بخشی از تازه ترین سخنان فیدل
کاسترو رهبر انقلاب کوبا که از تلویزیون کوبا پخش شده است:
آیا بهتر نیست در راه تولید بیشتر مواد غذایی و محصولات صنعتی و احداث
بیمارستان و مدارس که میلیاردها مردم جهان بشدت به آن نیاز دارند مبارزه
کنیم و به ترویج هنر و فرهنگ بپردازیم، و به جنگ بیماریهای مسری برویم که
منجر به مرگ بیش از نیمی از بیماران مبتلا می شوند؟
چرا نتوانیم بیماری هایی مانند سرطان، ابولا، مالاریا، تب دانگ، دیابت و
دیگر بیماری هائی که جان انسانها را به مرگ تهدید می کنند درمان کنیم؟
باز گردیم به دهه های گذشته. در این دهه ها جامعه جهانی لحظه ای آرامش
نداشته، بویژه از زمانی که جامعه اقتصادی اروپا به زور رهبری بی قید و شرط
ایالات متحده امریکا احساس کرده زمان برای حل وفصل و تسویه حساب با دو دولت
بزرگ جهان، چین و روسیه فرا رسیده است.
پیش از انقلاب روسیه که جهان را به لرزه در آورد، انتظار این بود که اولین
انقلاب بزرگ سوسیالیستی در یکی از کشورهای صنعتی اروپا از جمله انگلستان،
فرانسه، آلمان، اتریش ـ مجارستان بوقوع بپیوندد. اما این اتفاق در روسیه
تزاری افتاد. سرزمین و سیعی که بخش وسیعی از آسیا را در بر میگیرد و از
شمال اروپا تا جنوب آلاسکا وسعت دارد. قلمرو حکومت تزار چنین بود، گرچه
روسیه تزاری بخشی از خاک "آلاسکا" را در برابر چند دلار به امریکا فروخت.
ایالات متحده امریکا از همان ابتدا قصد نابودی انقلاب در روسیه را داشت.
انقلاب بزرگتری که توانست یک اتحادیه وسیع را میان خلق های آن سر زمین وسیع
تشکیل بدهد، منابع و فن آوری خود را با کشورهای ضعیف و کوچک و کم توسعه که
قربانیان اجتناب ناپدیراستثمار و استعمار بودند به اشتراک بگذارد. آیا این
امر مناسبی برای یک مشارکت واقعی از کشورهایی که به حقوق بشر و اعتقادات
جامعه و فرهنگ و تکنولوژی و روابط متقابل عادلانه احترام میگذارند نیست؟
بشریت تشنه آگاهی و آموزش است. این امرعادلانه ای برای همه مردم جهان امروز
است. با اعتقاد به اینکه انسان ممکن است قادر به پاسخگویی اهداف خود باشد،
من فکر میکنم هیچ فردی حق نابودی شهرها و کشتار کودکان، ویران سازی سرپناه
مردم و ایجاد وحشت و تحمیل گرسنگی و مرگ را به دیگران ندارد. امروز، چگونه
می توانند در هر گوشه جهان چنین اعمالی را توجیه کنند؟ اگر پایان مرگبار
جنگ جهانی دوم را به یاد داشته باشید، آنگاه می توانید خواست بشریت را برای
تأسیس سازمان ملل متحد درک کنید. حتی اگر اهداف این سازمان کاملا مشخص
نبود. آنچه که امروز در صحنه بین المللی ما شاهد آن هستیم نا امیدی بزرگ
بشریت است. وحشت از ظهور احتمالی یک جنگ جهانی دیگر با استفاده از سلاح
هایی مرگبار که نابودی بشریت را بدنبال خواهد داشت.
هستند انسان هائی که وجدان در آنها کشته شده و بیمی از مرگ انسان ها به دل
راه نمی دهند. بسیاری از مردم با شنیدن سخنان برخی سخنگویان اتحادیه اروپا
که به سبک نازی های دوران هیتلر سخن می گویند وحشت می کنند. حتی این افراد
با پیراهن های آستین کوتاه سیاه به سبک اس. اس ها در روزهای تابستان در
مناطق عمومی دیده میشوند و نگران واکنش مردم نیستند.
آنچه به ما در امریکای لاتین نزدیک تر است ایالات متحده امریکاست. نزدیک
ترین همسایه ای که روبه روی هم هستیم. من به ایالات متحده هشدار میدهم که
در مقابل محاصره اقتصادی 60 ساله آن مقاومت کردیم، گر چه با تحمل هزینه ای
سنگین. این احساس تمام مردم کوباست. مردم کوبا هرگز با کشوری که بدون
هیچگونه علت و حقی مردم ما را در محاصره اقتصادی قرار داد، اما ما تسلیم
نشدیم.
مقاومت و مبارزه نظر شخصی من نیست، این نظر مردم میهن من است. از آغاز قرن
گذشته ایالات متحده نه تنها مالکیت سیاسی، بلکه مالکیت اقتصادی کوبا را در
اختیار داشت. اسپانیا نیز بعد از پنج قرن استعمار و کشتار بی شمار مردم و
زیان های مالی و سرکوب مبارزات مردم برای استقلال، کوبا را به ایالات متحده
تحویل داد. امپراطوری ایالات متحده حق مداخله نظامی در کوبا را حتی به
کنگره ناتوان و خائنی که جسارت مقاومت در برابر ایالات متحده را نداشت
بعنوان قانون اساسی تحمیل کرده بود. علاوه براین امریکا مالک همه چیز در
کوبا بود: زمین های حاصلخیز، بزرگترین کارخانه قند، معادن فلزات، بانکها و
حتی حق چاپ پول رایج کوبا را در اختیار داشت. ما در آن زمان به اندازه کافی
محصولات غذایی برای تغذیه جمعیت تولید می کردیم، اما مردم از تغذیه این
محصولات غذایی محروم بودند.
با فرو پاشی اتحاد جماهیر شوروی و اردوگاه سوسیالیسم نیز همه مردم کوبا و
دولت انقلابی کوبا به مقاومت خود در مقابل محاصره اقتصادی امریکا ادامه
دادند. ما راه مستقل خود به سوی سوسیالیسم نوین را ادامه دادیم و همچنان
ادامه می دهیم.
من نمی خواستم این وقایع تاریخی را تکرار و زنده کنم، زیرا ترجیح میدهم
تاکید کنم که حکم تاریخ هیتلر را به زباله دان تاریخ فرستاد و سرنوشت دولت
های مهاجم عضو ناتو نیز چیزی جز همین نخواهد بود. ناتو و دولت های عضو آن
به همراه "یورو" و "دلار" سرنوشت تمبر های باطل شده را خواهند داشت. و درس
آموز است که امروز ارزش این پول ها، وابسته شده است به اعتبار و ارزش واحد
پول چین "یوان" و "روبل" روسیه که روز به روز پرقدرت تر می شود. اقتصاد پر
رونق چین و پتانسیل فنی عظیم اقتصادی روسیه پشتوانه این پیش بینی من است.
به نگرانی امپریالیست ها در باره آینده این دو کشور و پول آنها دراین روزها
توجه کنید. حرف من اینست!
http://www.cubadebate.cu/especiales/2014/09/01/articulo-de-fidel-triunfaran-las-ideas-justas-o-triunfara-el-desastre/#.VAb-Evl_uSo
|