جنگ های مذهبی همیشه تئوریزه شده! اشپیگل شماره52- دسامبر 2009 برگردان رضا نافعی |
هر مذهبی در پی آن نیست که همۀ انسانها را رستگار کند: برای هندوئیسم شبه قاره هند کافیست. بودائی ها در پی جهان هم نیستند تا چه رسد به حکمروائی بر جهان. برای آنان مهمتر از«هیچ» چیزی نیست. برای شینتوئیست ها تقریبا بی تفاوت است که کسی بیرون از مرزهای ژاپن به خدایان شینتو اعتقاد داشته باشد. یهودی ها هم خود بحد کافی مشکل دارند، افزون بر این «قوم برگزیده» بودن مرتبه ای نیست که رسیدن به آن در اختیار آدمی باشد. دو دین ادعای جهانروائی دارند. دو دین که باور دارند یک خدای واحد، یگانه آموزش حقیقی و معتبر را به آنان ارزانی داشته است. دینی برای همه و برای همیشه. این دو دین، که بگونه ای حیرت انگیز بخود اعتقاد دارند، مسیحیت واسلام هستند. و از آنجا که هر دو دین که خواستار گسترش خویشند به یک خدا اعتقاد دارند، پیوسته با یکدیگر برخورد پیدا می کنند. این در گیری همیشگی اندک زمانی پس از درگذشت پیامبر در سال 634 میلادی آغازگشت. هنگامی که یک لشگر اسلامی – عربی در فلسطین با نیروهای مسیحی روبرو شد. از آن زمان ، علیرغم وجود دوران های همزیستی مسالمت آمیز میان آن دو، رقابت آنها با هم برجای مانده است. این دو دین جهانی برای کسب توافق با یکدیگر زور آزمائی و برای ترویج و تقویت باور خود حتی در دورترین نقاط جهان ، میلیارد ها پول خرج می کنند و موفق هم هستند. مجامع نوپا از عاشقان سوزان در عشق الهی – در حلبی آباد های ریو دِ ژانیرو، در حومه بی عیب ونقص شهر های بزرگ آمریکا، در کلانشهرهای پر ازدحام آسیائی – نشان می دهند که سرمایه گذاری ها بارور بوده است. مبلغ مذهبی بودن دیگر یک حرفه از مد افتاده نیست. این حرفه در دانشگاه های آمریکا آموزش داده می شود و یا مورد حمایت بنیادهای بسیار ثروتمند عربستان سعودی است. روشن ترین ماموریت به مسیحیان داده شده است، در انجیل مرقس ، مسیح از پیروان خود می طلبد :« در جهان پراکنده شوید و پیام را به هر جنبده ای برسانید «. اسلام در این مورد اندکی با ملاحظه تر است. درست است که هر مسلمانی باید به تنهائی مبشر پیام الهی باشد ولی این امر در درجه اول امت و مومنانی را در بر می گیرد که زیر پرچم سبز هستند. انشاء الله (اگر خداوند خود بخواهد ) و اعراب ثروتمند هم کماکان پول بنای مساجد تازه را تامین کنند، تعالیم اسلام به دورترین نقاط جهان نیز خواهد رسید. ولی امروز،هم در جهان مسیحی و هم در جهان اسلام ، کار ترویج دین بدست اصولگرایانی افتاده که گرایش های افراطی دارند. ثروتمندان مروج دین که در دهه های گذشته میلیاردها پول نفت را برای ساختن مساجد و مدارس قران خرج کرده اند، مسلمانان عادی نیستند، بلکه پیروان تند ترین عقایدی هستند که تا کنون در اسلام دیده شده، مثلا پیروان محمد عبدالوهاب که در قرن هجدهم اعلام کرد دیگر ادیان صاحب کتاب، یعنی یهودی و مسیحی انسان را برستگاری هدایت نمی کنند. از آن زمان مسیحیت برای آنان مذهب کفار است که خداوند گفته است « با آنان که کتاب به آنان عرضه شد ولی به خدا ایمان نیاوردند پیکار کنید». از دیدگاه آنان جهاد بمعنی جهاد با نفس ، برای تعالی انسان ، نیست بلکه بمعنی جنگ مسلحانه با کفار است. پدیده مشابه در مسیحیت کسانی نیستند که مانند مادر ترزا با ایمان راسخ رسالت را دنبال می کنند، بلکه سربازان مجاهد عیسی مسیح هستند (همچنان که در نوع افراطی آن داعش است). اصولگرایان مسیحی که بویژه در آمریکا هستند سخن از«پنجره 40/10 » می رانند ، یعنی آن مناطق آفریقائی و عربی که میان عرض جغرافیائی 10 و 40 قرار دارند که مسیحیت باید آنرا بچنگ آورد و ایمان آنان به اعتبار خلقت جهان، درست در6013 سال پیش، همانقدر معتبر است که بازگشت خلافت در چشم مسلمانان. عاملان این رقابت جهانی آتشین مزاجان هر دو دین هستند و همین است که آنان را خطرناک می سازد. آنها که، با هواپیماهای ربوده شده، برج های بازرگانی جهانی را در نیویورک ویران کردند وهابی ها بودند و مسیحیانی که امروز اغلب از فاشیسم اسلامی سخن می گویند نیز روحانیون مذاهب اصولگرای آمریکائی هستند. از اینجاست که، بر خلاف خواست معتقدان متعادل در هر دو مذهب، رقابت میان اسلام ومسیحیت به یکی ازاساسی ترین مسائل این قرن تبدیل شده، آن هم نه از زمان بر گزاری رفراندم در سوئیس، برای ممنوع ساختن بنای مناره مسجداسلامی، در سرزمین کوهستانی و مسیحی مذهب سوئیس. این رقابت که پیوسته نیز بآن دامن زده می شود ، سبب در گیری هائی در همه قاره ها شده است. وقتی که آمریکای شمالی جنگ با تروریسم را اعلام می کند و در عمل به جنگ با اسلام گرائی می پردازد، تعداد قابل ملاحظه ای از مسلمانان آنرا بازگشت به جنگ های صلیبی می دانند. وقتی که معتقدان به الله در آفریقا با عبور از صحرای آفریقا به جنوبی ترین نقاط این قاره نفوذ می کنند و کلیسا های مسیحی بآتش کشیده می شوند پتر آکینولا اسقف کلیسای آنگلیکان در نیجریه، کسی نیست که گونه دیگرش را هم عرضه کند و بگوید یک سیلی هم بر آن بزن، بلکه تهدید می کند که « این فقط مسلمانان نیستند که در این کشور انحصار قدرت را دارند». و وقتی در دانمارک ، کاریکاتورهای توهین آمیز از پیامبر اسلام منتشر می گردد، مسلمانان خشمگین، در جاکارتا و تهران ، به سفارت خانه های دانمارک حمله می کنند. بنظر می رسد بحث و جدل در بارۀ عقاید مذهبی مهاجران حتی یک قاره را با بحران هویت مواجه می سازد. اروپا ، که فاتحان مسلمان، در طول تاریخ، بارها سبب بهم پیوستن آن گشته اند، یکبار دیگر به بحث در باره این پرسش حساس پرداخته که بخشی از کره زمین (اروپا ) که روزی مسیحی بوده و امروز سرزمین کفر محسوب می شود، چقدر « الله» به مزاجش سازگار است. آیا مناره مسجد کلن می تواند 55 متر ارتفاع داشته باشد؟ آیا فرانسه باید پوشش بورقه را برای مهاجران مسلمان بآن کشور ممنوع سازد؟ فرمان کبیر(که در سال 1215 میلادی بوسیله « جان» پادشاه انگلیس صادر گشت و بموجب آن آزادی فردی و سیاسی به اتباع مردم انگلیس داده شد. م ) با قوانین شریعت سازگار است؟ زمان محاسبه فرارسیده است: «خطر اسلام » و خطر « روحیه مسیح مصلوب » واقعا چقدر است ؟ زور کدامشان می تواند بر دیگری بچربد؟ آموزه های کدام یک جذاب ترند، معتقدان کدام یک مومن ترند، پشتوانه کدام یک بیشتر است؟ این ها پرسش های دانشگاهی نیستند. بر خلاف تمام پیش بینی های روشنگری ایمان مذهبی سر جای خودش است. اگر هم چیزی کم شود تعدادکسانی است که اعتقاد مذهبی ندارند. جان مایکل وایت و آدریان وودبریج در پایان سفر خود، در دورانی که باصطلاح سکولار است، در کتاب خود » خدا بازگشته است » باین نتیجه رسیدند که » خدا، با پیکار، راه خود را به جهان مدرن دوباره گشود». و از این شگفت انگیز تر برای پیامبران سکولاریسم و آته ایست های نو این که: » عوامل رونق مذهب، مانند عوامل موفقیت سرمایه داری بازاری، دو چیزند : رقابت و امکان انتخاب« رونالد اینگلهارت و پیپا نوریس، دو دانشمند آمریکائی، در ارتباط با » چشم انداز ارزشهای جهانی» می نویسند: « در جهان امروز انسان های معتقد به سنت های مذهبی بیش از هر زمان دیگرند». بعبارت دیگر نظر اکثر فلاسفه تاریخ و جامعه شناسان مذهب ، از دوران روشنگری تا امروز، نادرست بوده است. کارل مارکس، ماکس وبر،امیل دورکهایم، فریدریش نیچه، زیگموند فروید – همۀ این ها خدا را دست کم گرفته بودند. روند سکولاریسم متوقف شده است و خدای مسیحیت و الله هنوز آینده دارند. ولی کدام خدا نیرومند تر است؟ کدام دین می تواند بهتر از پس روند جهانروائی، بحران ارزش ها و شتاب حاکم بر همه عرصه های زندگی بر آید؟ بنظر می رسد اسلام موقعیت خوبی دارد و روی به تهاجم آورده است. هیچ یک از مذاهب جهانی، در قرن بیستم، به نسبت اسلام، بر پیروان خود نیفزوده اند. دست کم از یازده سپتامبر 2001 بدون داشتن شناخت اساسی از قران و تمام جریان هائی که به قرآن توسل می جویند طراحی ژئو پلیتیک غیر ممکن است. و در عرصه سیاست داخلی نیز مناسبات با مسلمانان برای اکثر کشور های اروپائی مرکزیت یافته است. ولی اروپا، بر عکس، اعتقاداتش را از دست می دهد. آیا این بآن معنی است که مسیحیت مسابقه مذهبی را باخته است؟ آیا اسلام برای پاسخ دادن به چالشهای جهانروائی واقعا آمادگی بیشتری دارد؟ اسلام و مسحیت هر دو ادیان اهل کتابند و قران و انجیل برنامه کار آنهاست . کدام یک فراگیر ترند؟ چند متر دور تر از میدان کلومبوس ، در گوشه جنوب غربی سنترال پارک نیویورک ، ساختمان مرکزی بنیاد انجیل قرار دارد. این ساختمان 12 طبقه بزرگترین مخزن انجیلی آمریکای شمالی است. مسئول این بنیاد، از 19 سال پیش، خانم لیلیانا لوپاس است. او بانوئی 69 ساله است با پشتی خمیده که حاصل کار کتابداری است، با موهای مجعد خاکستری و چشمانی روشن در پس عینکی گرد. لوپاس نگاه دارنده 45000 نسخه انجیل است که به 2500 زبان و لهجه ترجمه شده اند. و این رقم برابر است با زبان مادری بیش از 90 در صد از ساکنان کره زمین.خانم لوپاس می گوید پیام این مجموعه این است : خداوند به زبان تو سخن می گوید. هر سال یک تا دو ترجمه تازه از انجیل بزبان انگلیسی منتشر می شود که تعداد کل آنها به نهصد میرسد. انجیل( عهد جدید) به زبان Inupiaqهم ترجمه شده . زبانی که فقط مشتی اسکیموهای اینوئیت بآن سخن می گویند، انجیل به زبان خیابانیBronx و زبان محلی آلمانی و بخش هائی هم بزبان، کلینگونیش، زبان آن موجودات خیالی کرات سماوی که موضوع فیلم » استار تِرِک» است نیز ترجمه شده است. لوپاس منشاء یک یک انجیل ها را می شناسد. از قفسه D129انجیلی را بیرون می کشد که متعلق به ساحل عاج در آفریقاست. این انجیل در سال 2003 توسط ویکلیف بزبان پلاپو ترجمه و منتشر شده است. لوپاس می گوید فقط صد نفر هستند که باین زبان سخن می گویند. لوپاس می گوید» آدمی چه شوری باید داشته باشد که برای صد نفرانجیل را ترجمه کند.» فقط در ایالات متحده سالی بیست میلیون نسخه انجیل بفروش می رود ، در حالی که هر خانواده آمریکائی بطور متوسط سه انجیل دارد. فروش انجیل کسب پر درامدی است که فروش آن بسالی 500 میلیون دلار بالغ می گردد و حتی شرکت های بزرگ نشر کتاب که مذهبی هم نیستند مانند پنگوئین و هرپر کولینزدر این بازار بفعالیت مشغول گشته اند. انجیل در اشکال و انواع گوناگون عرضه میشود . روی 60 سی دی در یک کیف سیاه دستی برای وقتی که در خود رونشسته اید، بشکل چیپس برای تلفن همراه، بصورت نمایش بر روی دی وی دی برای بچه های بالاتر از پنج سال. قرآن نمی تواند با این شکل از گسترش رقابت کند. دلیلش هم یک مشکل اساسی است . و آن این که قرآن ترجمه ناپذیر است. زیرا از دیدگاه مومنان جدی هر ترجمه ای کمی هم تفسیر به همراه دارد. خدا بزبان عربی سخن گفته و یک مسلمان واقعی باید زبان خداوند را بیاموزد. با وجود این قرآن هم در جهان اسلام ، مانند انجیل در آمریکا،همه جا حضور دارد. فرستنده های رادیوئی و تلویزیونی هستند که برنامه هایشان منحصر است به پخش قرائت قرآن. عربستان سعودی به تنهائی سالیانه سی میلیون نسخه قرآن به سراسر جهان می فرستد. پشتیبانان ثروتمند و بنیادهای خیریه اسلامی قرآن را از طریق بنیاد های خود در سراسر جهان پخش می کنند. قرآن از دیدگاه مسلمانان کتابی است متضمن زیبا ترین زبان ممکن. بنظر نوید کرمانی، پژوهشگر علوم اسلامی و نویسنده مقیم کلن ، زیبائی زبان قرآن یکی از بارزترین دلائل گسترش اسلام بوده است. او در کتاب خود » خدا زیباست » می نویسد:» دست کم از قرن دهم میلادی به بعد، اعتقاد به تسلط اعراب بر هنر سخن وری و زیبائی تقلید ناپذیر سبک بیان قرآن و این دعوی که هیچ یک از اعراب مسلط بر هنر سخنوری در میان اعراب نتوانستند سخنی بهتر، زیباترو برانگیزاننده تر از قرآن بیافرینند ، یکی از عناصر تشکیل دهنده هویت جامعه اسلامی است. «اثر بخشی این زیبائی دلیل درستی و راستی پیام آنست در سوره 39 آیه 23 قران چنین آمده است:» خداوند بهترین پیام را نازل کرد». این پرسش که کدام یک از کتاب های مقدس بیشترین معتقدان را پیرامون خود گرد آورده اند، پاسخی روشن دارد. ولی بر شمردن تعداد معتقدان فقط یکی از عناصر سنجش پویائی دو کتاب مقدس است. چهل سال پیش، مبلغی از پیروان کلیسای آنگلیکان، تصمیم به شمارش مومنان جهان گرفت. امروز کتاب او » دانشنامه جهان مسحیت» کتاب مرجع برای هر کسی است که بخواهد بداند، پیروان مذاهب بکجا روی می آورند. داوید بارت همه را بر شمرده است. زرتشتیان هند، طبیعت پرستان زیمبابوه و لاادریون گیتی( آنها که به نفی یا اثبات خدا نمی پردازند) او در 238 کشور و منطقه جهان با ده هزار مذهب گوناگون آشنا شد. در نگاه نخست بنظر می رسد که قرن بیستم برای اسلام بهتر از رقیبش مسیحیت بوده است. هنگامی که فریدرش نیچه ( » خدا مرده است» ) در سال 1900 چشم از جهان فروبست، مسلمانان جهان 200 میلیون نفر بودند. امروز یک میلیارد و پانصد میلیون نفرند. یعنی هفت برابر شده اند. مسیحیان در جهان امروز، روی هم، دو میلیارد نفرند. تعداد آنها از سال 1900 تاکنون تقریبا چهار برابر شده است. اسلام در بسیاری از شهر های بزرگ اروپا نیز رو به رشد است. در حالی که دیدار کنندگان از اکثر کلیساهای چند صد ساله وعظیم مسیحیان جهانگردان هستند ، مراجعین به مساجد مسلمانان مومنان مذهبی اند. نخستین مهاجران مسلمان حتی الامکان مذهب خود را پنهان می کردند تا انگشت نما نشوند. ولی امروز، نسل دوم، فرزندان آنها،مذهب قدیمی را دوباره کشف می کنند و آگاهانه تر از پدران و مادران خود ، بآن عمل می کنند. برای جوانان ترک،لبنانی و فلسطینی که در شهر های بزرگ اروپا زندگی می کنند، مذهب، اغلب منبع افتخار، نشان استقلال رای و هویتشان است. سارایوو پایتخت بسنی را، اورشلیم بالکان، نام داده بودند، زیرا ازقدیم الایام ، در این شهر مساجد، کلیساها و کنیسه های یهودیان در کنار هم بودند و اخیرا یک گروه وهابی هم بان ها اضافه شده است. علتش هم جنگ بسنی بود که در طی آن 100000هزار نفر کشته شدند – که 80 در صدشان مسلمان بودند- سارایه وو نزدیک به چهار سال در محاصره بود. دهها هزار نفر از ساکنان قدیمی شهر بقتل رسیدند یا فرار کردند و نزدیک به صد هزار شهروندان جدید در حومه شهر سکنی گزیده اند. اینک 80 در صد از ساکنان سارایه وو مسلمان هستند که بگونه ای نمونه وار نمایشگر گسترش اصولگرائی است. مناره های مساجد بسیاری که پس از جنگ ساخته شده اند گرداگرد شهر را فراگرفته اند.مصطفی سپاهیچ مدرس مدرسه قران می گوید: « اول اعراب عربستان سعودی آمدند حا لا دیگرتجار بسیار ثروتمند از کشور های نفت خیز خلیج فارس می آیند » سپاهیچ خود را مدرسی می داند از مکتب پانصد ساله سنی های بُسنی. با گردشی در مرکز شهر، مسجد جدید ملک فحد، را می بینیم که زیر نظر سفارتخانه عربستان سعودی قرار دارد. امام نظیم هلیلوویچ، بد نامترین واعظ شهر، از پیشرفت اسلام در شهر خوشحال است. اومی گوید با پول عربستان سعودی 158 مسجد نو ساخته و یا مساجد قبلی مرمت شده اند. از کتابخانه ها، خانه های نوآموزان و مهد کودک ها دیگر نمی گوئیم. از پایان جنگ تا کنون شیوخ ریاض تا کنون یک میلیارد دلار به برادران بالکانی خود کمک کرده اند. تخمین زده می شود که تا سال 2050 بیش از یک چهارم جمعیت جهان (27.5 در صد) مسلمان خواهند بود، که از جمعیت مسیحیان (35 در صد ) بمراتب کمتر خواهد بود. دو و نیم میلیارد مسلمان در برابر 3.1 میلیارد مسیحی قرار خواهند داشت. افزایش قدرت اسلام در قرن گذشته دلائل زیادی دارد، دلائل سیاسی،اجتماعی، و مردم نگاری. اسلام از آن جهت نیرومند شد که دولت های سکولار جهان عرب بقول خود وفا نکردند. سرخوردگی از صاحبان قدرت در خاور نزدیک شدید است و ریشه های عمیق دارد. تیموتی شاه ، استاد دانشگاه هاروارد، تاریخ بازگشت الله را روز 10 ژوئن 1967 می داند، روز شکست اعراب از اسرائیل در جنگ شش روزه. این شکست به وعده های پان عربیسم نیز پایان داد . بویژه مصر از سوسیالیسم جمال عبد الناصر روی گرداند و این سخنان را بیاد آورد « الله اکبر، قران قانون ماست، پیامبر رهبر ما ست.نبرد راه ماست و شهادت در راه خدابزرگترین آرزوی ماست ». انقلاب ایران در سال 70/1978 یک نقطه عطف دیگر بود و هم چنین اشغال افغانستان توسط شوروی . در سراسرجهان عرب، آنجا که انتخاباتی صورت گرفت، احزاب اسلامی رشد کردند. در الجزائر، در مصر و فلسطین. حتی در ترکیه سکولار از سال 2002 یک حزب اسلامی در راس قدرت است. ولی بالاترین میزان رشد اسلام در خاستگاه آن نیست بلکه در منطقه ای بسیار دور تر ، در آسیاست. در اندونزی 203 میلیون مسلمان زندگی می کنند، در هر یک از کشور های پاکستان و بنگلادش دو برابرمصر. اسلام در کشور هائی گسترش یافته که جمعیتش جوان و میزان رشد جمعیت در آنها بالاست. بزرگترین کشور های اسلامی عبارتند از اندونزی،پاکستان،هند و بنگلادش. از هر پنج نفر مسلمان فقط یک نفر از خاور میانه و شمال آفریقاست، گرچه میزان رشد جمعیت در اینجا نیز زیاد است ولی تعداد مسلمانان عربی زبان کاهش می یابد. در اروپا، علیرغم تمام پیش بینی هائی که در باره از بین رفتن آن گفته می شود ، مسلمانان اقلیت کوچکی هستند. بیش از 550 میلیون نفر از 700 میلیون ساکنان اروپا مسیحی هستند. در کشور های مهاجر پذیر مانند فرانسه و هلند در صد مسلمانان نسبت به جمعیت کشور از مرز پنج در صد فراتر رفته است. تعداد مسلمانان به نسبت کل جمعیت در آلمان پنج در صد، در سوئیس 4.3 درصد و در اتریش4.2 درصد است. تعداد منکران وجود خدا (آته ایست ها) و افراد بی مذهب در اروپا سه برابر مسلمانان است. اگر همه جهان را در نظر گیریم خدای مسیحیان در وضعی بیش از آبرومند قرار دارد. و این موقعیت را مدیون اهالی آمریکای جنوبی و آفریقاست. در سال 1900 تعداد مسیحیان در آنجا در حدود 10 میلیون نفر بود. و امروز بیش از 400 میلیون نفرند، یعنی تقریبا نصف جمعیت آنجا. موفقیت چشمگیر نصیب مسلمانان نشده بلکه مبلغان چادر نشین، بلکه بابتیست ها وباز بجهان آمدگان افانگلیکال هستند به کامیابی حیرت انگیز دست یافته اند. امروز تعداد مسیحیان آزاد از کلیساهای بزرگ سنتی، در جهان ، بیش از 400 میلیون نفر است. پرتستان های سنتی با350 نفر جمعیت مرتبه سوم را در میان مسیحیان دارند. امروز اصولگرایان مسیحی ( فوندامنتالیست ها) هستند که در کار نگارش تاریخ موفقیت در عرصه موضوعات ایمانی هستند. مبلغان آنها رامیتوان در حلبی آباد های آمریکای لاتین و آفریقا پیدا کرد. پاپ و مسلمانان فقط می توانند با حسرت و حسادت باین موفقیت بنگرند. امروز حتی در چین ، تعداد مسیحیان، بیش از 76 میلیون نفراعضای حزب کمونیست آن کشوراست و اکثر آنها پرتستان های آزاد و غیر وابسته هستند. دهکده » پل هشت فرسنگی» در استان ساحلی زجیانگ در سواحل شرقی قرار دارد. آن کس که به زیارت آمده باید مدتی باطراف بنگرد تا بتواند کلیسا را کشف کند: کلیسا در یک حیاط خلوت قرار دارد، با سقفی حلبی، که بیشتر شبیه یک کارگاه تولیدی است تا یک کلیسا. نه برجی بچشم می خورد نه صلیبی که نشانی از کلیسا باشد، ولی اطاق های تمیز دستشوئی که برق می زند و روبروی آن ، یک تالار غذا خوری ، حکایت از آن می کنند که گاهی در اینجا انسان های زیادی گرد هم می آیند . اینجا کلیسای افانگلیکا ست. هر یکشنبه در حدود 400 نفر اینجا گرد هم می آیند و از صبح تا بعد از ظهر دیروقت باجرای مراسم عبادی می پردازند و بعد با هم غذا می خورند. در طول هفته هم در ساعات قرائت انجیل با هم دیدار می کنند. بنا بگفته مقامات دولتی پرتستان های چین، در حال حاضر 16 میلیون نفرند. ولی این ها فقط اعضاء سازمانهای به ثبت رسیده اند ، تعداد واقعی آنها باید در حدود 60 میلیون نفر باشد. یکی از رهبران پرتستان ها می گوید :« رشد کلیسای ما از رشد اقتصاد چین پر شتاب تر است». راز موفقیت مسیحیان در حفظ فاصله با دولت است. آقای زهائو که کلیسای پل هشت فرسنگی را اداره می کند ، میگوید:» ما خود را به ثبت دولتی نمی رسانیم، چون اگر اینکار را بکنیم دولت کسی را می فرستد که بر ما امر و نهی کند و دیگر ما نمی توانیم کاری را که خود می خواهیم بکنیم ». اسلام و مسیحیت ، هردو برای گسترش خود مبالغ هنگفتی خرج می کنند. مثلا مکه: در 23 نوامبر 2009، ششمین روز مراسم حج، سازمان جهانی اسلام، سازمان مرکزی همه موسسات خیریه و تبلیغی اسلامی ، از اعضای خود دعوت کرد که در کنگره سالانه سازمان، در مکه، که مرکز این سازمان در آن قرار دارد، گرد هم آیند. در تالار ورودی هتل کارگران پاکستانی و بنگلادشی جانماز های خود را پهن می کنند، در تالار کنفرانس جوانان عربستان سعودی، در لباس پیش آهنگی، به توزیع شیشه های آب و دفترچه حاوی برنامه کنفرانس مشغولند. این ها اعضای» سازمان جهانی جوانان مسلمان » (Wany)هستند و موضوع مورد بحث کنگره نیز ، جوانان هستند. موضوع مورد بحث عبارتست از:» مسائل جوانان مسلمان در عصر جهانروائی». موضوعات خوبند و سخنرانان بد . اسامه البار ، شهردار مکه و رئیس کنفرانس،هنگامی که علما مشغول سخنرانی هستند، دائم پای خود را تکان تکان می دهد و با Blackberry خود بازی می کند. و هنگامی که سخنران از پانزده دقیقه وقتی که برای صحبت دارد تجاوزکند، یادداشتی به او می دهد و بی مقدمه وقت صحبت را در اختیار نفر بعد قرار می دهد. سخنران، در مورد موضوع مورد بحث : «تاثیرات فرهنگی خارجی»، می گوید » بنظرجوانان مسلمان دیگر فرهنگ ها از فرهنگ ما پیشرو تراست و اقتصاد آنها بر اقتصاد ما برتری دارد». پیشنهاد او برای حل مسئله اینست : مسلمانان باید بر« فتنه » و بر« نفاق » چیره شوند و « به شیطان فرصت ندهند «. سخنران بعدی که سخنانش را از روی کاغذ می خواند ، در باره حل مسئله جنسی جوانان می گوید: راه حل این مسئله آنست که، جوانان، دائم بیاد ارزش های اسلامی باشند . سخنران سوم می گوید : روی آوردن به مواد مخدر و الکل حاصل انحراف عقل و انحراف از درک دینی است. بهترین راه چیرگی بر این انحرافات روی آورد به شریعت است. علمای مکه می خواهند با این راه حل ها مسائل جوانان مسلمان را با « جهانروائی» حل کنند؟ با این نصیحت ها می خواهند به مقابله با مبلغان مسیحی در آفریقا، چین و آمریکای جنوبی بروند؟ مبلغان مسیحی نشان میدهند چه کارهائی را میتوان بهتر کرد. طبق تخمین انستیتو هادسن، که یک « فکرانبار » محافظه کار است، کلیساهای آمریکا ، سالانه نزدیک به 9 میلیارد دلار بمصرف کمک های خارجی می رسانند، این مبلغ برابر است با 37 در صد از کل کمک های عمرانی دولت آمریکا بخارج. فقط سازمانهای بزرگ غیر دولتی، سپاه نجات، سرویس امداد کاتولیک و رؤیای جهان، با سالی 1.6 میلیارد دلار بودجه به 150 میلیون نفر کمک می کنند . سپاه مبلغان غیر حرفه ای، که تعدادشان روز بروز بیشتر می شود نیز بر آنها افزوده می شود. بباور افانگلیکال ها حسن رفتار اقتضاء می کند که هرکس دست کم چند ماه به خارج از کشور سفر کند و پیام الهی را بگوش جان آنها که ایمان ندارند برساند.Southern Babtidt Convention مدعی است که سالی نیم میلیون نفر را به پذیرش مسیحیت هدایت می کند.Billy Graham Center در نزدیکی شیکاگو برای خود مرکز مطالعات و آموزش فراگیر فرهنگی تاسیس کرده است. ظهر جمعه است ، ساعت 11.30 دقیقه، وقتی که برای اکثر دانشجویان ، آخر هفته آغاز میشود، ولی در اطاق 138 بیلی گراهام سنتر حتی آخرین صندلی هم اشغال شده است. در حدود 40 دانشجو حضور یافته اند، زنان و مردانی در اوائل بیست سالگی، این ها می خواهند بیاموزند چگونه می توان انسان ها را مسیحی کرد. استاد جری روت ، مردی است قوی هیکل با ریش پرو سر طاس، ولی پر شور برای کارش ودارای لحنی محکم . روت استاد کلاس مقدماتی برای کسانی است که می خواهند مبلغ مذهبی شوند. موسسه او یکی از موسسات تربیت کادر در آمریکاست با برنامه ای بسیار حرفه ای که هدفش تربیت افرادی برای پیکار مذهبی است. مرکز ثقل این برنامه آموزش راه پیروزی بر مسلمانان است. نزدیک به سه هزار دانشجو در اینجا ثبت نام کرده اند. این ها باید بعدا بتوانند بعنوان مددکار عمرانی و مبلغ مذهبی در کشور های رشد یابنده کار کنند. هدف بکار بردن بهترین شیوه بازاریابی برای پیش بردن مذهب است به بیان دقیق ، کارتبلیغ باید کاملا بی آزار جلوه کند، از بکار بردن واژه هائی چون جنگ مذاهب، حمله یا در گیری باید مطلقا دوری کرد. روت بیاد شاگردانش می آورد که :« ما نمی خواهیم ایمان را بکسی تحمیل کنیم. مافقط می خواهیم به همه بگوئیم که خداوند چقدر آنها را دوست دارد. این حرف به دل ها می نشیند . چون هرکسی می خواهد محبوب باشد.». تبلیغ انعطاف دارد، برای هر فردی ابزاری هست . روت بشاگردانش می گوید انجیل برای هر کس شگرد ها و فنونی متفاوت دارد، برای بزن و بهادر ها، برای افراد سر بزیر، برای آدم های رفیق باز و برای روشنفکران. روت درکلاس در س خود از دوازده ابزار متفاوت نام می برد، مثلا در گیری، کمک و هدیه، این ها موضوعاتی بود که در جلسه پیش به آنها پرداخته شده بود امروز نوبت به نهمین ابزار رسیده بود ، یعنی به شهادت. روت بشوخی می گوید این ابزار را کسی دوست ندارد . و بعد از یکی از شاگردان خود می خواهد که سخنانی کوتاه در این باره بگوید. امروزتبلیغ درکشور های اسلامی خطرناک تر از همیشه است. از یازدهم سپتامبر2001 به بعد برای کار تبلیغی در برخی از کشور های اسلامی باید جرأت از جان گذشتن داشت. معهذا، بنا بر نوشته کتاب مرجع موسسه بیلی گراهام برای تبلیغ، تعداد مبلغین طی پنجسال پنج برابر شده و از 64 هزار نفر به 364 هزار نفر ارتقاء یافته است و تعداد مبلغین آمریکائی بطور نسبی از همه بیشتر است. اینک درکنفرانس مکه هنگام تنفس رسیده است. به مهمانان چای و قهوه عربی عرضه می شود و جوان پیش آهنگی به هر یک از سخنرانان جامی با عود سوزان عرضه می دارد. صالح الوهابی ، دبیر کل 62 ساله wamy دود عود را با دست بسوی خود می راند و دستی بریش خود می کشد و می گوید : جهانروائی یک چالش است ولی اسلام دستش پر است: ما می توانیم انبوه توده ها را بسیج کنیم انبوه پول را حتما : « وامی » هرسال میلیون ها دلار برای توزیع مواد غذائی ،ساختن مدارس و پرورشگاه ها و مساجد برای گسترش پیام اسلام هزینه می کند – و این فقط یکی از بنیاد هائی است که مورد حمایت دولت عربستان سعودی است. طبق تخمین سیا، سازمان جهانی اسلام در سالهای دهه هفتاد و سال 2005 سالی تا 90 میلیارد دلار دریافت د اشته است. » وامی» هر سال به 5000 نفر هزینه تحصیلی می پردازد . این بنیاد در 55 کشور فعال است. وهابی می گوید در حا ل حاضر مهمترین منطقه فعالیت آفریقاست که سازمان او با مسیحیان در رقابت است …..
|
راه توده 484 20 آذرماه 1393