سرمقاله راه توده 483 رویاهای بر باد رفته آقای خامنه ای برای حفظ نظام
|
روز 6 آذر و بدنبال تمدید مذاکرات هستهای، آقای خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در برابر اعضای مجمع عالی بسیج سخنرانی کرد. وی در این سخنرانی ضمن پشتیبانی از مذاکرات هستهای و تمدید آن، تاکید کرد که "هر قرار عادلانه و عاقلانه ای را قبول می کنیم ... ولی اگر مذاکرات به نتیجه هم نرسد اتفاقی نمی افتد چون راه حل اقتصاد مقاومتی را داریم."
بخش نخست این سخنان در واقع پذیرش شکست آن سیاست جنگی است که برای تحمیل آن به مردم، علیه رای مردم به میرحسین موسوی کودتا شد، به معنای پذیرش نابخردانه بودن شعارهای ماجراجویانه دوران احمدی نژاد و "دیپلماسی تهاجمی" و همه اوهامی است که کشور ما را هشت سال به کام خود کشید، تحریمهای جهانی را روی دست مردم ایران گذاشت، صدها میلیارد دلار خسارت برجای گذاشت و به شکل گرفتن یک باند فاسد سیاسی و اقتصادی تحت پوشش "دور زدن تحریم ها" انجامید که هنوز و تا مدت زمانی طولانی پیامد این سیاستها بردوش جامعه ما سنگینی خواهد کرد. بخش دوم سخنان رهبر اما نشان می دهد که ایشان ضمن پذیرش شکست سیاست جنگی از اعتراف به آن، همچنان شانه خالی می کند و به خیال خود راه حل "اقتصاد مقاومتی" را که اعتبار آن در حد همان "دیپلماسی تهاجمی" است جلوی مردم می گذارد. اگر "اقتصاد مقاومتی" قرار بود و می شد به اجرا گذاشته شود که باید در زمان احمدی نژاد به اجرا گذاشته می شد، همان زمانی که ایران هنوز با هفتصد میلیارد دلار درآمد نفتی می توانست تا حدودی در برابر تحریم ها مقاومت کند. نه اکنون که همه آن درآمد دود شده و به جیب موتلفه اسلامی و فرماندهان سپاه رفته، یا صرف واردات شده و تولید داخلی را نابود کرده است. اقتصاد مقاومتی اگر قرار بود اجرا شود باید لااقل جلوی واردات خودروها و کالاهای لوکس گرفته می شد و کار به جایی نمی رسید که بنا به آماری که اخیر اعلام شده 14000 واحد تولیدی ورشکست شوند و درهای خود را بسته و کارگران خود را اخراج کنند. مقاومت و اقتصاد مقاومتی را باید آن موقع برنامه اش را می ریختید که "سیاست جنگی" را در پیش گرفتید و بخاطر آن علیه میرحسین موسوی کودتا کردند، و تحریمها را کاغذ پاره اعلام کردند، نه امروز که معلوم شده تحریمها بزرگترین پیروزی غرب و آمریکا علیه ایران در سه دهه پس از انقلاب بوده و ملت باید سالها تاوان آن را بپردازد. آقای خامنهای در ادامه همین سخنان به دفاع از مواضع نسنجیده و نابخردانه خود در جریان کودتا یا بقول خودش "فتنه سال 88" پرداخت و گفت : "در همان ایام برخی از تکرار موضوع بصیرت، ناراحت شدند اما من باز هم بر بصیرت تأکید می کنم" و با اشاره به اینکه آیت الله خمینی، رهبر انقلاب، حفظ نظام را از "اوجب واجبات" می دانست گفت : "افرادی که سخنان امام را درک نکردند، در برخی مقاطع خطاهایی فاحش مرتکب شدند." در واقع اشاره وی به میرحسین موسوی و مهدی کروبی است که گویا "حفظ نظام" را نادیده گرفتند و اگرنه دربرابر تقلب و کودتا کوتاه می آمدند و اعتراض نمی کردند. از این سخنان معلوم می شود که آقای خامنهای درک خاصی از نظام و حفظ نظام دارد. نظام برای ایشان یک چارچوب مبتنی بر قانون اساسی و دیگر قوانین و رعایت اصول آزادی و عدالت و حقوق مردم و "میزان رای مردم" است نیست، بلکه پشتیبانی از همه نظرات و اشتباهات ایشان و خاموش نشستن در برابر همه تبهکاریها و فجایع در کشور بنام حفظ نظام است. یکی از دلایلی که ایشان تن به نظارت قانونی مجلس خبرگان بر کار رهبری نمی دهد همین درک از نظام و حفظ نظام است. اینکه نظام جمهوری اسلامی باشد یا نباشد برای مردم ما کمترین اهمیتی ندارد. آنچه برای مردم اهمیت دارد آن است که چگونه نظامی بر کشور ما حاکم باشد. آیا نظام کنونی همان نظامی است که مردم ما برای برقراری آن انقلاب کردند؟ اگر آقای خامنهای نگران نظام بود، آن زمان که دبیر و اعضای شورای نگهبان که مثلا باید ناظر بیطرف انتخابات باشند به نفع یک نامزد وارد میدان شدند دخالت می کرد و ضرورت حفظ نظام را به آنان یادآور می شد، نه اینکه هنوز حتی شورای نگهبان هم نتیجه انتخابات را تائید نکرده اعلامیه در تائید آن صادر کند و جلوی هرگونه بررسی را عملا سد کند. یا آنگاه که میرحسین موسوی از وی خواست که انتخابات را تجدید کند و او دیگر نامزد نخواهد شد، آقای خامنهای نپذیرفت و ادامه اعتراضات در خیابانها را به این راه حل مسئولانه برای "حفظ نظام" ترجیح داد، چرا که در توهم "سیاست جنگی" و "دیپلماسی تهاجمی" بود، همانطور که امروز در اقتصاد ورشکستهای که روی دست مردم و دولت حسن روحانی گذاشته در توهم "اقتصاد مقاومتی" است . "سیاست جنگی" برای حفظ نظام همان اندازه شکست خورده که ادامه حصر موسوی و کروبی به بهانه نداشتن بصیرت. فقظ باید شهامت و بصیرت پذیرش آن را آشکارا در برابر مردم برای همان "حفظ نظام" که خودش می گوید داشت. نه آقای خامنهای، نه مخالفان دولت حسن روحانی هیچ راه حل دیگری دربرابر ادامه مذاکرات و پیگیری آن تا رسیدن به نتیجه ندارند. ساختن بمب اتم و اقتصاد مقاومتی جز توهم و خیالپردازی چیزی دیگر نیست. همانطور که در عرصه داخلی نیز هیچ راه حل دیگری جز آزاد کردن زندانیان سیاسی، پایان دادن به حصر موسوی و کروبی و اجازه دادن به پشتیبانی آنان از دولت روحانی وجود ندارد. آقای خامنهای هر چه زودتر به این واقعیت اعتراف کند، آسیب و خسارت کمتری به مردم و کشور و نظامی که مدعی حفظ آنست وارد کرده است.
|
راه توده 483 13 آذرماه 1393