راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

نظام پوسیده قضائی در ج. اسلامی

 

هفته گذشته، سرانجام، ریحانه جباری پس از 6 سال زندان و محاکمه اعدام شد. اینکه پشت سر این اعدام چه بود و قاتل یا قاتلین واقعی چه کسانی بودند و چگونه ریحانه را جلو انداختند و از او اعتراف گرفتند و اعدامش کردند هدف این مطلب نیست. هدف اشاره به نکته دیگریست که اعدام ریحانه یک بار دیگر آن را به روشنی آشکار کرد و آن عقب ماندگی نظام قضائی و دادرسی ایران از استانداردها و نیازهای جامعه امروزین ماست.

در طول دوران بازداشت ریحانه افکار عمومی و دهها تن از شخصیت‌های فرهنگی و هنری، از روی حسن نیت، با خانواده مقتول تماس گرفتند و از آنها بخشش ریحانه و عدم اجرای قصاص را تقاضا کردند. چنانکه بسیاری در فیس بوک و فضای مجازی خانواده مقتول را بابت عدم بخشایش ریحانه سرزنش کردند.

این مسئله گرفتن رضایت از خانواده مقتول نخستین بار نیست که مطرح می شود، چنانکه موضوع چندین فیلم سینمایی و تلویزیونی نیز شده است که از دردناک ترین آنها می توان به "شهر زیبا" اثر اصغر فرهادی اشاره کرد.

در واقع نظام قضائی جمهوری اسلامی، قتل را از یک جرم عمومی، جرمی که کل جامعه و سلامت آن را به خطر می اندازد به یک جرم خصوصی، به اختلاف و بیش از آن معامله‌ای میان قاتل و خانواده مقتول تبدیل کرده است. نتیجه این نظام قضائی، معکوس شدن مسئله عدالت است. در این نظام مجرمان گردن کلفت و لات و اوباش و ثروتمند از مجازات فرار می کنند زیرا می توانند رضایت خانواده مقتول را یا با پول جلب کنند یا با ابزار زور و فشار و تهدید. در واقع خانواده قربانی یک بار با از دست دادن عزیز خود قربانی می شود و یک بار هم با فشار پول و زور و درگیر شدن در ارعاب و تهدید یا ملاحظات اخلاقی.

قصاص ضمنا مجازات صفر یا صد است. یا اعدام یا آزادی! چیزی در این میانه وجود ندارد. و این هم از دیگر تناقض‌های نظام قضائی ایران است که در بسیاری موارد قتل غیرعمد، مجازات زندان دارد ولی قاتل عمد در صورت رضایت خانواده مقتول می تواند حتی یک روز هم در زندان نماند. تازه در آن مورد هم باید دیه پرداخت گردد و چه شمار کسانی که بخاطر نداشتن پول دیه در زندان می پوسند. در مقابل فرد ثروتمندی که قتل غیرعمد کرده است بسودش است که خانواده مقتول را خریده و قتل خود را عمدی اعلام و از مجازات زندان رهایی یابد.

جامعه کنونی ایران جامعه بدوی عربستان هزار سال پیش نیست که قتل اقدامی خصوصی تلقی شود و مجازات آن قصاص باشد. این مسئله هم ربطی به اسلام ندارد. در مسیحیت هم از چشم در برابر چشم سخن می گویند که همان قصاص است. در همه جوامع قبیله‌ای، قتل یک اقدام انتقام جویانه خصوصی تلقی می شده است ولی این پدیده با ویژگی‌های یک جامعه امروزین که در بسیاری موارد مجرم و قربانی، قاتل و مقتول اصلا همدیگر را حتی نمی شناسند سازگاری ندارد. یکی از دلایل افزایش بیسابقه جرم و جنایت و قتل در جمهوری اسلامی همین عقب ماندگی نظام قضائی و وابسته کردن سرنوشت قاتل به رضایت یا عدم رضایت خانواده مقتول است.

قتل یک جرم عمومی است. خانواده مقتول آخرین کسی است که از او درباره سرنوشت قاتل پرسش می شود. شکل و شیوه قتل، انگیزه آن، شخصیت مجرم، شرایط وی، سوء سابقه یا فقدان آن، شخصیت مقتول و ... همه و همه از جمله عواملی است که نوع مجازات و میزان آن را تعیین می کند. ضمن اینکه امروزه مجازات اعدام در جرائم خصوصی مورد نقد است چرا که ساده ترین راه را برای حل مشکلات اجتماعی پیش پا می گذارد و عملا جلوی بحث پیرامون یک راه حل ملی را می گیرد.

سرنوشت ریحانه جباری می توانست و می تواند فرصتی باشد برای اندیشیدن پیرامون همه اینها. پیرامون ویژگی‌های یک نظام قضائی کارآمد و عادلانه که اکنون در جمهوری اسلامی وجود ندارد و دست اندرکاران کهنه اندیش و واپسگرای انتصابی قوه قضائیه با ایجاد جو تهمت و استناد کفر و توهین به اسلام می خواهند جلوی هر گونه بحث و گفتگو را در باره احکام خود بگیرند، چنانکه در گذشته درباره عمادالدین باقی چنین کردند و او را بدلیل مخالفت با اعدام به مخالفت با اسلام متهم کردند. در حالیکه احتمالا امثال عمادالدین باقی خیلی بیشتر به اسلام و سرنوشت آن فکر می کنند تا کسانی که بنام اسلام هر جنایتی را توجیه می کنند و اینچنین موجب گسترش بی اعتباری احکام مذهبی و حتی اخلاقی در جامعه شده اند.

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  479    هشتم آبان ماه 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت