جنگ دو مرحله ای ایران و عراق
|
در سالهای اخیر، بتدریج اطلاعات مهمی در باره پشت صحنه جنگ ایران و عراق و دوران پس از قبول آتش بس و پایان جنگ منتشر شده است. گاه توسط هاشمی، گاه از سوی برخی فرماندهان سپاه و گاه از سوی رهبران سه جناح راست و چپ و میانه حاکمیت. از جمله نکاتی که اخیرا فاش شد، تشکیل دادگاه جنایات جنگی در ایران، پس از پایان جنگ و در واقع شکست در فتوحاتی که سالها وعده آن در نماز جمعه ها و صدا و سیما به مردم داده می شده است. هاشمی رفسنجانی در آخرین سخنان خود در جمع دیدارکنندگانش اشاره به همین دادگاه می کند و احکام اعدامی که می خواستند برای برخی فرماندهان سپاه باتهام خیانت و سهل انگاری صادر کنند. از جمله فرماندهانی که قرار بود اعدام شوند سرلشگر رحیم صفوی فرمانده سابق سپاه و فرمانده اتاق موشکی و مشاور ارشد نظامی کنونی رهبر است. سرتیپ وحیدی وزیر دفاع دولت احمدی نژاد نیز از زمره همین فرماندهان بوده است. در جریان مرحله دوم جنگ توطئه های خونینی به اجرا گذاشته شد که نمی توان پذیرفت دست سازمان های اطلاعاتی امریکا و انگلیس و اسرائیل در آن نبود! همچنان که دسته بندی های درون سپاه و روحانیون وابسته به جناح راست و ارتجاعی حاکمیت را نمی توان در این توطئه ها دخیل ندانست. پرونده جنگ ایران و عراق و بویژه مرحله دوم این جنگ هنوز باز نشده و آنچه تاکنون گفته و نوشته شده نیم نگاهی به برخی صفحات این پرونده قطور است. حزب توده ایران نیز از قربانیان بزرگ این مرحله از جنگ است. یورش به حزب ما با اتهام مخالفت با جنگ و پیروزی های اسلام و جمهوری اسلامی که گوئی جمهوری اسلامی در آستانه آن قرار داشت و با یک خیز به کربلا می رسید صورت گرفت. جنگ ایران و عراق در نیمه شب 31 شهریور و در اولین روز مهرماه 1359 آغاز شد و به همین مناسبت در این شماره راه توده نگاهی مختصر به آن می اندازیم:
حمله ارتش عراق به ایران، بزرگترین توطئه از مجموعه توطئه هائی بود که از آستانه انقلاب 57 تا آغاز این حمله، از سوی امریکا علیه آن انقلاب سازمان داده و به اجرا گذاشته شد. ضربه ای که این حمله جنگی به ایران و انقلاب زد، چنان هولناک و کمرشکن بود، که نه تنها کمر انقلاب و ایران از زیر بار آن نتوانست راست شود، بلکه با اجرای سلسله توطئه هائی که پیامدها و دنباله های آن بود، این کمر مرحله به مرحله خم تر نیز شد. از جمله آغاز مرحله فرسایشی جنگ با عراق که توطئه حمله نظامی به ایران را کامل کرد و رهبران جمهوری اسلامی با آغاز این مرحله از جنگ، عملا کشور را به گرداب کشاندند. از دل این مرحله از جنگ، هزار میلیارد دلار خسارت و ویرانی، نابودی صدها کادر انقلابی، انواع ترورها و حوادث تروریستی، یک میلیون کشته و مجروح و معلول و اسیر جنگی، برکشیده شدن عناصر قشری و نفوذی به راس حاکمیت، تصفیه های سیاسی و گاه خونین، یورش به آزادی ها، بستن مطبوعات، ممنوع ساختن احزاب، پر کردن زندان ها، هزاران اعدام، قتل عام تاریخی زندانیان سیاسی، غارت و فساد و رشوه، سرکوب و تبعیض و تشدید اختلاف طبقاتی، سلطه سرمایه داری تجاری بر کشور- که بزرگترین برنده سود از ادامه جنگ بود- و نابودی تولید و صنعت و کشاورزی؛ و بالاخره فراهم آمدن گام به گام زمینه برای سلطه یک قشر از نظامی ها بر حاکمیت و حمایت منفورترین و بیگانه ترین روحانیون با انقلاب 57 از آن ها فراهم آمد. تکامل این مسیر که بعدها به حاکمیت فرماندهان سپاه و بر سر کار آوردن احمدی نژاد و سیاست تبلیغاتی و ماجراجویانه اتمی – جنگی و غارت تاریخی کشور یعنی همان شرایطی که اکنون در آن قرار داریم. مردم ایران با سه خیز سعی کرده اند ادامه این مسیر را ناممکن سازند. در انتخابات دوم خرداد 76 و بر سر کار آمدن محمد خاتمی، با جنبش سبز سال 88 که علیه آن کودتای نظامی شد و سرانجام با انتخابات 92 و رای به حسن روحانی که از همه تجربه گذشته باید استفاده کند تا شاید کشتی به گل نشسته را بتواند نجات دهد. بویژه در محاصره انواع رویدادهای خارجی و داخلی. تمام تحولات دو دهه پس از جنگ ایران و عراق که بتدریج رنگ و بوی اتمی نیز به خود گرفت متاثر از همان سیاست جنگی است که از آغاز مرحله دوم و فرسایشی شدن جنگ با عراق شروع شد و پس از قبول آتش بس در آن جنگ نیز بصورت امواج زیر اقیانوس ادامه داشت. ادامه همان امواج، در دوران احمدی نژاد می رفت تا ایران را بار دیگر به ورطه ای هولناک تر از جنگ با عراق بکشاند و ما توده ای ها تردید نداریم که آن نیز توطئه ای امریکائی- انگلیسی بود. همانگونه که حمله ارتش صدام حسین به ایران و مرحله فرسایشی جنگ با عراق چنین توطئه ای بود. در آن 10 روز وقفه در جنگ با عراق، یعنی از مرحله آزاد سازی خرمشهر تا آغاز مرحله جدید جنگ در خاک عراق بزرگترین نگرانی رهبری وقت حزب فرسایشی شدن این جنگ بود. رهبر وقت حزب با نامه های متعدد و هشدار دهنده به آیت الله خمینی، رئیس جمهور- علی خامنه ای-، رئیس مجلس وقت- هاشمی رفسنجانی- کوشید با استدلال های خود همه آنها را از برداشتن گام به سوی پرتگاه جنگ فرسایشی با عراق و ورود به خاک این کشور باز دارد. حتی، رهبری حزب دل به دریا زد و علیرغم هیجان حاکم بر کشور و مستی غرور آور نظامی ها و روحانیون پس از فتح خرمشهر رسما در تحلیل هفته و سپس در جزوه پرسش و پاسخ که آخرین امکان نشریاتی حزب بود، این مخالفت خود را اعلام داشت. بعدها، همین نوشته ها، اسناد اتهامی رهبران به زنجیر کشیده شده حزب توده ایران شد و در دادگاهی که حجت الاسلام توطئه گر "ریشهری" برپا داشت، توسط سرهنگی بنام "اتابکی" که می کوشید ادای سپبهد آزموده کودتای 28 مرداد را در آورد بعنوان بخش عمده ادعانامه دادستان مطرح شد. امروز، وقتی اشتباه بودن مرحله دوم جنگ با عراق، حتی از دهان کارگزاران مستقیم و غیر مستقیم آن سال ها در حاکمیت و نظامی ها و سپاهی ها مطرح می شود، اعتراف به حقانیت و سیاست ملی حزب توده ایران است. حتی، وقتی هاشمی رفسنجانی در آخرین مصاحبه ای که روزنامه همشهری از وی منتشر کرده، می گوید "حمله به حزب توده اشتباه بود؛ من قبول ندارم که آنها می خواستند کودتا کنند" و یا وقتی در بحث پایان جنگ با عراق- به نامه آتش بس آیت الله خمینی-، اعتراف می کند که "هنوز بخشی از حاکمیت و فرماندهان سپاه می خواستند به جنگ ادامه بدهند و این در حالی بود که ادامه جنگ یعنی از دست دادن سکوهای نفتی ایران و سقوط...." اعتراف به همان حقانیت سیاست ملی حزب توده ایران در مخالفت با ادامه جنگ است. نه تنها اعتراف به آن حقانیت است، بلکه قبول توطئه بودن یورش به حزب توده ایران است. حزب توده ایران نه می خواست کودتا کند و نه می توانست با مرحله جدید جنگ موافق باشد. این، هر دو خلاف سیاست دفاع از انقلاب 57 و مشی توده ای و ملی حزب ما بود.
|
راه توده 474 سوم مهر ماه 1393