راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله راه توده 531

نه تنها می توان

بلکه باید از روسیه آموخت!

 

 

بسیاری از کسانی که رویدادهای 10 روز گذشته در سوریه و ترکیه را دنبال می کنند، فارغ از این که از دولت و حکومت روسیه خوششان بیآید و یا خوششان نیآید، نسبت به رابطه جمهوری اسلامی با آن بد بین باشند و یا خوش بین، بر یک نکته اعتراف دارند و آن ظهور قدرتمند نظامی روسیه نه تنها در ماجرای سوریه، بلکه درجهان است. کشوری که با فروپاشی نظام شوراها در آن، به ویرانه ای تبدیل شده بود که مانند گوشت قربانی تکه تکه گوشتش را کنده بودند. کشوری که طی دو دهه مافیا در پس مافیا در آن به حکومت رسیده بود. اعتیاد و تن فروشی درکنار فقر و تنگدستی در آن بیداد می کرد و تمام مواهب خدمات اجتماعی چندین دهه پس از انقلاب اکتبر در آن نابود شده بود. طبیعی است که برای هر ایرانی پیگیر رویدادهای جهانی، این سئوال مطرح باشد که چگونه چنین ویرانه ای بار دیگر به یک قدرت نظامی تبدیل شد و به میدان در آمد؟

بحث در اینجا، نه بر سر رویدادهای سوریه و نه حتی بر سر قدرت نظامی روسیه، بلکه بر سر آن روش و منش سیاسی است که در داخل روسیه جایگزین حکومت مافیاها شد، که اگر نشده بود، نا ممکن بود برآمد نظامی امروز روسیه با مدرن ترین سلاح های نظامی حیرت انگیز!

آنچه که دراین سرمقاله می خواهیم به آن اشاره کنیم، همین روش و منش در داخل روسیه است نه آنچه در روزهای اخیر در سوریه و ترکیه و منطقه روی داده و نه سفر پوتین به تهران و نتایج آن.

کسانی که شبکه های تلویزیونی روسیه را می بینند و دنبال می کنند، شاهد فضای باز سیاسی هستند که بر این شبکه ها حاکم است. مسئله ای در جامعه و حکومت نیست که مستقیما در این شبکه ها مطرح نشود و مردم و کارشناسان برای اظهار نظر در باره آنها ورود به صحنه نکنند. خبرنگاران پیوسته در شهرها به سراغ آن موضوعاتی می روند و روی آنها انگشت می گذارند که مردم چنین می خواهند. از کرایه خانه تا خانه سازی، از کمبودهای تولید کشاورزی تا انتقاد از واردات، از سوء استفاده از قدرت حکومتیان تا ولنگاری های مردم، از جنگ در سوریه تا هر حادثه نیمه امنیتی و حتی امنیتی که در کشور روی میدهد. از جمله سقوط دو هلیکوپتر نظامی در داخل روسیه و بی ارتباط با حوادث سوریه در روزهای اخیر و یا اعلام قراردادهای نظامی و مناسبات سیاسی با کشورهای دیگر. آن فضای بسته خبری و سیاسی دوران اتحاد شوروی به فراموشی سپرده شده است. مقاومت و حتی مقابله با پدیده های زشت سرمایه داری که در دو دهه اخیر به روسیه صادر شده بود آرام و افشاگرانه پیش برده می شود. حتی نقد همجنسگرائی بعنوان یک پدیده نه انکار آن.

درتمام روزهای اخیر که روسیه در کانون مهم ترین رویدادهای نظامی منطقه بوده، فرماندهان و ژنرال های چند ستاره هوائی و زمینی و دریائی در برنامه های تلویزیونی حضور می یابند و به سئوالات خبرنگاران و حتی مردم پاسخ می گویند. حضور آنها در چارچوب تخصص آنها و امور نظامی است که به آنها مربوط است و نه مسائل سیاسی کشور. آمار و جزئیات مناسبات اقتصادی با ترکیه در روزهای اخیر از طریق همین شبکه های تلویزیونی برای مردم تشریح شد. همچنان که جایگزین های این مناسبات اقتصادی در صورت ادامه تیرگی روابط ترکیه و روسیه مطرح شد. در اوج بزرگترین تنش نظامی – سیاسی میان ترکیه و سوریه، رئیس جمهور روسیه به فرانسه رفت تا در حاشیه اجلاس سران کشورها برای بررسی تغییرات آب و هوا با اوباما و دیگر رهبران کشورهای جهان دیدار و گفتگو کند. و این درحالی بود که پوتین بارها تلویحا اعلام کرده که امریکا و برخی از کشورهای اروپائی در حمایت از داعش و حادثه سقوط هواپیمای نظامی این کشور در آسمان سوریه نقش داشته و حداقل از آن مطلع بوده اند.

این اشارات بسیار کوتاه و گذرا را کردیم تا باز گردیم به ایران و بگوئیم:

نگاه کنید و یاد بگیرید که چگونه می توان با فساد و اختلاس و مافیا مبارزه کرد. چگونه می توان یک کشور از هم پاشیده را بار دیگر زنده کرد و ساخت. چگونه می توان به قدرت بزرگ نظامی تبدیل شد و مدرن ترین سلاح های جنگی را تولید کرد، اما فرماندهان نظامی به این بهانه، ادعای رهبری کشور را نداشته باشند. از تجربه آنها بیآموزید که نه با بستن فضای سیاسی و سانسور اخبار و فشردن گلوی مطبوعات و رسانه ها، بلکه با آزاد گذاشتن دست آنها و ایجاد فضای رقابتی میان آنها برای حقیقت گوئی و افشاگری می توان با فساد و هر ناهنجاری دیگر اجتماعی مبارزه کرد. در محاصره ناتو و انواع خطرات نظامی خارجی، می توان و باید فضای سیاسی را برای مردم باز نگهداشت. حقایق را به بهانه "تشویش اذهان عمومی" از مردم پنهان نکرد، آمارها را پنهان نکرد، بجای روضه خوانی در صدا و سیما، تریبون را به میان مردم برد و دردها و نظرات آنها را منتشر کرد. در هر حادثه و رویدادی به میان مردم رفت و با آنها مستقیم صحبت کرد نه آنکه یک جمعی را زیر یک سقف جمع کنند و رهبر حرف های و تصورات و خیالات خود را برای آنها بگوید، در عین مبارزه و رقابت و مقابله، از مذاکره نگریخت و با رهبران امریکا و آلمان و فرانسه و هر کشور دیگری گفتگو و مذاکره کرد و با بستن این و آن سفارتخانه برای مردم یک "تابو" درست نکرد!

آیا گوشی و چشمی برای شنیدن و دیدن این واقعیات در جمهوری اسلامی وجود دارد؟

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  531   12 آذر ماه  1394

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت