راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

اگر دچار اوهام و تخیلات نباشیم

در فضای بسته

سیاسی هم

می توان واقعیات

را دید و تحلیل کرد

 

 

آیا در فضای بسته سیاسی و از پشت شیشه های تاریکی که حاکمیت سعی می کند میان خود و مردم بکشد و در رگبار دروغ و عوامفریبی مذهبی که بی وقفه از سوی سخنگویان جناح راست جمهوری اسلامی جریان دارد، در چنین فضایی می توان فهمید در جامعه و در درون حاکمیت چند پارچه چه می گذرد؟ جنبش در چه حال و روزی است و حاکمیت خود در چه وضع و موقعیتی است؟

بنظر ما نه تنها در چنین شرایطی هم می توان نبض جامعه و حاکمیت را گرفت و میزان تب آن را- حداقل- حدس زد، بلکه در شرایطی بسته تر از این نیز می توان چنین کرد. می توان، اما به آن شرط که ارزیابی و تحلیل ما از اوضاع بر مبنای "از کل به جزء" و سپس "از جزء به کل" باشد.

ما نمی خواهیم بگوییم سانسور و بی خبر نگهداشتن مردم کم اهمیت است، به هیچ وجه. حتی اعتقاد داریم با هر وسیله ممکن باید سد سانسور حکومتی را شکست و مردم را در جریان اخبار و حوادث قرار داد و آگاهی آن ها را نسبت به اوضاع مملکت بالا برد. اما می خواهیم بگوییم سانسور حکومتی و حتی برقراری بدترین دیکتاتوری هم نمی تواند مانع ارزیابی ما از مرحله گذار، بازشناسی تضادها و شناخت سمت و سوی رویدادها شود. نه تنها از دل حوادث ناگهانی، بلکه از دل تصمیمات حکومتی و نمایش ثباتی که از خود نشان می دهد نیز می توان به پشت صحنه حکومتی راه یافت و دلائل برخی تصمیمات، عقب نشینی ها، پرخاش ها و نمایش ثبات را بیرون کشید.

هیچ فرد سیاسی- اعم از حکومتی و سیاسیون در محاصره- در سال های دهه 50 و قدرت نمائی و تاجگذاری و لقب سازی آریا مهری نتوانست گمان برد که رژیم شاه وارد بحران شده  و جامعه ایران می رود به سمت تکان های بزرگ و تحولات، جز حزب توده ایران- به استناد اسناد پلنوم پانزدهم و اعلامیه های حزبی- و این ممکن نبود جز با همان معیارها و شاقولی که در بالا به آن اشاره کردیم. با همین شاقول و معیار و در اوج خواب و خیال شاه  برای سلطنت ابدی و رستاخیز بازی، حزب توده ایران اعلام داشت که "با اعلام حزب رستاخیز، علیرغم ظاهر خلل ناپذیر رژیم آریامهری، جامعه ایران وارد مرحله مهم تقابل با دیکتاتوری شاه شده و این تقابل شاه را با خود می برد". باز هم می توان مراجعه کرد به اعلامیه های مقطعی رهبری حزب توده ایران در این دوران. به ویژه در کتاب "اسناد و دیدگاه ها" که به همت زنده یاد جوانشیر جمع آوری و با ویراستاری رحمان هاتفی منتشر شد.

معیار توده ای، همان معیارهایی باید باشد که با یاری گرفتن از آن ها، ارزیابی های بالا به سینه تاریخ سپرده شد. در غیر اینصورت همان می شود که عده ای بنام توده ای در خارج از کشور و بی خبر از اوضاع کشور و حاکمیت بنشینند و برای خودشان خطاب به مردم ایران اعلامیه بدهند و روحانی و خاتمی و اصلاحات و همه مراحل گام به گام یک جنبش را نفی کنند و بگویند: "اینها هیچکدام تحول اساسی نیست." و لابد تحول اساسی همان است که خارج گود نشسته و آن را سر میدهند!

هر خواننده این مقاله می تواند بپرسد: همه این ها، درست، اما تکلیف امروز چیست؟ و با آن معیارهای مورد اشاره در بالا، کدام رویدادها را باید سنجید تا به تحلیل اوضاع امروز ایران نزدیک شد؟

ما می کوئیم: آن معیاری که به آن اشاره کردیم، اتفاقا برای رفتن به سوی حوادث امروز ایران و تحلیل اوضاع کنونی حاکمیت و بحران عمومی جامعه است. والا بازگویی حرف های کلی، در نهایت به پرگویی بی حاصل تبدیل می شود.

از میان تصمیمات حکومتی و سخنرانی های دولتی و حتی سخنان رهبر جمهوری اسلامی، در طول هر هفته می توان به تحلیل اوضاع ایران راه یافت. اما به این شرط که با دقت پیگیری شود و از آن مهم تر، غرق رویاهای خود به استقبال اوضاع نرفت، بلکه واقعیات داخلی، منطقه ای و جهانی را دید و سنجید.

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  483   13 آذرماه 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت