ترکیه- ایران- روسیه طی دو دهه چه بودند و چه کردند!
|
ماجراجویی دولت رجب اردوغان در ترکیه با هدف قرار دادن جنگنده روسی این کشور را وارد بحرانی کرده است که برونرفت از آن ناروشن است. از این نظر مقایسه وضع ترکیه با ایران از یکسو و روسیه از سوی دیگر جالب توجه است. در واقع دولت ترکیه در طی دهه های اخیر و به برکت انقلاب ایران و نقشی که از یکسو در تقابل با انقلاب و از سوی دیگر به عنوان واسطه ایران و غرب بر عهده گرفت توانست اقتصاد خود را توسعه دهد و بازسازی کند. بخش مهمی از درآمد نفت ایران صرف سفارش کالا و توسعه کارگاه ها و پیشه وری و صنایع نساجی و دیگر صنایع سبک تولید کننده کالاهای مصرفی و واسطه ای ترکیه گردید. در واقع ترکیه بیش از خود ایران از درآمد نفت ایران برای توسعه صنعتی خود بهره مند شد. این دستآوردها رهبران ترکیه را به سمت خیالپردازی سوق داد و آرزوی احیای امپراتوری عثمانی در آنان غالب شد که پایه یک سیاست خارجی تهاجمی و ماجراجویانه گردید. همان اتفاقی که برای ایران در دوران احمدی نژاد روی داد و درآمد نفتی که دولت احمدی نژاد یکجا به اندازه تمام تاریخ فروش نفت ایران بدست آورد آقای خامنه ای و سرداران سپاه را بنوبه خود دچار خیالپردازی کرد و طرفدار سیاست خارجی به قول خودشان "تهاجمی" شدند. دولت خاتمی که کوشیده بود درآمد نفت را ذخیره و صرف توسعه ملی و صنعتی کند "شاه سلطان حسین" لقب گرفت و مقام احمدی نژاد به حر و سید خراسانی و "قهرمان هزاره سوم" ارتقا یافت. آن سیاست خارجی تهاجمی به تحمیل تحریم اقتصادی به ایران و به نابودی رفتن همه در آمد نفت و پایه های صنعت و تولید ملی که در دوران خاتمی ریخته شده بود انجامید و بدترین و بیسابقه ترین فساد اقتصادی و سیاسی را به همراه آورد که هنوز معلوم نیست کشور ما و ملت ما بتواند از پیآمدهای آن سر بیرون بیآورد. عبارت مضحک "نرمش قهرمانانه" آن روی سکه و پیآمد سیاست خارجی ویرانگر تهاجمی است که مردم ایران امروز بهای آن را می پردازند. همان چیزی که اکنون به شکلی دیگر در انتظار ترکیه است و ترکیه پیآمد خیالپردازی سیاست خارجی تهاجمی خود را سخت خواهد پرداخت. از سوی دیگر، این دوران در ترکیه و ایران دوران رشد باندهای مافیایی و اختلاس و فساد همه جانبه بود. پدیده هایی نظیر معامله نفت خانواده اردوغان یا ماجرای رضا ضراب و بابک زنجانی فقط گوشه کوچکی از این فساد و غارتی است که در این دوران در این دو کشور شکل گرفت. فسادی که در هر دو رژیم ایران و ترکیه همراه شد با گرایش به سمت تشدید خودکامگی و پاسخگو نبودن حکومت و فشار به رسانه ها و مطبوعات و شخصیت های مستقل که انتخابات اخیر ترکیه و تداوم سیاست حصر و زندان و جاسوس و نفوذی بگیری در جمهوری اسلامی نمادهایی از آن است. در سمتی دیگر، در همین دوران ما با روسیه ای مواجه بودیم که برعکس ایران و ترکیه سیاست گفتگو، مذاکره، کاهش تنش و بیرون کشیدن خود از درگیری های جهانی را در پیش گرفت. در عرصه داخلی صنایع سنگین و نفت و گاز خود را ملی کرد و درآمد آن را از چنگ مافیا بیرون کشید. افزایش جهشی درآمد نفت را بجای یارانه نقدی یا هدیه سفر استانی یا واردات کالا و دسته بیل و چوب بستنی و ماشین پورشه و لامبرگینی صرف تقویت بخش دولتی و توسعه زیرساخت ها، صنایع سنگین و توان نظامی خود کرد. حضور پرقدرت مجدد روسیه در اواکرائین و امروز در سوریه حاصل این سرمایه گذاری هوشمندانه است. در همین دوران در روسیه، برخلاف ایران و ترکیه، سیاست شفافیت و پنجره های باز دنبال شد تا جایی که آن باندهای مافیایی و میلیاردرهای دوران یلتسین یکی پس از دیگری افشاء و مهار و منزوی و از صحنه سیاست روسیه حذف شدند. آزادی مطبوعات و رسانه ها برقرار شد و مردم در جریان اخبار و حوادث و پیآمدهای مثبت و منفی سمتگیری های اقتصادی و سیاسی قرار گرفتند. ضمن اینکه برخلاف ایران که نظامیان خود را مالک صنایع نظامی و متولی مردم و امنیت ملی می دانند، در روسیه با وجود داشتن بزرگترین انبار سلاح اتمی و موشکی و تولید مدرن ترین و پیچیده ترین هواپیماهای جنگی، نظامیان اجازه دخالت در سیاست و تعیین تکلیف برای ملت و انتخابات را نیافتند و همه اینها آن روساخت سیاسی تحولات اقتصادی بود که در مجموع به تغییر در روسیه و قدرت امروزین آن یاری رساند. البته می توان گفت که روسیه در مسیری که طی کرد تجربه دوران اتحاد شوروی را داشت که چگونه ملت انقلاب کرده و رهبری آن تصمیم گرفت روی پای خود بایستد و سخت ترین و طاقت فرساترین فشارها و جنگ ها را تحمل کرد. آن تجربه ای که ترکیه بیشتر و ایران کمتر از آن محروم بودند. در این دو کشور طی دهه ها طبقه سرمایهداری تجاری حاکم شد که در آن واحد وارد کننده و مصرف کننده کالاهای غرب بود و هست. طبقه ای که جهت فکری و سیاسی آن رو به غرب دارد و ایران را بازار مصرف کالاهای وارداتی اروپایی و امریکایی می خواهد، چرا که خود مصرف کننده اولیه و اصلی این کالاهاست.
|
راه توده 532 26 آذر ماه 1394