راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

یکصدمین سالگرد جنگ اول جهانی
دلائل جنگ و کشتار
همیشه پشت
بهانه های آن پنهان است
!
ترجمه و تدوین "م. الف. آذرفریتاش

 

 

قبل از اینکه به زندگی پیر،  هانری و ژاک و همه مردان و زنان فرانسوی که مزارع را با دست شخم می زنند، و زنان و مردان کارگری که برای تولید ابزار جنگی در کارخانه ها روز را به شب می رسانند بپردازیم، بهتر است کمی در باره تاریخ جنگ اول جهانی صحبت کنیم.

 

اگر شما به " فرهنگ لغت" مراجعه کنید و در مورد مرگ ولیعهد امپراطوری "اتریش ـ مجارستان" (هونگری) جستجو را آغاز کنید، خیلی زود به واقعه ای می رسید که در 28 ژوئیه سال 1914 روی داد. یعنی ترور ولیعهد امپراطوری هونگری "فرانسواز فردیناند" توسط یک "ناسیونالیسم" دو آتشه صرب در "سارایوو".

بنابراین، قتل یک ولیعهد که وارث تاج و تخت بود، "عامل جنگ" اول جهانی 1914ــ 1918 معرفی می شود. آیا همین ترور زمینه ساز کشتار 9 میلیون سرباز از همه کشورهای در گیر در جنگ اول جهانی شد؟

کمی خنده دار بنظر می رسد. آن ترور بهانه بود، اما دلیل نبود. و آنها که بهانه را ساختند، برای خود دلیل داشتند!

در کنار یک میلیون و 400 هزارنفراز سربازان فرانسوی، 700 هزار کشاورز و کارگر کشاورزی فرانسوی نیز در این جنگ کشته شدند.

 

همزمان با  ترور ولیعهد "هونگری" رهبر ملی و اصلاح طلب فرانسه "ژآن ژورس" نیز توسط یک ناسیونالیسم فرانسوی ترور شد و بدنبال آن، ناسیونالیست های فرانسه نیز بهانه لازم برای بدست گرفتن زمام قدرت را در فرانسه بدست آوردند. و باز بهانه ای که در پشت آن دلیل پنهان بود. زیرا پس از این ترور بود که رقابت امپریالیستها بر سر تقسیم دوباره جهان میان خود، به بهانه حاکمیت ناسیونالیست در اروپا وارد عمل شدند.

" ژان ژورس" زمانی که ترور شد سردبیر روزنامه اومانیته بود. او یک شب قبل از آنکه ترور شود درباره ترور ولیعهد هونگری و آغاز جنگی که به جنگ اول جهانی شهرت یافت نوشته بود: "هنوز صلح امکان پذیر است". این عنوان سرمقاله روزنامه اومانیته در تاریخ 31 ژوئیه سال 1914 بود.

یک روز پیشتر، در 30 ژوئیه تظاهراتی از طرف سندیکای کارگران "ث ژ ت"، کمونیست ها و" سندیکای" اف. اس. ای. وابسته سوسیالیست ها علیه جنگ سازماندهی شده بود.

 

صبح شنبه 31 ژوئیه "ژورس" مقابل کافه ای در محله "مونتمارت" پاریس ترور شد. حوادث به سرعت روی می داد.

شنبه اول اوت سال 1914 ساعت 4 بعد از ظهر دولت فرانسه فرمان بسیج عمومی "مردان زیر پرچم" و نیروهای ذخیره افراد "بین 23 ـ 30 سال" را صادر کرد و در تمام شهرداری های کشور این اعلامیه توزیع شد.

در همان زمان دستور ضبط احشام (اسب، قاطر) با تمام وسایل تبدیل آنها به بارکشان توپخانه و تجهیزات جنگی صادر شد. این احشام یاور کشاورزان در مزارع بودند اما حالا دیگر وقت کشت و کار نبود، بلکه وقت کشتار بود.

روز دوم اوت نیروهای بسیج که اغلب کارگران و کشاوزان بی خبر از همه جا بودند به واحدهای نظامی اعزام شدند.

پیر، هانری و ژاک مثل موش به تله افتاده بودند اما هنوز کسی با آنها درباره جنگ و دفاع از میهن صحبت نکرده بود. دولت امپریالیست فرانسه مردم را به بهانه نجات کشور و یاری رساندن به متحد خود، یعنی روسیه سرمایه داری که مورد تجاوز آلمان قرار گرفته بود فرا خوانده بود.

28 ژوئیه امپراطوری "هونگری" به بهانه ترور ولیعهد خود توسط یک تبعه اهل صربستان به این کشور اعلان جنگ داد.

صربستان که متحد روسیه بود، برای دفاع از خاک خود رو به روسیه آورد و در نتیجه چون فرانسه و انگلستان از متحدان روسیه بودند، آنها نیز وارد جنگ شدند. از هر طرف، دولت ها می دانستند در پی چه چیز هستند و برای چه هدف (تغییر دوباره نقشه جغرافیائی اروپا و تقسیم آن میان خود) می خواهند با هم بجنگند، آنها که نمی دانستند قرار است گوشت دم توپ شوند دهها میلیون مردم اروپا بودند که بی وقفه زیر بمباران تبلیغات "دفاع از میهن" بودند.

 ساعت 7 بعد از ظهر دوم اوت دولت فرانسه اعلان جنگ از طرف آلمان را در یافت کرد.

 

"اتحاد مقدس" ناسیونالیست ها به بهانه دفاع از میهن شکل گرفت. فرانسه بیش از 400 هزار نفر را از اول اوت تا 30 سپتامبر آن سال توانست با همین شعار و بهانه بسیج کند.

 7.9 میلیون اروپائی در عرض چهار سال قربانی این جنگ رقابتی میان امپریالیست ها شدند. همچنین  نزدیک به 500 هزار نفر از مردان مستعمرات، که بنام "تیرانداران بومی" به جنگ کشیده شده بودند نیز کشته شدند.

اتحاد مقدس به دولت فرانسه امکان داد قوانینی استثنایی را به اجرا بگذارد. همه این قوانین در 5 اوت به امضاء رسیدند. از جمله تجهیز مردان 17 ــ 49 ساله و ممنوعیت فعالیت سندیکا ها، ممنوع شدن هر گونه اعتراض به دولت، ممنوع شدن طرح خواسته های کارگران برای دستمزد و ساعت و شرایط کار. مردم تازه با دلیل واقعی آن بهانه ای که با ترور ولیعهد هونگری فراهم شده بود آشنا شدند. دولت فرانسه به بهانه شرابط جنگی تبدیل به قدرت مطلقه شد.

جنگ خونین تا 11 نوامبر سال 1918 ادامه یافت. در کریسمس سال 1914 سربازان فرانسه، علیرغم وعده ای که دولت و فرماندهان ارتش داده بودند به برلین نرسیدند. آنها با متحدان انگلیسی خود در سنگر ها کریسمس را جشن گرفتند. آلمان ها نیز علیرغم وعده فرماندهان ارتش این کشور نتوانستند تا کریسمس به پاریس دست یابند. طرفین باید به سازشی بر مبنای قدرتی که به میدان آورده بودند دست یابند و برای این کار اروپا باید بر مبنای همین قدرت دوباره تقسیم می شد. از جمله، دو امپراطوری عثمانی و هونگری باید میان گرگ ها تقسیم می شدند.

 

سربازانی که دور از خانواده و در رویای مزارع و کارخانه ها حالا در جبهه های خون آلود باید کریسمس و سال نو را جشن می گرفتند، دیگر توان ادامه جنگ را نداشتند. 300 هزار فرانسوی تا آن تاریخ در جنگ کشته  شده بودند و 600 هزار نفر زخمی و معلول شده بودند. نیمی از این کشته شدگان و زخمی ها و معلولان، کشاورزانی بودند که از مزارع خود به جبهه های جنگ اعزام شده بودند.

این تراژدی یکبار دیگر نیز در ابعاد وسیع تری تکرار شد: جنگ دوم جهانی.

و امروز، اروپا یکبار دیگر بر سر همان بزنگاه تاریخی قرار گرفته است که پیش از دو جنگ جهانی قرار گرفته بود.

 

و حالا، یکبار دیگر رهبران آلمان و فرانسه "فرانسوا هولاند" و "آنجلا مرکل" با خونسردی کامل یکدیگر را به بهانه یکصدمین سالگرد جنگ اول جهانی در آغوش گرفتند. این جشن سالگرد حاوی پیامی شوم نیست؟

اتحاد آنتانت میان انگلستان و روسیه و فرانسه در جنگ اول جهانی در حالی تشکیل شد که آنها خود نیز با هم رقیب بودند و میدانستند که در پایان جنگ در میدان ها، جنگ در پشت میز مذاکره برای تقسیم جهان بر مبنای فتوحات ادامه خواهد یافت. بنابراین، امروز نیز باید در انتظار پایان این نوع در آغوش کشیدن ها، در آینده بود. آنجا که حرف اول را سرمایه و قدرت نظامی آن می زند.

اتحاد سه گانه "آلمان، هونگر وایتالیا" نیز در پایان جنگ اول جهانی همان سرنوشتی را داشت که اتحاد آنتانت "فرانسه، انگلیس و روسیه" داشت.

امپریالیست های آلمان، در رویای یک" آلمان بزرگ" با یک" اروپای مرکزی" (از جمله ممالک بالتیک، لهستان، اوکرائین، اسکاندیناوی، بلژیک، هلند، آسیای جنوب غربی، هونگری، بالکان و بخشی از فرانسه) بودند. آنها نیز می خواستند یک امپراطوری استعماری پهناور در افریقا و در حوضۀ اقیانوس کبیر تاٌسیس کنند و رویای تسلط بر امریکای جنوبی و اشغال متصرفات انگلیس و فرانسه و کشورهای دیگر را در سر می پروراندند. هدف امپریالیسم آلمان عقب راندن رقیب اصلی خود انگلیس و نابودی ناوگان دریائی نیرومند آن کشور و تسلط بر پایگاه های دریایی آن بود. هدف امپریالیست های انگلیس نیز عبارت بود از متلاشی کردن آلمان بمثابه خطرناک ترین رقیب خود در بازار جهانی و تضعیف قدرت اقتصادی آن. نابودی ناوگان نظامی و تجاری آن و تصرف مستعمرات دیگر در بین النهرین، فلسطین و عربستان و تحکیم پایگاه خود در مصر.

امپریالیست فرانسه نه فقط می کوشید الزاس و لرن که در سال1871 بدست آلمان افتاده بود را بار دیگر به چنگ آورد، بلکه در نظر داشت حوزه "روهر" را هم تصرف کرده و ناحیه "سار" را از آلمان جدا سازد و قدرت اقتصادی و مالی آلمان را تضعیف کند. مستعمرات آن کشور را در افریقا اشغال کند. از سوی دیگر، روسیه تزاری در آرزوی تسلط سیاسی و نظامی بر بالکان و الحاق گالیسیا و تصرف استانبول و تونل داردانل و تنگه بوسفر بود.

آن تیری که ولیعهد هونگری را برای ابد نقش زمین کرد، بهانه ای بود که دلائل آن در بالا ذکر شد.

جنگ جهانی اول برخی کشورها را کوچک و ضعیف کرد و برخی کشورهای دیگر اروپائی را ثروتمند و قدرتمند. اما آنها که زنده از جبهه بازگشتند به روستاها و کارخانه ها، سهمی از این ثروت و قدرت نداشتند و آنها که به خاک افتادند نیز نماندند تا نتیجه را ببینند. چشم هایشان برای ابد بسته شده بود.

البته در این میان سهمی هم به امریکا و ژاپن رسید. در سال 1916 تنها 48 تراست بزرگ اقتصادی حدود 965 میلیون دلار سود بدست آوردند که تقریبا سه برابرسود متوسطی بود که طی سه سال پیش از جنگ به چنگ آورده بودند. بنا برارقام، طی جنگ جهانی اول جمعا 9 میلیون و 700 هزار نفر کشته شدند و2 میلیون نفر زخمی ومعلول شدند و میلیونها نفر از گرسنگی و بیماری های مسری از پای در آمدند .

------------------------------------------

 

(این مقاله از مجموعه مقالات روزنامه اومانیته و کتاب "زمینه تکامل اجتماعی" نوشته متروپولسکی زوبریتسکی. و .ل کروف ترجمه شده و بخش های دیگر نیز دارد که در آینده ترجمه کرده و برای انتشار می فرستم.)

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  466    9 مرداد ماه 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت