ریشه های اشتباه بیانیه غزه در کجاست؟
|
هفته گذشته، درجریان حملات نظامی اسرائیل به غزه و کشتار مردم این منطقه از فلسطین، بیانیه ای با امضای عده ای از داخل و عده ای از خارج کشور منتشر شد که در فاصله ای کوتاه پس از انتشار اعتراض ها نسبت به مضمون و سمت گیری آن آغاز شد. در این بیانیه دولت حماس و دولت اسرائیل دو کفه یک ترازو ارزیابی شده و البته کشتار مردم نیز محکوم شده بود. این که چه کسانی این بیانیه را امضاء کرده و یا نکرده بودند و این که تدوین کنندگان این اطلاعیه بموقع خود را جمع و جور کردند و یا دیرهنگام، موضوع بحث نیست. و باز این نیز مورد بحث نیست که نقش منتشر کنندگان خارج از کشور این بیانیه در تدوین آن چقدر بوده؟ و باز، این که این منتشر کنندگان اگر موافق مندرجات آن نبودند چرا قبل از انتشار نظرشان را به اطلاع تدوین کنندگان نرساندند و یا چرا توضیحی در کنار آن منتشر نکردند؟ و همه "چرا"های دیگر . بنظر ما، بحث ریشه دار تر از یافتن پاسخ سئوالات بالاست، زیرا ریشه این اشتباه باز میگردد به اشتباه اساسی تری که ناشی از درک و ارزیابی غلط از اوضاع ایران، منطقه و جهان است. این درک غلط، دیروز در تحریم انتخابات ریاست جمهوری 1392 خود را نشان داد، امروز در بیانیه غزه و اگر فکری برای آن نشود، فردا در بزنگاه دیگری خود را نشان خواهد داد. هر حزب و سازمان و فردی حق دارد با سیاست های جمهوری اسلامی موافق نباشد، چنان که ما نیز با بسیاری از آنها مخالفیم. درعین حال که نمی توان به صرف مخالفت با جمهوری اسلامی هر اقدام و حرف و عملی را طرد و رد کرد. حتی اگر حقیقت باشد! کج راهه در سیاست و موضع گیری سیاسی از همینجا آغاز می شود. چنان که در همین بیانیه اخیر چهره خود را نشان داد. مهم نیست که شما در خارج از کشور باشید و یا در داخل کشور. مهم اینست که درک نزدیک به واقعیت از اوضاع مملکت و حاکمیت آن داشته باشید. مهم اینست که فعل و انفعالات بسیار مهم منطقه و جهان را لحظه به لحظه دنبال کنید و دارای نظری منسجم در باره آنها باشید. انسجامی که متاسفانه در میان احزاب و برخی شخصیت های مدعی چپ بسیار کمرنگ شده است. این کمرنگی در شناخت امپریالیسم جهانی، نظام سرمایه داری، تلاش های انقلابی در کشورهای امریکای لاتین، تحولات بسیار مهم روسیه، نقش جهانی چین، جبهه بندی های رو به گسترش جهانی برای رویاروئی های اقتصادی و سیاسی و حتی نظامی آینده کاملا مشهود است. شناخت جهانی در این طیف، از سرخ به صورتی رنگ پریده رسیده است! چنان که ماهیت حکومت غاصب و جنایتکار اسرائیل در پرده مخالفت با جمهوری اسلامی قرار می گیرد و به یکباره برای سرنگونی بشار اسد کف زده می شود و فاشیست ها در میدان مرکزی شهر کیف دیده نمی شوند. واقعیت اینست که در طیف چپ ایران خوش خیالی جانشین شناخت ماهیت امپریالیسم جهانی شده است. و باز واقعیت اینست که چپ عرصه و میدان را برای حرف های پوچ و شعاری تریبون بدستان و خطبه خوان های بی اعتبار جمهوری اسلامی خالی گذاشته و نسل جوان و سرخورده را به امان خود رها کرده است. این سرخوردگی در سالهای اخیر، بر خلاف سالهای حکومت شاه، متمایل به چهره فریبنده اروپا و امریکا شده است. حتی در میان فعالان سیاسی چپ در خارج از کشور و گاه در داخل کشور. ریشه های اشتباه بیانیه غزه را دراینجاها باید جستجو کرد. در آنجا که جدال تنگاتنگ در حاکمیت را دوغ و دوشاب می بینند و اگر هم در مقاله ای صف آنها را از هم جدا می کنند، عمق سیاست و تبلیغاتشان این نیست. که اگر بود در چاله تحریم انتخابات 92 نمی افتادند. بیانیه غزه را می توان اصلاح و دوباره منتشر کرد، چنان که کردند و متن دیگری را جانشین متن پیشین کردند، اما نگاه استراتژیک سیاسی به اوضاع ایران و جهان و منطقه، بیانیه نیست که بتوان امروز این را گفت و فردا آن را. امروز یک حرفی زد و فردا حرفی دیگر. و تازه حرفی که پشتوانه آن عمل نباشد از نزدن آن بدتر است!
|
راه توده 466 9 مرداد ماه 1393