راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

خاطرات سایه

(پیر پرنیان اندیش)

شعرهای خمینی را

طبری حفظ بود!

 

استاد! شما دیوان امام خمینی رو خوندید؟

 

به، خوندم.

 

چطوره غزلشون؟

 

ایشون شاعر حرفه ای که نبود.

 

غزلی از ایشون به خاطرتون مونده؟

 

اون غزل «گرفتار شدم»...

 

- منظور سایه غزلی است به مطلع:

 

من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم

چشم بیمار ترا دیدم و بیمار شدم

 

طبری مقداری از شعرهای دوره جوانی آقای خمینی رو حفظ بود؛ اوائل که شعرهای آقای خمینی منتشر شد، نه به صورت دیوان؛ تک تک، یک عده می گفتن که این شعرها رو برای آقای خمینی ساختن. طبری آتشین می شد و می گفت: نه بابا! آقای خمینی از دوره جوانی اش شعر می گفت و حتی وقتی قم بود، یک شعری گفته بود که طنز بود و بعضی ها رو دست انداخته بود و بعد طبری اون شعرها رو می خوند. یه مصرعش یادمه که: «عینک عالیجناب اگر بگذارد». عجیبه که طبری این شعرها رو از کجا حفظ بود! از قدیم ها هم حفظ بود...

 

شعری که طبری می خواند این است:

 

قم، بدکی نیست از برای محصل

سنگک نرم و کباب اگر بگذارد

حوزه علمیه دایر است ولیکن

خان فرنگ مآب اگر بگذارد

هیکل بعضی شیوخ قدس مآب است

عینک با آب و تاب اگر بگذارد

ساعت ده موقع مطالعه ماست

پینکی و چرت و خواب اگر بگذارد

 

 

شعارهای تظاهرات زمان انقلاب

 

سایه از تظاهرات زمان انقلاب فیلمبرداری کرده است. امروز این فیلم ها را تماشا می کردیم. سایه به هیجان آمده بود...

 

استاد از نظر شعری، شعارهای زمان انقلاب چطور بودن؟

 

شاهکار بود. واقعا شاهکار بود. اونچه به در و دیوار می نوشتن، فوق العاده بود.

 

کدوم شعار بیشتر نظرتونو جلب کرده بود؟

 

«ننگ با رنگ پاک نمی شود».

 

 

 

 

 

                        راه توده  480     15 آبانماه 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت