آبانماه 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت