سرمقاله راه توده 488 "بسیج" پیاده نظام کودتائی که نقشه آنرا فرماندهان سپاه دارند
|
امروزه شمار چشمگیری از مردم از خود می پرسند اصولا "بسیج" چیست و هدف آن کدام است و ضرورت تشکیل و گسترش آن در کجاست؟ این پرسشی است که بیش از همه خود فرماندهان سپاه و بسیج و بیت رهبری در پاسخ به آن درمانده اند. بسیج در آغاز انقلاب برای مقابله با خطراتی که کشور را تهدید می کرد بوجود آمد و بطور عمده در جریان جنگ با عراق به سازمانی متشکل از افراد داوطلب که در کنار نیروهای رسمی نظامی و سپاه عمل می کردند وارد جنگ و دفاع شد. با پایان جنگ عملا نقش بسیج پایان یافت و فعالیتی نداشت. با رای 20 میلیونی مردم به محمد خاتمی در دوم خرداد 76 که نشان از دست رد جامعه به سینه جناح راست حاکم و مورد پشتیبانی رهبر داشت، این فکر در بیت رهبری و فرماندهان سپاه بوجود آمد که مقابله با این رای از طریق نظامی و عادی ناممکن است و احزاب راست از نوع موتلفه اسلامی نیز در جامعه بی ریشه تر از آن هستند که بتوانند حدی از آمادگی و تجهیز در شرایط بحران به نفع حکومت بوجود اورند و پشتوانه آن باشند. در این شرایط رویکرد جدیدی به شکل تبدیل کردن بسیج به یک تشکیلات و حزب مسلح شکل گرفت، حزبی که بدنه و بازوی سپاه پاسداران نیز هست. این بسیج جدید از نظر اهداف و ساختار با آن بسیج دوران جنگ که فقط جنبه نظامی و شرکت داوطلبانه در دفاع داشت هیچ ربطی ندارد و تنها نام آن را حفظ کرده تا هم از اعتبار ملی آن بدلیل شرکت در جنگ بهره گیرد و هم جنبه نظامی آن را توجیه کند. انتخابات دوم خرداد ضمنا و بویژه داده نوینی را وارد عرصه سیاسی کشور کرد و آن هم مشارکت 70 درصدی و رای بیست میلیونی محمد خاتمی بود. میزان مشارکت در انتخابات از آن پس به اندازه نتیجه انتخابات مهم شد. پس از دوم خرداد انتخابات با مشارکت کم به معنای عدم مشروعیت رئیس جمهور و بیش از آن به معنای رفراندم و همه پرسی علیه رهبر تلقی می شد. این وضع تضاد نوینی را بوجود آورد: انتخابات با مشارکت بالا یعنی انتخاب یک تحول خواه و انتخاب با مشارکت پائین یعنی رای منفی به رهبر. سازماندهی حزبی بسیج ضمنا پاسخ و راه حلی برای این تضاد تلقی می شد. در اواخر سال 76 و با انتصاب سردار حجازی و سپس سردار ذوالقدر این رویکرد نوین حزبی کردن بسیج آغاز شد. لازمه این حزبی شدن گسترش فعالیت های بسیج به عرصه های غیر نظامی مانند امور فرهنگی، آموزشی، ورزشی و غیره بود. ایجاد واحدهای مختلف بسیج به اصطلاح 20 میلیونی با ساختار حزبی در دستور قرار گرفت و بتدریج سازمان های حزبی زیر تشکیل و راه اندازی شدند: سازمان بسیج اساتید، سازمان بسیج دانشجویی، بسیج دانش آموزی، مهندسین کشاورزی، کارمندی، بسیج عشایری، کارگری، اصناف، جامعه پزشکی، حقوق دانان و وکلا، هنرمندان، مداحان و هیأت های مذهبی، پیشکسوتان، بسیج ورزشکاران، سازمان بسیج رسانه، فرهنگیان، مهندسین صنعتی، سازمان بسیج مهندسین عمران و سازمان بسیج طلاب. براساس این رویکرد نوین، بسیج باید یک کانون بزرگ مرکزی با حدود 100 هزار عضو داشته باشد. این هسته مرکزی مانند کادرهای ثابت و استخدام شده سپاه پاسداران، کادرهای نظامی و استخدام شده در بسیج اند، اما جدا از وظائف نظامی، وظیفه دیگری نیز دارند که سپاه ندارد. این وظیفه عبارتست از بوجود آوردن حلقه های چند نفره جوانان در محله های شهرها، ادارات، دانشگاهها و... یعنی هر عضو ثابت بسیج که در استخدام کانون اصلی است، باید در محله ای که زندگی و یا کار می کند و یا تحصیل می کند، یک حلقه ای را در اطراف خود جمع کند. این حلقهها می تواند 5 یا 10 نفر بیشتر یا کمتر باشد. افرادی که در این حلقهها جذب شده اند مانند کادرهای وابسته به مرکز بسیج حقوق نمی گیرند، اما بدلیل همین وابستگی می توانند از امتیازهائی، مثلا برای راه یافتن به دانشگاه ها، استخدام در ادارات، گرفتن سهمیه مواد غذائی، سفر به مراکز مذهبی و زیارتی و حتی رفتن به شهرهای مذهبی عراق مانند کربلا و نجف و یا مکه درعربستان سعودی بهره مند شوند. در حقیقت این وابستگی به آنها امکان میدهد تا سهم اندکی از امتیاز را در جمهوری اسلامی داشته باشند. در عین حال که آماده ماموریت هائی هستند که از طرف سران حلقه های بسیج به آنها داده می شود. این ماموریتها نیز عمدتا از کانون مرکزی و رهبری بسیج ابلاغ می شود. اوج موفقیت این طرح، انتخابات سال 1384 و رساندن احمدی نژاد به ریاست جمهوری بود. انتخاباتی که سردار ذوالقدر خود را سازمانده پیروزی آن می دانست و رسما اعلام کرد که احمدی نژاد را با اجرای یک "طرح پیچیده و چندلایه" به ریاست جمهوری رسانده است. از میانه دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد چشم انداز انتخاب دوباره وی تیره می شد. از سوی دیگر سپاه آنچنان در این دوران بر سیاست و بر اقتصاد کشور از طریق خصوصی سازی و چنگ انداختن بر پروژه های ملی و عمرانی نفوذ کرد که خود را چندان وابسته به سازماندهی صندوق های رای نمی دانست. رویکرد سپاه صاف و ساده به تقلب و کودتای انتخاباتی و تسویه حساب همیشگی با اصلاح طلبان تغییر کرد. جنبه مداخله نظامی مستقیم در سپاه بر جنبه گسترش بسیج غلبه پیدا کرد. در سال 1387 با انتصاب سرلشکر جعفری به فرماندهی سپاه و با اجرای طرح تحول در سپاه و راه اندازی سپاههای استانی، سرلشکر جعفری فرماندهی بسیج را خود به عهده گرفت و حجتالاسلام طائب را به عنوان جانشینش در نیروی مقاومت بسیج برگزید. سردار ذوالقدر نیز به قوه قضائیه منتقل و سپاه عملا این قوه را زیر نظارت خود گرفت. با کودتای انتخاباتی سال 88 و مقاومت ملی ادامه دار در برابر آن به شکل جنبش سبز جنبه شکننده نظامی و کودتایی سپاه آشکار و طرح سازمان حزبی بسیج دچار ضربه ای خرد کننده شد. همه آرزوها برای آنکه بتوان بسیج را به به تقلید از "حزب رستاخیر" شاهنشاهی، حزبی سراسری به اصطلاح بیست میلیونی و چهل میلیونی تبدیل کرد نقش بر آب شد. در این شرایط و در بحبوحه جنبش سبز در دوازدهم مهر 1388 نام بسیج از "نیروی مقاومت بسیج" به "سازمان بسیج مستضعفین" تغییر پیدا کرد و سرداری بدنام و بدسابقه به نام محمدرضا نقدی به فرماندهی آن منصوب شد. در این شرایط "تهدیدات نرم" بعنوان خطر عمده معرفی شد و ضرورت وجودی بسیج در مقابله با این تهدیدات معنا شد. رویکرد نظامی بار دیگر در بسیج عمده شد. علی خامنه ای در پیامی که در چهارم مهر 89 برای بسیج فرستاد تاکید می کند : "سازمان بسیج درست است که نامش (دیگر) نیروی مقاومت نیست، اما در واقع نیروی مقاومت ماست، یعنی اینها نیروهای مسلح اند، در دانشگاه بسیج مسلح نیست، همینطور در ادارات، اصناف، دانش آموزی امّا در غیر این محیط ها، بسیج یک نیروی اساسی مسلح ماست. مواظب باشید که این جنبه ضعیف نشود، ضربه نخورد." انتخابات 24 خرداد 92 و انتخاب حسن روحانی دوباره وضع جدیدی را بوجود آورد. روز 23 خرداد 1392، یک روز پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، روزنامه جوان – ارگان غیررسمی سپاه پاسداران – در تیتر درشت صفحه اول خود نتیجه انتخابات را براساس چند به اصطلاح نظرسنجی چنین پیش بینی کرد: یا پیروزی یک اصولگرا (جلیلی) در مرحله اول یا راه یافتن دو اصولگرا (جلیلی و قالیباف) به مرحله دوم. این تکرار همان سناریویی بود که در سال 88 و روز پیش از انتخابات با اعلام پیروزی 60 درصدی احمدی نژاد در دور اول بر میرحسین موسوی سپاه بدان دست زده بود. با اینحال این بار شرایط تغییر کرده بود. ظهر شنبه پس از انتخابات پس از ساعتها تردید و جدل، رهبری جمهوری اسلامی به این نتیجه قطعی رسید که توانایی رویارویی با یک جنبش سبز دیگر را ندارد و پیروزی حسن روحانی اعلام شد. اعلام این پیروزی به معنای اعلام شکست بسیج در اجرای طرح چند لایه سازماندهی یا نمایش مشارکت مردمی در انتخابات از یکسو و شکست سپاه در انجام کودتای انتخاباتی از سوی دیگر بود. از آن پس طرح جدیدی در دستور کار قرار گرفت که از چارچوب پیشین اثرگذاری بر انتخابات خارج است، بلکه طرح کودتا و بدست گرفتن قدرت توسط سپاه و بسیج در خارج از چارچوب انتخاباتی است. خبرهای مربوط به بیماری رهبر، نزدیک شدن انتخابات خبرگان و مجلس شورا، محدودیت هایی که دولت روحانی در برابر برنامههای اقتصادی سپاه و گسترش بسیج قرار داده و بالاخره بیم و نفرت فزاینده مردم نسبت به فعالیت های اقتصادی سپاه و رویاروی قرار گرفتن آن با توده های وسیع زحمتکشان جامعه، اجرای هرچه فوری تر این طرح را ضروری و احتمال پیروزی آن را هرچه زمان می گذرد شکننده تر می کند. هم اکنون بنا به آمار سردار نقدی بسیج در سال های گذشته به اقدامات زیر دست زده است: تشکیل قرارگاه امام هادی در ستاد سازمان و سپاه های استانی برای هدایت راهبردی جنبه رزمی و آموزش نظامی دربسیج. ساماندهی و سازماندهی 39699 پایگاه مقاومت بسیج در قالب دسته، گروهان و گردان عاشورا و الزهراء پایگاه محور. تشکیل دسته های بیت المقدس در 21290 پایگاه مقاومت. تشکیل گردان های واکنش سریع بیت المقدس در سطح حوزه های مقاومت به تعداد 1507گردان. هر حوزه مقاومت یک گردان. تشکیل بیش از 500 گردان امام علی و امام حسین.
در کنار این و برای جذب و وادار کردن جوانان به عضویت در بسیج،2093 سالن فرهنگی ورزشی صالحین، 331 سالن ورزشی 9 دی، و شماری زائرسرا برای استقرار اردوهای راهیان نور در جنوب و غرب کشور با ظرفیت اسکان حدود 102 هزار تخت تشکیل شده است. تفاوت سازماندهی کنونی بسیج با سازماندهی دوران خاتمی و احمدی نژاد در آن است که هدف از سازماندهی آن دوران بطور عمده ایجاد شرایط پیروزی در انتخابات و کنترل اوضاع پس از آن بود، در حالیکه هدف از سازماندهی کنونی بسیج، ایجاد آمادگی و وارد عمل شدن و دخالت مستقیم برای کنترل اوضاع در شرایط کودتای مستقیم سپاه است. گسترش واحدهای بسیج به محلات و ادارات و کارخانهها و دانشگاهها و مدارس اکنون نه با توهم جمع کردن نیرو بلکه با هدف جلوگیری از خوابیدن چرخ ادارهها و کارخانهها و مدارس و دانشگاهها و مقابله با اعتصاب های احتمالی پس از کودتا صورت می گیرد. فرماندهان سپاه و بسیج و اشرافیت سپاهی – نظامی شکل گرفته در کشور هم خود فهمیده اند و هم نشان داده اند که ظرفیت و توانایی اثرگذاریهای تعیین کننده بر نتیجه انتخابات را از دست داده اند. آنان نه تنها نتوانستند از پیروزی حسن روحانی جلوگیری کنند، بلکه هنوز پیامدهای کودتای انتخاباتی سال 1388 گریبان آنان و کل نظام را گرفته است که ناتوانی از ادامه و توجیه حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی کمترین و بارزترین نماد این واقعیت است. راه تسلط سپاه دیگر از هیچ انتخاباتی عبور نمی کند. در این شرایط چه چاره ای جز یک کودتای کاملا کلاسیک در برابر آنان است و چه ابزار دیگری جز حزب سراسری و مسلح بسیج برای کنترل و مهار اوضاع در اختیار خواهند داشت؟ سخنرانیها و دخالت های هر روزه سرداران بنام و گمنام و بدنام در سراسر کشور و تقلای تب آلود برای توجیه فعالیت های اقتصادی و سیاسی سپاه و گسترش بسیج ریشه در این واقعیات دارد.
|
راه توده 488 18دیماه 1393