تحولات مثبت در دیپلماسی جمهوری اسلامی
|
بدنبال مذاکرات اتمی و تفاهم اولیه میان ایران و گروه 5+1 در لوزان سوئیس و سفر نخست وزیر ترکیه به ایران و دیدار وی با حسن روحانی، هفته گذشته با مسافرت وزیر دفاع و رئیس شورای امنیت ملی ایران به مسکو خبر داده شد که تعلیق تحویل سامانه دفاعی اس300 به ایران نیز برداشته شد. در همین هفته دیپلماسی ایران، تلاش هایی برای توقف درگیری ها در یمن و کاهش اختلاف ها با عربستان سعودی به عمل آورد که همه آنها اقدام هایی مثبت به شمار می آیند. این کوشش های دیپلماتیک البته با مخالفانی روبروست. بخشی از اپوزیسیون خارج کشور و رسانه های ماهواره ای از یکسو و شماری از سرداران و سپاهیان و وابستگان به جناح راست و به اصطلاح اصولگرای حکومتی و انبوه رسانه ها و روزنامه ها و دستگاه های تبلیغاتی که در دست آنهاست از سوی دیگر با گفتگو و چشم انداز عادی شدن رابطه دیپلماتیک ایران با جهان و از جمله با امریکا مخالفند. نه اینکه با اصل این رابطه مخالف باشند، بلکه آن را همچون یک امتیازی تصور می کنند و می خواهند ابتکار این امتیاز در دست آنها باشد. طرفداران سلطنت و برخی دیگر گروه های اپوزیسیون که همچنان همه مسائل ایران را در چارچوب سرنگونی جمهوری اسلامی می بینند تصور می کنند که عادی شدن رابطه ایران و امریکا به بهبود موقعیت رهبری جمهوری اسلامی و طولانی شدن عمر آن می انجامد و از این جهت با آن مخالفند. بخشی از سرداران و فرماندهان سپاهی و موتلفه چی ها و طرفداران احمدی نژاد و راست های حکومتی نیز همین نگرانی را دارند. یعنی علاوه بر همه دغدغه های دیگری که به موقعیت داخلی آنان بر می گردد می ترسند که مبادا دستیابی به تفاهم اتمی موقعیت دولت روحانی و اصلاح طلبان را در عرصه سیاسی داخلی تقویت کند، آنچنان که شورای نگهبان نتواند نامزدهای آنان در انتخابات مجلس و خبرگان را رد صلاحیت کند. حادثه دیگر دیپلماسی کشور در هفته های گذشته گسترش روابط ایران با روسیه و کشورهای مستقل از سیاست امریکا و چشم انداز عضویت ایران در پیمان شانگهای در کنار کشورهای دیگری نظیر چین و هند است. این رابطه نیز مخالفان خود را دارد. در این عرصه نیز بخشی از حکومتی ها که بر روی عدم موفقیت دولت روحانی در دستیابی به تفاهم شرط بسته اند نگرانند مبادا گسترش روابط با روسیه موقعیت ایران را تقویت و امریکایی ها را تشویق به تفاهم کند، از این نظر با این روابط مخالفند. نمونه این مخالفت ها را می توان در مواضع روزنامه "جوان" وابسته به سپاه پاسداران یافت. برخی دیگر نیز که از محتوای مذاکرات ایران و امریکا درک درستی ندارند و از پایان تحریم ها یا عادی شدن روابط ایران و ایالات متحده توقعات بیجایی دارند نیز با گسترش روابط ایران و روسیه مخالفند. در واقع این عده در بهترین حالت و خوش بینانه ترین فرض تصور می کنند که مذاکرات ایران و امریکا در شرایط عقب نشینی حکومتی صورت می گیرد و نتیجه این عقب نشینی به عرصه های سیاسی نیز گسترش خواهد یافت و گویا موقعیت "دموکراسی" را در کشور تحکیم خواهد کرد. این البته ناشی از عدم شناخت آنها از ماهیت امریکا و مناسبات بین المللی است ولی بجای آنکه نظر خود را صاف و روشن بگویند، یا آن را درون منافع ایران در شرایط کنونی مورد بحث قرار دهند زیر پوشش های مختلف و ضرورت "عدم اعتماد به روسیه" بیان می کنند و به قرارداد ترکمانچای و مناسبات ایران و اتحاد شوروی و غیره ارجاع می دهند. بدیهی است که این ارجاعات تاریخی نشاندهنده ضعف استدلال آنها و این واقعیت است که حجت و دلیل قانع کننده و مردم پسندی برای مخالفت با این روابط در عرصه سیاست و مناسبات امروز در دست ندارند. طبیعی است که چنین استدلال هایی مردم عادی را هم تحت تاثیر قرار نمی دهد چه رسد به دست اندرکاران و تصمیم گیرندگان دیپلماسی کشور که با واقعیت سخت وضع داخلی و تناسب قوای بین المللی روبرو هستند. مخالفان گسترش روابط ایران با روسیه و پیمان شانگهای یا نمی دانند که در مذاکرات کنونی چه می گذرد یا می دانند و مایلند که ایران از موضع ضعیفی در این مذاکرات شرکت داشته باشد و تسلیم شود. بدیهی است که در مذاکرات نقل و نبات تقسیم نمی کنند و قطعا امریکایی ها قدرت نظامی و اتمی خود را به رخ مقامات ایران می کشند تا آنها را وادار به عقب نشینی و تسلیم به خواست های خود کنند، خواست هایی که تنها به کم و زیاد شدن شمار سانتریفوژها محدود نمی شود و عرصه های وسیع اقتصادی و نظامی و سیاسی و بین المللی دیگری را هم در بر می گیرد. بدیهی است که ایران در این شرایط برای تقویت موضع چانه زنی خود بکوشد قدرت دفاعی خود را بهبود بخشد یا در صورت امکان زیر چتر حمایت اتمی روسیه قرار گیرد. در این شرایط روسیه نیز که پس از یک دوره تعلل و با مشاهده سقوط دولت معمر قذافی در لیبی و پیامدهای آن، سیاست منطقه ای خود را تغییر داده، امروز آماده همکاری با ایران است که در نهایت جلوی محاصره سیاسی خود را بگیرد. اما آنها هم می خواهند بدانند که اولا ایا ایران شریک پایداری است یا در اولین فرصت راه خود را جدا خواهد کرد و ثانیا گسترش مناسبات با ایران تا چه اندازه به زیان روابط آن کشور با مخالفان ایران از جمله اسراییل و عربستان و دیگر کشورهای خلیج فارس و غیره تمام خواهد شد یا تا چه اندازه می توان این زیان ها را محدود کرد. در اینجاست که ضلع سوم دیپلماسی دولت روحانی به میان می اید که عبارتست از کوشش برای کاهش و تخفیف تنش ها میان ایران و دیگر کشورها و بویژه همسایگان ایران. آمادگی اخیر روسیه برای همکاری بیشتر با ایران نشان می دهد که روسیه نیز به دیپلماسی دولت روحانی و توان آن برای کاهش تنش و هزینه برای متحدان ایران اعتماد کرده است. در واقع نیز هر قدر تنش های بین المللی ایران بیشتر باشد کشورهای کمتری حاضر به پذیرش هزینه و گسترش روابط استراتژیک با ایران خواهند بود و برعکس شمار بیشتری در صدد باج گرفتن برخواهند آمد. نمونه آن فرانسه است که با باجگیری از ایران امتیازات وسیعی را از عربستان و کشورهای خلیج فارس بدست آورده است و بخاطر منافع و روابط خود با این کشورها در مذاکرات 5+1 کارشکنی می کند. سیاست خارجی و دیپلماسی بین المللی دولت روحانی یک مجموعه است که برونرفت کشور از میراث فاجعه بار ویرانگری دوران احمدی نژاد – جلیلی را دنبال می کند. ما از جزئیات آنچه می در دولت روحانی می گذرد اطلاعی نداریم و نمی توانیم در مورد آن نظر یدهیم ولی می توان گفت این مجموعه در مسیر درستی حرکت می کند و باید از آن پشتیبانی کرد.
|
راه توده 501 - سوم اردیبهشت 1394