راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

ایران و امریکا

تاثیر آشکار

دو انتخابات

بر یکدیگر

 

انتخابات ریاست جمهوری 24 خرداد 92، مهم ترین انتخاباتی بود که درایران برگزار شد. نه آن که اعتبار آن از انتخابات دوم خرداد 76 و پیروزی محمد خاتمی و یا انتخابات منجر به کودتای 88 بیشتر بود و یا آن دو انتخابات از اهمیت کمتری برخوردار بودند، بلکه به این دلیل که انتخابات 92 در پیوند مستقیم با بحران عمیق اقتصادی و اجتماعی در ایران و در در حالیکه ایران در محاصره قدرت های خارجی قرار داشت برگزار شد و اکثریت مردم ایران هوشیاری کم نظیری را برای شرکت دراین انتخابات از خود نشان دادند. آنها یاس ناشی از کودتای انتخاباتی 88 را پشت سر گذاشتند و هوشیارانه در این انتخابات شرکت کردند تا راهی برای حل هر دو بحران پیدا شود.
شیرازه از هم گسیخته نظام، عمیق ترین اختلافات در دستگاه حاکمه، سقوط پول ملی، فقر و گرانی ناشی از بحران اقتصادی و تحریم های جهانی به همراه غارت و اختلاس های نجومی طی 8 سال ریاست جمهوری احمدی نژاد بخش های مهم بحران داخلی بود که همراه شده بود با جنگ در سوریه، خطر جنگ داخلی در عراق، بن بست مذاکرات اتمی و انزوای سیاسی – بین المللی کشور.
همین اشارات که پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات و تشکیل دولت جدید، بتدریج ابعاد آن با آمار و ارقام و اشارات رئیس جمهور جدید در سخنرانی ها و مصاحبه هایش بیشتر برای مردم روشن شد، باندازه کافی گویای اهمیت انتخاباتی است که در سال 92 برگزار شد.
آنها که احمدی نژاد را در 4 سال اول با فریب مردم و با رای آنها بر سر کار آورده بودند و در چهار سال دوم با کودتای انتخاباتی آن را ابقاء کرده و زندان ها را از زندانیان سیاسی – مذهبی پر کرده بودند، خیال نداشتند به این آسانی صحنه را ترک کنند و تمام مقدمات را چیده بودند تا "سعید جلیلی" را که عکس برگردان احمدی نژاد بود بر سر کار آورند.
در این میان، وضع رهبر جمهوری اسلامی که حامی مستقیم دولت احمدی نژاد و برنامه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بود از موقعیت رئیس جمهوری که در آخرین سفرش به تبریز عملا از مردم کتک خورد، بهتر نبود.

نگاهی بیاندازیم به اوضاع بین المللی در آستانه انتخابات 92 و تاثیر انتخابات ریاست جمهوری امریکا بر انتخابات ریاست جمهوری در ایران.

در آخرین ماه های ریاست جمهوری امریکا، نظام موقعیت خود را تقسیم به دو 6 ماه کرده بود. 6 ماه پیش از انتخابات ریاست جمهوری امریکا و 6 ماه پس از این انتخابات تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران. در 6 ماه اول، جمهوری اسلامی به جای مانورهای نظامی و آزمایش های تحریک آمیز موشکی، سیاست مدارا با کاخ سفید را پیش گرفت و عملا به پیروزی "اوباما" در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری وی کمک کرد. در همان دوران علی اکبر ولایتی چند سفر به امریکا کرد که گفته می شود در ارتباط با همین موضع گیری نظام در برابر انتخابات ریاست جمهوری امریکا بود. هدف از این یاری سیاسی، حفظ اوباما در کاخ سفید و جلوگیری از پیروزی رئیس جمهوری از حزب جمهوریخواه و جدی تر شدن خطر حمله نظامی مشترک اسرائیل و امریکا به ایران بود. این سیاست به نتیجه مطلوب رسید و پس از انتخابات ریاست جمهوری امریکا، شش ماه دوم که در پایان آن انتخابات ریاست جمهوری ایران باید برگزار می شد نزدیک شد.
امریکا و اروپا، به همان اندازه منتظر نتیجه این انتخابات بودند که چین و روسیه در انتظار نتیجه آن. اما، هیچیک از کشورهای اروپائی و دو کشور چین و روسیه مانند امریکا برای تاثیر گذاری روی انتخابات ایران فعال نشدند. به همان اندازه که جمهوری اسلامی در انتخابات دوره دوم ریاست جمهوری اوباما فعال بود.
در این زمینه نیز، مانند دو نمونه برجسته در ایران، باید به برجسته ترین نمونه توجه کرد. یعنی سفر وزیر دفاع امریکا به اسرائیل، ترکیه و امارات متحده و عربستان سعودی و سخنرانی هائی که در دو کشور اسرائیل و ترکیه کرد و پوشش خبری وسیعی که این سفر از طریق پر بیننده ترین رسانه های تصویری امریکا و اروپا داشت. در این سفر که در آستانه انتخابات ایران بود، امریکا تلاش کرد چاشنی تبلیغات "حمله نظامی" به ایران را خنثی کند و متحدان خود در منطقه را تشویق به مدارا و سکوت تا پایان انتخابات ریاست جمهوری در ایران کند. او در همین سفرها تاکید کرد که از ماه ژوئیه به بعد (پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران) تصمیم قطعی در باره فعالیت اتمی جمهوری اسلامی گرفته خواهد شد.

