سرمقاله راه توده 481 وحشت ستایشگران تحریم ها از پایان تحریم ها و جشن ملی |
حساس ترین مراحل مذاکرات هستهای و رفع تحریمها، زیر چشمان نگران، منتظر و امیدوار مردم ایران رو به پایان است. مردمی که بسیار خوب می دانند این تحریمها چه فاجعهای را نه تنها برای معیشت و زندگی کوچک آنان، بلکه برای کل کشور بوجود آورده است و برای پایان یافتن آن روزشماری می کنند. این روزشماری چنان آشکار است که از هم اکنون مخالفان دولت بیمناک تبدیل پایان تحریمها به بزرگترین جشن و پایکوبی ملی در ایران هستند. اینکه فاجعه تحریم را دولت احمدی نژاد روی دست مردم ایران گذاشت و برداشته شدن آن می تواند دستاورد دولت روحانی باشد یک بخش مسئله و یکی از دلائل متعدد مخالفت جناح راست حکومتی با حل مسئله هستهای است. ولی بخش دیگر مسئله عبارت از آن همه تبلیغی است که طی سالها درباره تحریمها شد و آنها را از یکسو کاغذ پاره و از سوی دیگر موهبت و نعمت معرفی کردند. گفتند تحریمها باعث پیشرفت ایران شد، موجب استقلال ایران شد، محرک رشد علمی و فنی ایران شد، سبب کاهش نیاز کشور به خارج شد و ... اکنون امروز می دانیم که همه اینها جز تبلیغاتی پوچ چیز دیگری نبود. وحشت از جشن و سرور ملی با شکسته شدن تحریمها در واقع وحشت از به نمایش درآمدن پوچی همه آن تبلیغات ستایش تحریم ها و ادعاهای عجیبی است که دربالا به آن اشاره شد. سیاستگزاران هشت سال منحوس احمدی نژاد همه چیز را به عرصه تبلیغات کشاندند. نه تنها خود احمدی نژاد را همچون یک دلقک، همچون آدمکی با کاپیشن پاره و ظاهری مضحک برای تبلیغ در میان مردم کشورهای عرب، یا به خیال خود بخشی از جامعه تهیدست ایرانی پیش انداختند، بلکه همه سیاستهای ملی را هم به عرصه تبلیغاتی بردند. تحریم هم یکی از این عرصه های تبلیغاتی شد. بجای آنکه سریعا جلوی تحریم را بگیرند، به استقبال آن رفتند و سیاست بقول خودشان "تهاجمی" و "گنده گویی" و "رجز خوانی" را در پیش گرفتند. تحریمها گام به گام از کنگره امریکا به اتحادیه اروپا و از آنجا به سازمان ملل و شورای امنیت رسید و دیگر کار از کار گذشت. زمانی که سیاست آنها شکست خورد و آوار تحریمها بر سر ملت فرود آمد، بجای آنکه منطقی و علمی و عاقلانه بیاندیشند و برنامه ریزی کنند و لااقل جلوی گسترش خسارت را بگیرند، باز وارد عرصه تبلیغات شدند. 720 میلیارد دلار درآمد فروش نفت طی هشت سال دود شد و بباد رفت و بخش بزرگی از آن به جیب کاسبان تحریم رفت. تحریمها نه تنها سبب پیشرفت کشور نشد، بلکه موجد فسادی بیسابقه و شکل گرفتن یک قشر مافیائی و میلیاردر سپاهی- حکومتی گردید که اکنون نه تنها برای مردم که برای دولت و اقتصاد کشور هم تعیین تکلیف می کند. در همه این دوران هیچیک از کارگزاران تبلیغات حکومتی به این پرسش پاسخ نداد که آیا واقعا همه کشورهایی که پیشرفت کردند تحریم شدند تا پیشرفت کنند؟ ما در کشور خود تجربه دوران ملی شدن نفت را داشتیم که در آن زمان ایران تحریم نشد ولی همین که جلوی فروش نفت آن گرفته شد، خسارتی بزرگ به اقتصاد کشور وارد شد، بنحوی که دولت مصدق مجبور شد برای مقابله با آن به ملت متوسل شود و قرضه ملی انتشار دهد. ولی دولت احمدی نژاد و آقای خامنهای وقتی کار را خراب کردند، بجای اعتماد و توسل به ملت، به امثال بابک زنجانی و اختلاس گران چند هزار میلیاردی متوسل شدند. آنچه را هم که از ثروت ملی باقی مانده بود و می شد برنامه ریزی کرد و نجات داد بدست امثال بابک زنجانی میان خودیها پخش کردند و بباد دادند و سرانجام وقتی مردم دست رد به سینه آنان زدند، دولتی ورشکسته را تحویل حسن روحانی دادند. اگر امروز جشن و سرور ملی برای پایان یافتن تحریمها به یک وحشت حکومتی تبدیل شده، هشت سال دروغ و تبلیغات و مصیبت پشت سر آن است. حکومت، هشت سال راه خود را بکلی از مردم و حتی از سرنوشت کشور جدا کرد و رویاروی آن قرار گرفت. اینکه شادی ملی، سوگ حکومتی شده بارزترین نماد این جدایی و رویارویی نیست؟ |
|
راه توده 481 22 آبانماه 1393