راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

"بر بال بحران" زندگی سیاسی علی امینی

آقای خامنه ای از خود بپرسد:

چرا مردم گفتند "مرگ بر شاه"

کتاب 602 صفحه ای "بر بال بحران" (زندگی سیاسی علی امینی) را "ایرج امینی" فرزند علی امینی تدوین کرده و در سال 1388 توسط نشر "ماهی" در ایران منتشر شده است. این کتاب در همان سال 88 با 2 هزار نسخه به سه چاپ طی دو ماه فروردین و اردیبهشت رسید و دیگر منتشر نشد. ایرج امینی متولد 1314 است و پیش از انقلاب مدتی نیز سفیر ایران در کشور تونس بوده است. این کتاب، جدا از شرح زندگی علی امینی، اشاره ای به شجره خانوادگی امینی و نحوه طی شدن مدارج اداری- حکومتی وی تا رسیدن به نخست وزیری، در دورانی که "کندی" رئیس جمهور امریکا بود،  دارای چند اهمیت ویژه است :

1- انتشار برخی یادداشت های مستقیم علی امینی

2- انتشار مستقیم اسنادی که ایرج امینی توانسته از آرشیوهای معتبر انگلستان و امریکا بدست بیآورد.

3- دسترسی وی به آرشیو اسناد جمهوری اسلامی

4- انتشار برخی یادداشت های مقامات بلند پایه دوران شاه مانند جعفر شریف امامی.

5- و سرانجام، بیرون آمدن بخش دیگری از شخصیت ضعیف و گرفتار سوء ظن، و در عین حال خودکامه شاه.

6- چپ نمائی های جبهه ملی در دهه 1340

 

 

ما سعی می کنیم، در چارچوب سیاستی که در همین شماره راه توده درباره پرداختن به دوران شاه به آن اشاره کرده ایم، از این کتاب بخش هائی را در چند شماره راه توده منتشر کنیم.

دخالت مستقیم شاه در کوچکترین و بزرگترین مسائل مملکتی سرانجامی را برای او رقم زد که در شعار "مرگ بر شاه" در سال 57 بازتاب یافت. مردم ایران در سال 57 آنچنان گرفتار مسائل مالی و اقتصادی نبودند که صرفا بخاطر آن قیام کرده باشند. برای نماز و روزه و سینه زنی و چادر سیاه هم قیام نکردند. نفرت از خودکامگی، در حاشیه ماندن مردم، از روی سر مردم برای آنها تصمیم گرفتن، اعدام ها و کشتارهای سیاسی، سرکوب تمام احزاب، حزب بازی های نفرت انگیز شاه، تحمیل بی لیاقت ترین افراد به مردم بعنوان وزیر و وکیل، تبدیل ارتش و شهربانی و ژاندارمری به چماق حافظ سلطنت و شاه، پر شدن تمام ادارات از عکس های شاهنشاه آریامهر، بی خبر ماندن مردم از آنچه در نیروهای نظامی می گذرد، بی هویت شدن مجلس، سانسور مطبوعات و رادیو تلویزیون، تبعیض طبقاتی که در جمهوری اسلامی بسیار شدیدتر آن را شاهدیم و... سرانجام جان مردم را به لبشان رساند. و از آنجا که تمام مسئولین نظامی و غیر نظامی در هر صحبت و مصاحبه و سخنرانی استنادشان به فرمایشات و فرامین ملوکانه بود و مشمئزترین آنها در نطق نمایندگان مجلس و یا سخنان نخست وزیران و وزرا بازتاب می یافت... مردم بدرستی همه مشکلات بر شمرده در بالا را زیر سر شخص شاه دیدند. یعنی همین وضعی که اکنون در جمهوری اسلامی حاکم است و مردم کانون تمام گرفتاری های خود را شماری از روحانیون و در رأس آنها شخص علی خامنه ای بعنوان رهبر جمهوری اسلامی می دانند که سلطنت سرنگون شده را احیاء کرده  است.

در دوران شاه، حتی شعبان بی مخ هم فهمیده بود و در خاطراتش گفت که شاه در هرکاری دخالت می کرد، حتی در کار کشتی گیرهای تیم ملی مملکت. همین نکته را جعفر شریف امامی نیز در دیدار با سفیر انگلستان در ایران بر زبان می آورد که بسیار خواندنی است.

جعفر شریف امامی، پیش از علی امینی نخست وزیر بود، پس از کنار گذاشته شدن، رئیس بنیاد پهلوی شد و بدنبال آن رئیس مجلس سنا و در جریان انقلاب 57 نیز یکبار دیگر شاه با محاسبه رابطه او با روحانیت و شجره وابستگی او به روحانیونی دست به دامن او شد و او را نخست وزیر کرد. این دوران بسیار کوتاه بود و سپس نوبت به ژنرال ازهاری رسید و کابینه نظامی او؛ که این نیز دوام نیآورد و سرانجام نوبت به شاپور بختیار رسید. شاه تمام این مانورها را کرد تا بلکه از مهلکه گریخته و سپس یکبار دیگر بر اوضاع مسلط شود و "روز از نو- روزی از نو".

بعنوان نخستین بخش از کتاب ایرج امینی، گزارش شریف امامی در دیدار با سفیر انگلستان را برایتان نقل می کنیم.

 

گزارش سفیر انگلستان در ایران، به وزارت خارجه انگلستان- درباره دیدار با نخست وزیر، شریف امامی:

«نخست وزیر سپس به مشکلات کار کردن با شاه پرداخت و گفت که در ابتدا شاه مجلسی در نظر داشت که مرکب از 140 عضو حزب ملیون و 60 عضو حزب مردم باشد ... اما در طول مسیر پیوسته تغییر عقیده داد و نسبت به تصمیمات قبلی اش – حتی نسبت به مسائل فرعی- عقب نشینی کرد. مثلا با انتخاب صالح (الهیارصالح از چهره های ملی متمایل به مصدق) از کاشان موافقت کرده بود... با این حال چند روز پیش شریف امامی اطلاع یافته بود که انتخابات کاشان به تعویق افتاده و هنگامی که دلیل آن را از وزیر کشور جویا می شود، پاسخ می شنود که طبق دستور شاه بوده که اینک درباره حضور صالح در مجلس دچار تردید شده. شریف امامی شاه را دیده است و اصرار کرده است که او باید به تصمیم قبلی خود پایبند بماند، زیرا محروم کردن صالح از شرکت در انتخابات یک تخلف ملموس تلقی خواهد شد و به هر رو مزایای حضور صالح در مجلس که فردی نسبتا معتدل است، از معایب آن بیشتر است. بالاخره شاه تصدیق می کند.

شریف امامی درباره مشکلات کار کردن با شاه گفت که او (شاه) تصور میکند که از نظر توانایی و تجربه از هر یک از وزیرانش صلاحیت بیشتری برای اداره  کشور دارد. انتظار دارد که هر تصمیم کوچکی هم به او احاله شود. سه یا چهار سال پیش این طور نبود. علاء و اقبال بعضا قابل نکوهش اند زیرا همه چیز را به او احاله می کردند. اما حکومت فردی و استبدادی به تازگی به مذاق او خوش آمده که گردش کار دولت را فلج کرده است. شریف امامی یادآور شد که در مسائل مربوط به نیروهای انتظامی و ژاندارمری حق دخالت ندارد و از همان آغاز شاه به او گفته که در امور خارجه نیر مداخله نکند. او فکر میکند که همه سرگرم توطئه برای واژگون کردن او هستند. او احساس میکند که باید همه چیز را در دست خود بگیرد.»

(صفحه 201 و 202 کتاب ایرج امینی)

-----------------------------------------------------------------------------------------

ایرج امینی فرزند دکترعلی امینی کارشناس ارشد علوم سیاسی بود و در سال های آخر حکومت شاه، سفیر ایران در "تونس" بود. با روی کار آمدن دولت ژنرال ازهاری از سمت خود استعفا داد. از امینی علاوه بر کتاب "بر بال بحران " ( شرح زندگی سیاسی علی امینی ) کتاب "ناپلئون و ایران" را نیز نوشته و منتشر کرده است .

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  494  -  30 بهمن 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت