دولتمردان سابق
و همچنان صاحب نفوذ در محافل سیاسی راس حاکمیت آلمان، از ادامه سیاست دولت
این کشور برای تحریم اقتصادی روسیه و تقابل با دولت آن کشور ابراز نگرانی
می کنند. آنها تاکنون چند نامه و بیانیه نیز در همین ارتباط منتشر کرده
اند، حتی کسانی که در دولت کنونی آلمان حضور دارند! مانند "سیگمار گابریل"
معاون صدر اعظم آلمان که در عین حال وزیر اقتصاد این کشور نیز هست، در
گفتگو با "تاگس اشپیگل" گفت:
«در نهایت نه آلمان و نه اروپا نمی توانند خواستار سقوط روسیه به ورطه هرج
و مرج اقتصادی باشند. از این رو تشدید تحریم ها کاری است نادرست. هدف تحریم
ها این نبود که روسیه را به زانو در آورد، هدف آماده ساختن روسیه برای حل
چالش اوکرائین از طریق مسالمت آمیز بود. ما باید سیاست تنش زدائی میان
اروپا و روسیه را پیش ببریم.
و یا «فرانک – والتر اشتاین مایر»، وزیر خارجه آلمان، «ورنر فایمان»، رئیس
جمهور اتریش، که تقریبا همین نظر را بیان کرده اند و یا حتی "ماتئو رنزی"
نخست وزیر ایتالیا که مشابه همین نظر را بیان کرده است.
انتقاد دوراندیشانه در رابطه با غلط بودن تحریم روسیه را نخستین بار "هنری
کیسینجر" وزیر خارجه اسبق و نظریه پرداز سیاسی امریکا بیان کرد.
آیا آنها که چنین نظراتی را دارند، دلشان برای مردم روسیه سوخته که فشار
تحریم ها بر آنها وارد می آید؟
این سادگی محض است اگر چنین تصور شود. کوتاه ترین تفسیر درباره این نظرات
آنست که سرمایه داری غرب و بویژه امریکا نگران از کف رفتن دستآوردی اند که
طی دو دهه پس از فروپاشی اتحاد شوروی بدست آورده اند. این نگرانی را هلموت
اشمیت صدراعظم اسبق آلمان که همچنان در این کشور دارای نفوذ کلام است در
مصاحبه با روزنامه معروف "دی سایت" بیان کرد. همزمان با هنری کیسینجر. او
هم گفت که نباید دستآوردهای دو دهه گذشته از دست برود.
وحشت همه آنها در اینست که روسیه، زیر فشار تحریم های غرب، دست به دگرگونی
های اساسی در ساختار دولتی وحکومتی و اجرای برنامه های اقتصادی بزند که در
آن از سیاست های لجام گسیخته سرمایه داری فاصله گرفته شود. یعنی همان سیاست
هائی که روز به روز مردم روسیه بیشتر و آگاه تر با آن به مخالفت برخاسته و
دولت روسیه را زیر فشار می گذارند. حزب کمونیست روسیه نیز با آگاهی از همین
نظر و نیاز مردم و با تاکید بر خواست و خیال هائی که چه در جریان فروپاشی
اتحاد شوروی و چه در دو دهه پس از آن در روسیه چون بادکنک باد کرده و به
هوا فرستاده بودند، قاطع تر از هر زمانی خواهان تغییر دولت در روسیه و
اجرای برنامه اقتصادی مدونی متکی به حمایت از پوشش های اجتماعی و دوری از
اقتصاد لجام گسیخته سرمایه داری در این کشور است. کنترل و مقابله با مافیای
اقتصادی- حکومتی نیز خواست مردم و حزب کمونیست این کشور و آنچه غرب را وحشت
زده کرده آنست که تحریم های روسیه منجر به اتکاء به خویش در داخل روسیه و
تحولاتی شود که دستآوردهای دو دهه سرمایه داری جهانی در روسیه را برباد می
دهد! یعنی همآهنگی سیاست داخلی با سیاست خارجی پوتین!
بنابراین، آن مویه های دایه های غرب در مخالفت با تحریم روسیه، نمی تواند
مویه مادر برای بچه اش باشد! و تصور نمی شود که در خود روسیه نیز این مویه
ها جدی گرفته شود.
|