وحدت حزب برپایه کدام مشی و سیاست؟
|
گفتگوی رفیق خاوری با نامه مردم که ظاهرا از نظر ترتیب دهندگان آن قرار بود "فصل الخطاب" شود، نه تنها مسئله و مشکل و اختلافی را حل نکرد، بلکه منشا بحثهای تازهای هم در میان توده ایها شد؛ بحث هایی که امروز نمونههایی از آن با شدتی حتی بیش از گذشته مثلا بر روی صفحات فیس بوک میان شماری از تودهایها دیده می شود. بویژه آنکه سخنان رفیق خاوری بطور صریح و ضمنی فراخوان به خالی کردن پشت دولت روحانی و حمایت از تحریم انتخابات پیش رو را در خود داشت که به معنای پیروزی خطرناک راست در انتخابات آینده خواهد بود و تودهایها در داخل ایران نمی توانند با این اندیشه و سیاست موافق باشند. برخی، از جنبهای دیگر به گفتگوی رفیق خاوری پرداخته و معقتدند که سخنان وی خلاف نقش و وظیفهای است که بنظر آنان در این مرحله بر عهده وی قرار گرفته تا تودهایها را متحد کند. مشکل این دیدگاه بیش از هرچیز در آنجاست که اختلاف میان تودهایها- یا در واقع میان خط مشی راه توده و نامه مردم- را به سطح یک اختلاف نظر ساده که با بحث و گفتگو و ریش سفیدی حل می شود تقلیل میدهد. در حالیکه ما، بنوبه خود، آن را یک اختلاف نظر بنیادی می دانیم. ما ضد آن نظراتی هستیم که در نامه مردم تبلیغ می شود و نامه مردم هم ضد نظرات راه توده. این همان محتوای پاسخ راه توده به مصاحبه رفیق خاوری است. ضعفهای شخصی رفیق خاوری در قد و قواره رهبر یک حزب سیاسی مانند حزب توده ایران هر چه باشد؛ توانایی یا ناتوانی او در نوشتن؛ آمادگی یا عدم آمادگی وی در پاسخ گفتن به پرسشهای تودهایها و مسائل جامعه؛ ناتوانی در ارائه یک کارنامه قابل دفاع از رهبری 30 ساله و پرکردن جای خالی آن با خاطرات دوران زندان شاه و ... همه به کنار، ما با وی بر سر یک سیاست مشکل داریم. در خواست از رفیق خاوری که اکنون در سن 90 و چند سالگی به پرچمدار وحدت تبدیل شود یعنی اینکه یا ما در راه توده از سیاست خود دست برداریم و در دیدگاه و فلج سیاسی نامه مردم شریک شویم، که ما حاضر نیستیم؛ یا رفیق خاوری باید از روش مورد نظر خود دست بردارد؛ که او نیز حاضر نیست. مشکل دوم این درک از وحدت در حزب در آنجاست که تصور می کند وحدت حزب در حول و حوش یک فرد یا پیرامون یک گروه در رهبری صورت می گیرد. در حالیکه وحدت حزب در حول یک سیاست انجام می شود. چنانکه تودهایها در سالهای پس از انقلاب در حول شخصیت نورالدین کیانوری یا کمیته مرکزی منتخب پلنوم شانزدهم و هفدهم متحد نشدند، در حول یک سیاست با هم متحد شدند. نورالدین کیانوری و آن رهبری بیش از سی سال است که دستگیر شدهاند و از اعدام یا درگذشت آنان نیز سالهاست که می گذرد ولی این "سیاست" دستگیر و اعدام نشده و عده ای در حول آن متناسب با واقعیتهای امروزین جامعه همچنان متحد هستند. اگر همه رهبران حزب در خارج ایران با یکدیگر متحد می شدند ولی اعضا و هواداران و بدنه حزب در داخل ایران با سیاست این جمع متحد موافقت و همراهی نمی کرد، هیچ وحدتی بوجود نمی آمد. این همان اتفاقی است که اکنون برای نامه مردم روی داده است. اکثر تودهایهای داخل ایران با سیاست نامه مردم موافق نیستند و در نتیجه امکان ایجاد وحدت در رهبری در حول سیاستی که نامه مردم به پیش می برد وجود ندارد. نه تنها امکان ایجاد وحدت وجود ندارد، بلکه آن سیاست در درون خود مدام عناصر گریز و تفرقه را پرورش می دهد چنانکه در دو دهه اخیر داده است. بجای پذیرش این واقعیت، آن را به توطئه رژیم، به نفوذ و جاسوسی، به وابستگی مخالفان آن سیاستها به وزارت اطلاعات و غیره نسبت می دهند. این تفاوت ما با کسانی است که از ما می خواهند تا اختلافات خودمان را مثلا با رفیق خاوری پنهان کنیم تا وحدت حزب تامین شود. یا رفیق خاوری همت کنند و همه توده ایها را متحد کند. خیر! وحدت حزب در حول یک سیاست تامین خواهد شد و ما به شیوه خودمان، با تلاش و کوشش برای پیشبرد یک سیاست، برای تبدیل کردن این سیاست به پرچم مشترک همه تودهایها و فراتر از آن، همه مبارزان تحول جامعه، برای وحدت حزب مبارزه می کنیم. هر قدر نیروی بیشتری در پشت این سیاست جمع شود و برعکس سیاست فلج و بی توجهی به بن بست رسد، شرایط مساعدتری برای تغییر شرایط در خارج کشور نیز بوجود خواهد آمد. بنابراین بحث بر سر آن نیست که ما از عقاید و سیاست خود در خارج کشور کوتاه بیاییم تا شرایط "وحدت" تامین شود. بحث بر سر آن است که سیاست پیگیری تغییر و تحول در ایران را با قدرت و کوشش هرچه بیشتر باید به پیش برد تا شرایط در داخل کشور به شکلی تغییر کند که سیاستی که در خارج کشور بر روی عدم امکان تغییر و اصلاح در داخل ایران شرط بندی کرده است بیش از امروز به بن بست برسد. در آنصورت شرایط نه برای "وحدت"، بلکه برای جایگزین شدن یک سیاست بجای سیاستی دیگر و تابع شدن اقلیت به اکثریت فراهم خواهد شد. برخلاف کسانی که با نگاه به ارگانهای خارج کشور، خود را نگران وحدت تودهایها می دانند، ما نگرانی چندانی برای وحدت تودهایها نداریم. تودهایها بنظر ما با یکدیگر متحدند. تفاوت شمار بیست و چند هزار تنی که در هفته "راه توده" را دنبال می کنند با چند ده نفری که "نامه مردم" را می خوانند به نظر ما به اندازه کافی گویای میزان "وحدت" تودهایهاست. ولی دغدغهها و نگرانیهای دیگری در پیوند با آینده حزب توده ایران وجود دارد که بیشتر مربوط است به طولانی شدن دوران عدم حضور علنی در جامعه ایران، دشواریهای مربوط به ارتباط داخل و خارج، ناتوانی یا ضعف در بهره گیری از همه ظرفیتهای تودهایهای داخل کشور، هزینهها و شرایط سخت معیشتی در خارج کشور و مشکلات توانفرسا و خطرناک مالی و ... که همه اینها بنوبه خود مسئله اندیشیدن جمعی - داخل و خارج - به چگونگی تداوم کار را در آینده قابل پیش بینی در دستور روز قرار می دهد. آری! از این زاویه می توان گفت سالها ضدتبلیغ و تهمت زدن و جاسوس و اطلاعاتی خواندن هر تودهای فعال در داخل و خارج ایران که با سیاست و مشی نامه مردم موافق نیست، کوشش برای فلج کردن و از میدان بدر کردن آنها، و فراتر از همه اینها به انحصار در آوردن مجموعه امکانات حزب و به فلج کشاندن آن توسط نامه مردم، ضربه سختی بر پیکر حزب و چشم اندازهای فعالیت آینده آن وارد آورده است. از این نظر کوشش کسانی که می خواهند وحدتی را از بالا، آن هم خارج از کشور تامین کنند، بدون اعلام نظرات خود پیرامون مهم ترین و مبرم ترین مسائل حادی که در جامعه و منطقه درجریان است و مشخص ساختن دقیق اختلاف دیدگاه های خود با دیدگاه های اعلام شده در مصاحبه رفیق خاوری و منتشره در نامه مردم، ناموفق خواهد بود. آینده بیشتر از امروز این ارزیابی راه توده را نشان خواهد داد.
|
راه توده 532 26 آذر ماه 1394