پیام آشکار:

1- یا از دل انتخابات ایران، رئیس جمهوری بیرون خواهد آمد که سیاستی متفاوت با سیاست 8 سال گذشته خواهد داشت ومذاکرات مستقیم با امریکا و حل مسئله اتمی و مسائل منطقه ای آغاز خواهد شد. که دراینصورت مذاکره جانشین حمله نظامی خواهد شد.
2- و یا سیاست 8 سال گذشته با سکانداری فرد دیگری که مجری این سیاست ها خواهد بود ادامه خواهد یافت که دراینصورت ایران باید خود را آماده حمله نظامی کند.
برای امریکا مهم نبود که اصلاح طلب سر کار می آید و یا غیر اصلاح طلب، بلکه مهم مذاکرات مستقیم و یافتن راه حل بحران بود.

بازگردیم به کشاکش داخل حکومت بر سر این که چه کس و کسانی نامزد انتخابات شوند.

آقای خامنه ای که با کودتای خرداد 1388 پل های پشت سر خود را ویران کرده بود و از شرکت نکردن مردم در انتخابات وحشت کرده بود، در بن بست کامل گرفتار آمده بود. این بن بست شامل حال بقیه آمران و عاملان درجه اول کودتای 88 نیز می شد. او می دانست که انتخابات بی رونق کمر شکن ترین ضربه به نظام و شخص او خواهد بود. او میدانست که انتخابات پر رونق بدون حضور یک کاندیدای مخالف با دولت احمدی نژاد و سیاست های شخص خامنه ای ممکن نخواهد شد. آیا این مخالف می توانست هاشمی باشد؟ می توانست باشد اما اگر او با رای قاطع و کمرشکن برنده شود همطراز رهبر خواهد شد و زیر بار خرده فرمایش های او نخواهد رفت.
گزینه بعدی محمد خاتمی بود که حتی می توانست با آرائی بیش از رفسنجانی در انتخابات پیروز شود. اما خاتمی یعنی موسوی و کروبی و نماینده تمام زندانیان سیاسی پس از کودتای 88.
با انتخاب این دو زندانیان باید آزاد می شدند و فضای سیاسی کشور بسرعت گشوده شود.
خامنه ای برای مذاکره مستقیم با امریکا و برخی عقب نشینی های اتمی و تجدید نظر در سیاست های منطقه ای، همانگونه که در سخنرانی نوروزی خود در مشهد و در آغاز سال 92 گفت آماده بود، اما ترجیح میداد این چرخش را خود هدایت کند و نه هاشمی و خاتمی. آیا مردم علی اکبر ولایتی و یا سردار قالیباف شهردار تهران و یا سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی را مردم بعنوان چهره ای متفاوت و مخالف دولت احمدی نژاد و سیاست های 8 ساله او می پذیرفتند و انتخابات می توانست پر شور برگزار شود؟
پاسخ او به خودش "نه" بود و به همین دلیل خط مشی هاشمی را پذیرفت اما نه شخص او را. اصلاح طلبی خاتمی را هم پذیرفت اما نه شخص او را. روحانی از دل این سبک و سنگین کردن ها بیرون آمد و او ضمن دادن تضمین جلوگیری از تکرار تقلب و کودتای 88 و به میدان انتخابات آوردن مردم؛ نخست فرمول مذهبی "حق الناس" را طرح کرد و سپس از همه مردم ایران، با تاکید بر "حتی مخالفان حکومت" خواست که برای نجات کشور و بیرون آمدن از بحران در انتخابات شرکت کنند. این دعوت مردم به فراموش کردن آنچه در انتخابات 88 روی داد و شرکت در انتخابات 92 با تضمین دفاع از رای آنها بعنوان "حق الناس" در شهرهای کوچک و حتی روستاها بیشتر از شهرهای بزرگ که در جریان کودتای 88 بیشترین ضربه را ساکنان آن دیدند پذیرفته شد. علیرغم همه تلاش جناح راست و 60 هزار نیروی انتخاباتی شورای نگهبان در سراسر ایران برای به پیروزی رساندن "جلیلی" او تنها توانست 4 میلیون رای بیآورد و حسن روحانی از صندوق ها و با رای مردم بیرون آمد. البته با این فرمول که رای او را 51 در آراء شرکت کنندگان در انتخابات اعلام کنند، تا بتوانند آن را پیروزی شکننده تبلیغ کنند.
ضرورت این مرور از آنجا ناشی شد که دانسته شود زمینه مذاکرات مستقیم ایران و امریکا از چه زمانی پایه ریزی شد و وقتی امروز رئیس سابق اتاق بازرگانی (بهزادیان) با صراحت می گوید باید اتاق مشترک ایران و امریکا بازگشائی شود، این صراحت معطوف به کدام گذشته است. و یا وقتی اوباما (پیش از پایان سال 2014)  در یک مصاحبه تلویزیونی گفت بازگشائی سفارت خانه های دو کشور را پیش بینی می کند، سخنگوی سیاست خارجی جمهوری اسلامی بی آن که با صراحت آن را تکذیب کند گفت: "مذاکرات جاری میان ایران و امریکا فعلا روی مسئله اتمی متمرکز است" .

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  488   18دیماه 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت