راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

کودتاها- 6

کودتا پشت کودتا

در کشور اسلامی

پاکستان!

 

 

در بطن کودتاهائی که پس از جنگ دوم جهانی در منطقه خاورمیانه و درهمسایگی ایران روی داد، کودتا در پاکستان تفاوت هائی با کودتا در عراق، سوریه، مصر و ترکیه داشت. در حقیقت پاکستان بعنوان نیمه دیگر هندوستان سرنوشتی دگرگونه داشت.

محمدعلی جناح رهبر مسلمانان شبه قاره هند و مدافع سرسخت استقلال پاکستان از چنان جاذبه و اعتباری برخوردار بود که بتواند کشور پاره پاره اما نو بنیاد پاکستان را با آزادی حفظ کند، اما عمر و در نتیجه حکومت او دوام زیادی نداشت. او یک سال بعد از استقلال پاکستان درگذشت و کشور را به سیاستمدارانی چون «لیاقت علی خان» و «غلام محمد پنجابی» واگذار کرد که تا چند سال با عنوان فرماندار کل یا نخست وزیر کشور را بدون اعمال زور و فشار اداره کردند. اما این وضع هم دوام نیافت. کشور سرانجام به دست نظامیان افتاد.

ژنرال اسکندر میرزا (که همسری ایرانی بنام ناهید کلالی داشت) به عنوان جلوگیری از هرج و مرج در سال 1955 قدرت را در دست گرفت و رئیس جمهور پاکستان شد. اما در اثر اغتشاشاتی که چند سال بعد در پاکستان درگرفت، اسکندر میرزا، «مارشال ایوب خان» فرد مورد اعتماد خود را به فرماندهی ارتش پاکستان منصوب کرد تا از او حمایت کند. مارشال ایوب خان خیلی زود علیه اسکندر میرزا دست به کودتا زد و در سال 1958 خود را رئیس جمهور پاکستان خواند.

مارشال ایوب خان چند سال توانست قدرت را در دست خویش حفظ کند تا آن که در سال 1965 دومین جنگ هندوستان و پاکستان روی داد. «مجیب الرحمن» رهبر حزب «عوامی» در پاکستان شرقی اعلام خودمختاری کرد. شورش روز به روز وسعت پیدا کرد. مارشال ایوب خان از رئیس ستاد خود ژنرال «یحیی خان» کمک خواست و او شورش را خاموش کرد. اما، در سال 1969 مارشال ایوب خان را از ریاست جمهوری برکنار کرد و خودش رئیس جمهور پاکستان شد. در این هنگام آتشی که سال ها زیر خاکستر بود زبانه کشید. پاکستان شرقی به رهبری مجیب الرحمن با حمایت و کمک هندوستان اعلام استقلال کرد و از پاکستان غربی جدا شد، کشور مستقل بنگلادش پس از جنگی خانگی و پر کشتار تشکیل شد. چون ژنرال یحیی خان نتوانست در برابر این اقدام یک طرفه کاری انجام دهد، در ضمن ترس داشت اگر از فرماندهان ارتش کمک بخواهد با او همان کنند که او با مارشال ایوب خان کرده بود، ایوب خان با اسکندر خان کرده بود. سرانجام او نیز از قدرت کنار گذاشته شد و «ذوالفقار علی بوتو» سیاستمدار دموکرات منش که در میان گروهی از مردم پاکستان محبوبیت داشت به ریاست جمهوری پاکستان انتخاب شد.

علی بوتو در سال 1971 تا 1977 رئیس جمهور کشور اسلامی پاکستان بود. در این مدت سوسیالیسم اسلامی برقرار کرد و ژنرال «ضیاءالحق» یکی از نزدیک ترین فرماندهان نظامی به خود را به فرماندهی ارتش منصوب کرد. ژنرال ضیاءالحق که از هر جهت مورد اعتماد بوتو بود، سرانجام با یک کودتای ناگهانی حکومت علی بوتو را ساقط کرد. اول او را به زندان انداخت (1977)، بعد خودش را (در سال 1978) رئیس جمهور پاکستان نامید. آنگاه تصمیم گرفت خلاصش کند. جرمی علیه او اقامه کرد و در سال 1979 او را در زندان به دار آویخت.

حکومت شاه گاه با کودتاگران پاکستان روابط خوبی داشت و به روزنامه ها دستور می دادند از ژنرال کودتا کننده تعریف کنند و از ژنرالی که سقوط کرده بد بنویسند (همان کسی که قبلا گفته بودند او را بستایند).

ژنرال ضیاء الحق مدت 11 سال با قدرت حکومت کرد. چون همه مدعیات قدرت را برکنار کرده بود کودتا کردن علیه او مشکل بود. تا آنکه در هواپیمایش دست کاری کردند و بر اثر سقوط یا انفجار هواپیما در آسمان پاکستان کشته شد.

شرح کودتای ژنرال مشرف علیه خانم بوتو، دختر ذوالفقار بوتو و سپس ترور او پس از بازگشت از مهاجرت به کشور و آغاز کارزار انتخاباتی برای بدست آوردن دوباره کرسی نخست وزیری در پاکستان وقایعی است که زمان زیادی از آن نمی گذرد و احتمالا همگان آن را بخاطر دارند.

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  474  دهم مهر ماه 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت