راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

آلمان  بر سر

دو راهی دوستی

یا دشمنی با روسیه

یونگه ولت – ترجمه رضا نافعی

 

 در آستانه جنگ دوم با عراق، ریچارد چینی معاون رئیس جمهور وقت آمریکا (بوش) که با مقاومت "گرهارد شرودر" صدراعظم وقت آلمان و "ژاک شیراک" نخست وزیر وقت فرانسه روبرو شده بود، مقوله "اروپای نو" را به میان آورد. یعنی کشورهائی که در درجه اول در اروپای شرقی قرار دارند و برای اجرای نقشه های جنگی آمریکا بیرون از اروپا نیز مستقیما با آمریکا همگام شدند. می توان  این طور گفت که آمریکا  اتحادیه اروپا را تهدید کرد که اگر به ساز آمریکا نرقصد در آن شکاف خواهد انداخت.  در آن زمان میشد این تهدید را کوچک جلوه داد و آن را  سخنی  غیر دوستانه در عرصه دیپلماتیک عنوان کرد، چون در آن زمان "اروپای نو" هنوز به عضویت اتحادیه اروپا در نیامده بود.

امروز که بیش از ده سال از آن تاریخ گذشته، وضع تغییر کرده است. کشورهای اروپای شرقی از استونی گرفته تا رومانی که منافع ملی شان اندکی بیشتر از خصومت صرف با روسیه است، عضو اتحادیه اروپا هستند، و تا آنجا پیش رفته اند که دونالد توسک لهستانی رئیس شورای اروپا شده است. مشاوران سیاسی لهستان تقریبا با صراحت خواستار ارتقاء مرتبه لهستان و تبدیل آن به مرکز جنگ سرد جدید هستند، از جمله برای کاستن از سنگینی  وزنه آلمان در اتحادیه اروپا و خنثی کردن آن.

در چنین حالتی، گسترش اتحادیه اروپا، از نظر آلمان، تبدیل می شود به شمشیر دو دم . این گسترش،  از سوئی سبب شد که آلمان تبدیل به قدرت مسلط و راهبر  در اروپا گردد، از سوی دیگر اگر بخواهد از این قدرت در عرصه سیاسی استفاده کند و  با دستورهای  صادره از واشنگتن به رقابت برخیزد  پایه های قدرتش سست می شود. در اتاق های فکر واشنگتن، در پس پرده، هیولائی که حضوری دائمی دارد تصور نزدیکی "آلمان – روسیه" است که یکی از سوانح بزرگ ژئوپلیتیکی است که می توان تصور کرد. با ایجاد کمر بندی مرکب از کشورهای گوش بفرمان آمریکا در اروپای شرقی، ارتباط مستقیم میان آلمان و روسیه، از لحاظ جغرافیائی، تقریبا عملی نیست. آنچه قابل توجه است  لوله گاز North Stream است که از دریای بالتیک می گذرد و مستقیما به آلمان متصل میگردد. این همان  لوله ای است که زمانی لهستان و کشورهای بالتیک بشدت با ایجاد آن مخالفت می کردند. این تنها راه  مطمئن یا نیمه مطمئن برای رساندن گاز روسیه به آلمان است  و تلاش های مستقیم یا غیر مستقیم اردوگاه آمریکائی را  برای ممانعت از رسیدن گاز روسیه به آلمان خنثی می کند.

اصل اجتناب ناپذیر در سیاست خارجی آمریکا این است که به هیچ کشوری حتی اگر همپیمان آن هم باشند اجازه ندهد که تبدیل به یک رقیب بالقوه برای آمریکا گردد. به همین دلیل آمریکا در سال 1954 اجازه داد فرانسه  در ویتنام شکست بخورد و در سال 1956 موجب تحقیر انگلیس در   کانال سوئز شد. هنگام آغاز بحران اوکرائین آلمان فدرال در برابر یک انتخاب ناخوشایند قرار گرفت. به این معنی که مناسبات ویژه با روسیه را که نیمه رونقی داشت حفظ کند و در عوض هژمونی (سرکردگی) خود را در اتحادیه اروپا به خطر بیاندازد، یا این هژمونی را – که البته پایه و اساس وزنه آلمان در برابر مسکو نیز  هست – قربانی آن روابط ویژه کند. از تصمیمی که اتخاذ شد با خبریم . با توجه به این  وضعیت ، یعنی قرار داشتن بر سر این دوراهی است که  می توانیم بی میلی آلمان را به  شرکت در تحریم ها علیه روسیه  درک کنیم.  

  http://www.jungewelt.de/2014/12-22/038.php

                                     

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  485   207 آذرماه 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت