راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

کودتاها- 7

سهم

ایران و پاکستان

در کودتاهای

افغانستان

 

 

بعد از استقلال افغانستان به جز یک مدت کوتاه (در زمان حکومت بچه سقا) حکومت افغانستان تا سال 1973 سلطنتی بود. در آن سال ژنرال محمد داود خان پسر عمو و شوهر خواهر با استفاده از غیبت محمد ظاهرشاه که برای معالجه چشم به خارج رفته بود کودتا کرد. محمد ظاهر خان مهندس کشاورزی بود. داود خان چون خود را رئیس جمهور افغانستان اعلام کرد. ضمنا چون هم خودش فردی دارای تمایلات ملی بود و همه افراد خانواده سلطنتی افغانستان نیز خویشاوندش بودند، مانند مصر و عراق کشتار سلطنتی راه نیفتاد. اعضای خانواده سلطنتی از کاخ سلطنتی بیرون فرستاده شدند و این کاخ شد مقر ریاست جمهوری.

 

محمد ظاهرشاه بین دو بلوک متخاصم زمان: شرق کمونیستی و غرب امپریالیستی سعی می کرد بی طرف باشد و به همین دلیل مناسبات او هم با اتحاد شوروی خوب بود و هم با امریکا. ژنرال داود خان درابتدای کار و از بیم ارتش پاکستان صلاح افغانستان را نزدیکی بیشتر به اتحاد شوروی دید. در دوران او عده زیادی دانشجو را برای تحصیل و دیدن دوره تحصیلی به اتحاد جماهیر شوروی فرستاده شدند و حتی نظامیان ارتش نیز برای دیدن دوره های تخصصی به اتحاد شوروی اعزام شدند. این سیاست داوود خان ادامه نیافت و او بتدریج به دولت پاکستان و از این طریق به امریکا و شاه در ایران نزدیک شد و فضای سیاسی این کشور برای احزاب ملی و چپ هر روز بیشتر تنگ شد. در سال 1978 حزب دمکراتیک افغانستان به رهبری یکی از چهره های چپ و ملی این کشور بنام «نور محمد تره کی» بر داوودخان پیشدستی کرده و پیش از اینکه او به کمک شاه ایران و ارتش پاکستان علیه این حزب و چهره های ملی و پارلمانی دست به اقدام بزند، آنها دست به کودتا زدند و ژنرال محمد داود خان را سرنگون کردند.

 

«نورمحمد تره کی»، تا سال 1979 به مدت یکسال رئیس جمهور افغانستان بود تا آنکه معاون و دست راست او "حفیظ الله امین" علیه «تره کی» کودتا کرد و ترکی را در اتاق خوابش در کاخ ریاست جمهوری خفه کرد. در دوران حفیظ الله امین یک سلسله اقدامات نمایشی ضد مذهبی و اقدامات جنایتکارانه با پرچم سرخ در افغانستان روی داد که زمینه ساز مهاجرت وسیع افغان های مذهبی به ایران و عمدتا پاکستان شد و زمینه شکل گیری سازمان های مذهبی برای مقابله با دولت افغانستان فراهم آمد. سازمان هائی که سرانجام و با عضویت مسلمان داوطلب و یا مزدور از کشورهای مختلف اسلامی جهان به طالبان و القاعده و اکنون "داعش" تبدیل شده اند.

حفیظ الله امین، سرانجام با اقدام بقیه اعضای حزب دمکراتیک افغانستان که رهبری آنها را «ببرک کامل» برعهده داشت سرنگون و در همان کاخ ریاست جمهوری که داوود خان و ترکی کشته شده بودند کشته شد. کودتا را یکی از ژنرال های ارتش بنام "قادر" رهبری شد که عضو رهبری حزب دمکراتیک افغانستان نیز بود. همزمان با این کودتا، "کارمل" که بصورت تبعید در کشور چکسلواکی سفیر افغانستان بود، از راه مسکو و تاشکند همراه با واحدهائی از ارتش سرخ اتحاد شوروی وارد افغانستان شد و سکان ریاست جمهوری را بدست گرفت. کارمل که از شناخته شده ترین و ملی ترین افراد پارلمان افغانستان بود و ناطقی زبر دست نیز بود، در این زمان رهبری حزب دمکراتیک را نیز دراختیار داشت.

در دوران ریاست جمهوری کارمل یک سلسله اقدامات اصلاحی در کشور انجام شد، به کمک مشاوران نظامی و مهندسین اتحاد شوروی صنایع این کشور پایه ریزی شد و ارتش کشور گسترش یافته و مدرن شد، شهربانی تاسیس شد و... جنگ داخلی از سوی پاکستان آغاز شد و شاه نیز دراین زمینه یاور پاکستان شد. با سقوط رژیم شاه، جمهوری اسلامی دو آتشه تر از رژیم شاه از سازمان های اسلامی در جنگ داخلی در افغانستان حمایت کرد. جنگ داخلی سالها در افغانستان ادامه یافت و ارتش منظم شده افغانستان به کمک ارتش اتحاد شوروی در این جنگ شرکت کردند.

با آغاز روند منجر به فروپاشی اتحاد شوروی، ببرک کارمل که به هیچ وجه حاضر به پذیرش اصلاحات دوران گرباچف نبود و سرانجام آن را حدس می زد، زیر فشار رهبری وقت اتحاد شوروی کنار گذاشته شد و سکان حزب و ریاست جمهوری به دکتر نجیب الله عضو دیگری رهبری حزب دمکراتیک قرار گرفت. او با سیاست آشتی ملی بر سر کار آمد اما هراندازه او دست خود را برای آشتی به سوی پاکستان و سازمان های اسلامی مستقر در اردوگاه های افغان ها در پاکستان و حتی جمهوری اسلامی دراز کرد، آنها دست های خود را بیشتر عقب کشیدند و محاصره افغانستان را کامل کردند. در این دوران واحدهای ارتش اتحاد شوروی نیز از افغانستان خارج شده و دفاع از کشور تنها به ارتش افغانستان واگذار شد. این روند نیز بسیار کوتاه بود و سرانجام دکتر نجیب الله نیز سقوط کرد و احزاب اسلامی در کابل مستقر شدند. نجیب الله خود را به مقر سازمان ملل رساند و تا سرازیر شدن طالبان از پاکستان به سوی کابل در همین مقر بین المللی بود. طالبان به محض رسیدن به کابل وارد مقر سازمان ملل شده و دکتر نجیب الله و برادرش را بیرون کشیده و او را که بر اثر ضربات قمه و خنجر آخرین لحظات عمر را می گذراند تا میدان معروف به "آریانا" در کابل روی زمین کشیده شده و در همین میدان به دار کشیده شد تا آشتی در افغانستان به دار آویخته شود. حکومت جنایتکار طالبان که سلف حکومت محمود افغان در اصفهان و بخش هائی از ایران بود، سرانجام و با دخالت نظامی مستقیم امریکا و همپیمان های آن در ناتو سرنگون شد و رهبران آن به پاکستان بازگشتند. ریاست جمهوری "کرزای" که اکنون جای خود را به "احمد زی" داده از این تاریخ آغاز شد.

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  477  بیست و چهارم مهر ماه 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت