جهان سیاست یکبار دیگر پوست می اندازد! از ریا نووستی - ترجمه و تلخیص آزاده اسفندیاری
|
چهل سال قبل پیش بینی دگرگونی های سیاسی جهان خارج از حدس و گمان بود. وقوع انقلاب ایران، در هم ریختن اتحاد شوروی و شمار زیادی از کشورهای سوسیالیستی و یا دارای حکومت های دمکراتیک جهان، تکه پاره کردن کشور متحد یوگسلاوی توسط سازمان نظامی ناتو، تروریسم بین المللی، بهار عربی، ظهور "داعش"، جملگی از دید صاحب نظران سیاسی جهان پنهان بودند. دوران کنونی را می توان عصر شگفتی های سیاسی جهان نام گذاری کرد. چهره نمودن "ولادیمیر پوتین" را هرگز کسی نمی توانست پیش بینی کند. ایستادگی او در مقابل تجاوز به سوریه را می توان اولین تحول جدی در منطقه خاورمیانه دانست. حوادث اوکرائین زمینه را برای پیش بینی آینده جهان آسان تر از گذشته کرده است. اگر برآمدن "داعش" در سوریه و عراق عملی بود تدریجی و حساب شده اما تحولات در اوکرائین فاقد چنین خصوصیتی بود. ایستادگی و حمایت روسیه از حکومت سوریه توانائی این کشور برای ایستادن در برابر حوادث اوکرائین و تبدیل شدن آن به یوگسلاوی دوم در کنار روسیه را بدنبال داشت. این دو ایستادگی معنای دیگری نداشت جز آن که در مقابل تهاجم نظامی غربی می توان و باید ایستاد. تحویل دادن سلاح های شیمیائی سوریه زمینه ای بود تا صلح در خاورمیانه با جدیت دنبال شود اما متاسفانه از چنین فرصتی بهره گیری نشد. ایالات متحده آمریکا بر این تصور بود تا با دخالت نظامی در سوریه مانند حمله نظامی به عراق در سال 2003 کار بشار اسد رئیس جمهور این کشور را یکسره کند. از یک طرف "باراک اوباما" یا آزمایش محدود نظامی عدم موفقیت تغییر حکومت در سوریه را تجربه کرد و از طرف دیگر عدم حمایت مردم آمریکا برای دخالت مستقیم نظامی دیگری در جهان را مشخص ساخت. دولت آمریکا با بیرون بردن ارتش خود از عراق و محدود کردن شمار نظامیان خود در افغانستان، علی رغم لفاظی ها به ناتوانی خود در داشتن نقش رهبری جهان واقف گردید. دولت"اوباما" تا به حال به عدم تحویل سلاح های قول داده شده به دولت اوکرائین پای می فشارد چرا که بر این امر وافق است که روسیه می تواند در مرزهای خود اثر بخشی چنین سلاح هائی را خنثی کند. هر چند همه چیز را نباید مطلق دانست. سیاست منطق خود را دارد و نمی توان خارج از محدودیت های آن عمل کرد. روسیه با ایستادگی در مقابل تجاوز نظامی غرب به سوریه و اوکرائین حمایت متحدان سابق خود را بتدریج باز یافته است. اگر چه نمی توان چنین تحولی را با سال های بعد از دهه 1950 قرن گذشته و اوج اقتدار اتحاد شوروی مقایسه کرد. بعنوان مثال باز گشت حکومت مصر به زمان "جمال عبدالناصر" قهرمان مردم آن کشور و روی گردانی از ایالات متحده آمریکا و بستن قرارداد های عظیم نظامی و اقتصادی با روسیه را می توان نام برد. اگر چه نمی نوان حوادث خاورمیانه را با آنچه که در اوکرائین، یعنی مرکز اروپا گذشته و می گذرد مقایسه کرد، اما در یک مورد اساسی مشترک هستند: تشخیص روند حوادث آینده جهان. در چهل سال گذشته جهان پوست انداخته است و جنگ ها و فتنه های متعددی را از سر گذرانده و ائتلاف های دیگری را شاهد می باشد. بعد از سال های سر گیجه آور سقوط اتحاد شوروی و جنگ های خانمان سوز در اقصی نقاط جهان، زمان تک قدرتی بودن جهان به سر آمده است. بر آمدن سازمان شانگهای، تشکیل سازمان "بریکس" و اتحاد گمرکی برخی از کشور های اتحاد شوروی سابق همگی نشانگر طرح دیگری از زندگی بشر کنونی است. طرح نو را باید به فال نیک گرفت و به استقبال آن رفت.
|
راه توده 500 - 27 فروردین 1394