کدام سیاست، امروز پاسخگوی اوضاع ایران است؟
|
بسیار اهمیت دارد که ما با موقعیت اقتصادی سپاه در جمهوری اسلامی آشنا شویم. با این آشنائی ما می توانیم یک گام از محدوده ایران نیز فراتر رفته و با اهداف اقتصادی سپاه در منطقه و حوادث جاری در آن نیز آشنا شویم. آنجا که فرمانده کل سپاه مدعی می شود "علی خامنه ای" رهبر منطقه و بلکه جهان سوم است، در واقع محدوده سلطه نظامی و اقتصادی سپاه در منطقه را می خواهند مشخص کنند. بازار مصرف تسلیحات نظامی منطقه، قرار دادهای نفت و پتروشیمی، فتح بازار منطقه با اتومبیل های تولید ایران، فروش انبوه سلاحی که در ایران تولید می شود و... همگی بخشی از دورخیز اقتصادی سپاه است. جنگ طلبی و مانورهای جنگی که به بهانه مقابله با امریکا در آب های خلیج فارس و تنگه هرمز انجام می شود، این بیان است که امنیت خلیج فارس را باید به سپاه واگذار کنند و یا حتی نقش آفرینی در حوادث اخیر یمن نیز همین است. حتی اگر به بهانه گسترش امنیت ایران با به حکومت رساندن شیعیان انجام شود. درمورد عراق نیز همین است. آنها می کوشند با تبدیل نجف، کربلا، سامره و کاظمین به مجموعه ای به سبک واتیکان شیعه و وصل آن به قم و مشهد و اصفهان همین استراتژی را پیش ببرند. مانورهای جنگی، اظهارات جنگ طلبانه و حتی اتم خواهی آنها نیز همین هدف را دنبال می کند و این امری نیست که از دید دولت های منطقه پنهان باشد و حداقل درعرصه اقتصادی بتوانند آن را قبول کنند. بویژه دولت ها و کشورهائی مانند ترکیه و مصر و عربستان. البته، طبیعی است که آنها این اندیشه را نیز در سر دارند که برای دستیابی به این بازار اقتصادی و سیاسی اگر لازم باشد با دادن امتیازهای سیاسی و اقتصادی به امریکا و برخی قدرت های اروپا، آنها را نیز با خود همراه کرد. اساسی ترین نگرانی اینست که در صورت تحقق چنین مسیری، سپاه به ابزار دست امریکا در منطقه تبدیل شود و باز طبیعی است که بزرگترین بازنده این روند و نتیجه آن، مردم ایران اند که یک انقلاب ملی و ضد امپریالیستی را از چنگشان در آورده و حکومتی در قد و قواره پاکستان و ترکیه، مجهز به اسلام ارتجاعی را بر آنها مسلط ساخته اند. امروز را اگر عمیق ببینیم، فردا را می توانیم حدس بزنیم. فردائی که این روند بقایای انقلاب و مردمی ترین نیروهای سیاسی را چون مرداب به کام می کشد. این دورنما، در میان جنجال های تبلیغاتی که اکنون جریان دارد، شاید دور از ذهن جلوه کند، اما در اینجا نیز باید نگاه کرد به موقعیت اقتصادی و حتی طبقاتی فرماندهان سپاه و ریشه ای ترین تغییر در نظام، یعنی خصوصی سازی ها یک دهه گذشته و تلاشی که سپاه برای حفظ و حتی گسترش حضور خود در مجلس آینده می کند. بخشی از تلاش دولت روحانی برای تقویت بخش خصوصی غیر نظامی ایجاد توازنی در این بخش با هدف خارج ساختن حداقل بخش های مهمی از اقتصاد کشور از چنگ فرماندهان سپاه و شرکت های اقماری وابسته به سپاه است. اگر این هدف و این تاکتیک منجبر به ایجاد و شکل گیری یک بخش خصوصی ملی در ایران بشود گام مثبتی برداشته شده است. از جمله نتایج مهم طی این مسیر و ایجاد این تغییر کم اثر کردن نقش فرماندهان سپاه در تعیین رهبر جدید برای جمهوری اسلامی و حتی محتمل ساختن تشکیل یک شورای رهبری و یک گام از نظام سلطنتی تحت عنوان نظام ولایت فقیه است. بخشی از تقابل های نیمه آشکار روحانیون به مکنت و ثروت دست یافته در دو دهه گذشته جمهوری اسلامی با فرماندهان نوکیسه سپاه نیز ریشه در اینجا دارد. ضمن آنکه تقابل دیدگاه ها و برداشت های دینی از اسلام و یا شبکه ها با شبکه ها (از جمله شبکه مداحان در برابر روحانیت مبارز و یا جامعه روحانیت) چنگ و دندان نشان دادن های محترمانه موتلفه اسلامی بعنوان سلطان تجارت در جمهوری اسلامی در برابر فرماندهان و دولت روحانی نیز همین ماهیت را دارد. بانگ های نارسا و غیر صریح اصلاح طلبان را نیز اگر با این نگاه ریشه ای و طبقاتی- اقتصادی نگاه نکنیم، در اسارت مانورهای سیاسی – مذهبی حکومت چنان گرفتار می آئیم که از تحلیل واقعی رویدادها باز می مانیم. برای افشای این روند و بسیج نیرو جهت جلوگیری از تکامل آن، اکنون که فعالیت علنی احزاب حکومتی محدود و فعالیت احزاب ملی و ملی – مذهبی بسیار بسیار محدود تر و احزابی نظیر حزب توده ایران ناممکن است و نمی توان از تشکیل یک جبهه سخن گفت، چاره ای باقی نمانده جز پیشبرد یک سیاست واحد درچارچوب جبهه ای که تشکیل رسمی آن ممکن نیست.
|
راه توده 501 - سوم اردیبهشت 1394