راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

فاجعه حکومت

"فرد" رهبری

در طول تاریخ

 

حجت الاسلامی بنام "حمید روحانی" رئیس بنیاد باصطلاح "تاریخ پژوهی ایران" است. وی در این اواخر بر شمار سخنرانی‌های خود افزوده و اینجا و آنجا نطق می کند و یاوه می بافد. شاید مانند احمد خاتمی که نان همنامی با محمد خاتمی از یک طرف و وقاحت خود از طرف دیگر را خورد، حمید روحانی نیز امیدوار است بدلیل هم نامی با حسن "روحانی" ستاره بختش طلوع کند و لابد امام جمعه موقت شود و یا عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان!

حمید روحانی در آخرین سخنرانی خود درباره مذاکرات هسته‌ای با مایه گذاشتن از رهبر جمهوری اسلامی گفت:

"مقام معظم رهبری در مورد مذاکرات حرفشان را گفتند. ایشان تاکید کردند که مذاکرات بی‌نتیجه است و انسان عاقل هم طبیعتا نباید کار بیهوده را انجام دهد. ایشان یک رسالت دارند و ما هم یک وظیفه، اینکه در برابر کج‌روی‌ها برخورد کنیم. این افراد از مذاکرات نتیجه‌ای جز تحقیر ملت نگرفته‌اند."

جالب اینجاست که پس از سخنان حمید روحانی "توئیتر" وابسته به دفتر رهبر جمهوری اسلامی بنوبه خود 9 دلیل از لابلای سخنرانی‌های رهبر در ضرورت پشتیبانی از مذاکرات هسته‌ای منتشر کرد .

اینکه رهبر حرف ها و سخنان دوپهلو می زند درست است، اینکه آقای حمید روحانی و خدم و حشم مصباح یزدی و جبهه پایداری نیز از رهبر نقل قول جعل می کنند و نظرات و اندیشه‌های خود را بنام وی و به حساب وی به پیش می برند هم درست است و هر دو اینها در واقع نمود یک واقعیت است و آن نیست مگر فردی بودن حکومت.

وقتی همه کارها به یک تن ختم می شود، همه می کوشند بنام او کارهای خود را پیش ببرند و در نهایت همه حساب‌ها و اشتباهات هم به او ختم می شود. تردید نیست که آقای خامنه‌ای در پس بسیاری از اشتباهات و خطاها و تصمیمات نادرست قرار دارد. ولی در این هم تردید نیست که بسیاری از تصمیمات توسط او گرفته نمی شود و حتی پشت سر او گرفته می شود. بیت رهبری، فرماندهان سپاه، مسئولین قضایی یا اقتصادی تصمیماتی می گیرند و آن را به حساب رهبر می نویسند و مانند حمید روحانی بنام رهبر حرف جماعتی که او را جلو انداخته اند می زند و کار آنان را پیش می برد.

خیلی از تصمیمات را ممکن است خود رهبر نگیرد و از آن هم آگاه نباشد ولی پاسخگوی مسئولیت همه آنها در نهایت اوست. هر قدر هم که از پاسخگویی بگریزد. تا زمانی که کارها، خوب یا بد، پیش می رود شاید این موضوع چندان مسئله ساز نباشد. ولی آن روز که کارها خراب شود، همه کاسه و کوزه‌ها سر رهبر خواهد شکست، همانطور که در گذشته بر سر شاه سابق شکست.

در یک حکومت فردی وقت فرد بزرگ می شود، ممکن است خیلی از تصمیمات را آن فرد نگیرد، ولی پاسخگوی از نظر ملت اوست. این وضعی است که اکنون آقای خامنه ای دارد.

تردید نیست که شخص شاه خود سررشته دار بسی از پلیدی‌ها بود ولی همه کارها زیر نظر او نبود. بخشی از اداره امور مملکت دست کسانی بود که خود را در میل و جهت اعلیحضرت نشان می دادند و سپس کار خود را می کردند. نتیجه آن نیز سقوط شد. اگر این سقوط فقط سقوط یک فرد یا یک حکومت و یا نظام باشد باز مسئله‌ای نداشت. ولی این سقوط می تواند به شکل جنگ داخلی، تجزیه خاک کشور، یا جدا شدن بخش‌هایی از آن درآید. همان اتفاقی که در پایان سلطنت صفویه و سقوط شاه سلطان حسین بدست محمود افغان روی داد. یا در دوران فتحعلیشاه که قفقاز و در دوران ناصرالدین شاه هرات را از ایران جدا کرد. در دوران فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه، اعلیحضرت همایونی ضل الله سقوط نکرد ولی کشور تجزیه و شاه به دست نشانده تبدیل شد که کم از سقوط نبود.

بنابراین سقوط فقط این نیست که فرد و حکومت فرد را ببرد، بخشی از خاک کشور را هم می تواند ببرد، بخشی از مردم را هم به خاک و خون بکشاند.

آن روز که آقای خامنه‌ای نظارت خبرگان قانون اساسی را بر کار خود نپذیرفت، باید حساب امروز را هم می کرد. دفتر رهبری هر چه می خواهد بگوید و سخنرانی و دلیل و نقل قول از وی ارائه دهد، امثال حمید روحانی و حسین شریعتمداری و مصباح یزدی و اینها تره هم برای رهبر و دفتر او خرد نمی کنند. آنان در چارچوب حکومت فردی و پس از تائید و ستایش رهبر، حرف خود را زیر پوشش رهبر می زنند و کار خود را پیش می برند و در نهایت نیز نه مردم و نه تاریخ یقه امثال حمید روحانی را نخواهد گرفت، بلکه به حساب رهبر رسیدگی خواهد کرد و جز این هم نباید انتظار داشت.

 

 

 

 

 

 

                        راه توده  481     22 آبانماه 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت