سرمقاله راه توده 491 درس های انتخابات یونان برای مردم و حکومت ایران
بخشی از سرمقاله این شماره راه توده که مشروح آن را خواهید خواند: در باره نتیجه انتخابات یونان آنچه برای کشور ما عبرت انگیز است آنست که در شرایطی که در خود اروپا مردم این کشورها حاضر به تحمل یوغ صندوق بینالمللی پول و اجرای برنامه ها و خواست های آن نیستند و حتی احزاب راست کشوری مانند یونان نیز از این برنامه ها دفاع نمی کنند، در ایران سپاه پاسداران و مقامات حکومتی برنامه های بانک جهانی و صندوق پول را که در واقع شعبه اقتصادی سازمان نظامی "ناتو" هستند به آیه قران تبدیل کرده و مانند کاغذ زر بر چشم می گذارند. برنامه هایی که البته اجرای ان به حاکمیت سپاه بر اقتصاد کشور انجامیده و فضای اقتصادی و سیاسی کشور ما را زیر نفوذ باندهای نامعلوم و مافیایی قرار داده است و طبیعی است مدافع آن باشند. از اینرو مبارزه مردم یونان علیه صندوق پول و نهادهای اروپایی مشابه آن، با مبارزه مردم ایران برعلیه حاکمیت سپاه بر اقتصاد و سیاست کشور در پیوند است. این مبارزه می تواند شرایط ذهنی لازم برای لغو خصوصی سازی صنایعی که به سپاه واگذار شده و همچنین ملی کردن دوباره بانک های وابسته به سپاه و خارج کردن اسکله های غیرقانونی از دست آنان را فراهم و از اینطریق با سلب تسلط اقتصادی سپاه، برنامه کسب حاکمیت سیاسی آن را نیز دچار اخلال کند. پیگیری مبارزه مردم یونان و همبستگی با آنان از مبارزه روزمره مردم ما برای استقلال و دموکراسی و عدالت اجتماعی جدا نیست .... ادامه
|
روز یکشنبه مردم یونان در جریان انتخابات پارلمانی این کشور آرای خود را وسیعا به سود حزب چپ "سیریزا" به صندوق ها ریختند. حزب سیریزا با بدست آوردن 149 کرسی از 300 کرسی پارلمان توانست با آسودگی و سریعا دولتی ائتلافی تشکیل دهد و الکسی تسیپراس رهبر این حزب روز دوشنبه بعنوان نخست وزیر کشور معرفی شد. حزب سیریزا در برنامه خود خواهان پایان دادن به سیاست های ریاضت اقتصادی، پاره کردن زنجیر سیاست های تحمیلی صندوق بینالمللی پول، بانک مرکزی اروپا و کمیسیون اروپایی (موسوم به ترویکا)، سرمایه گذاری برای بهداشت، مسکن، آموزش و پرورش و اشتغال، ملی کردن بانک ها، پایان دادن به خصوصی سازی ها، جلوگیری از تخلیه خانه ها بدلیل بدهی بانکی، حمایت از کارگران، کشاورزان، طبقات متوسط و سرمایه گذاران کوچک و متوسط در برابر فشارهای نظام بانکی و شرایط ناشی از وام ها شده است. اکنون زمان اجرای این برنامه ها فرا رسیده در شرایطی که اقتصاد و زندگی مردم این کشور زیر فشار بدهی سنگین به بانک های خصوصی بینالمللی و شرایط صندوق پول و کمیسیون اروپا برای بازپرداخت آن عملا فرو پاشیده است. پیامدهای این پیروزی برای مردم و اتحادیه اروپا و جهان چه خواهد بود؟ پیروزی سیریزا بدرستی همچون یک زلزله سیاسی در اروپای لیبرال تعبیر شده است. زلزله ای که برخی مایلند آن را آغاز فروپاشی اتحادیه اروپا بدانند یا تا آن مرز به پیش برند. با اینحال خواسته سیریزا و راهبرد و استراتژی جبهه چپ اروپایی چنین نیست. برعکس جبهه چپ اروپا خواهان حفظ اتحادیه اروپا و تغییر سمتگیری آن است. از نظر جبهه چپ اروپایی مسئله آن نیست که با پیروزی سیریزا یونان را منزوی و از اتحادیه اروپا یا منطقه یورو بیرون کرد، برعکس مسئله حفظ یونان در این اتحادیه و مبارزه برای تغییر سمت آن و بهره گیری از پیروزی سیریزا برای پیروزی احزاب چپ در سراسر این اتحادیه است. ساختار اتحادیه اروپایی که تا به امروز ابزاری علیه مردم و زحمتکشان اروپایی بوده است، اکنون می تواند برعکس به ابزاری برای همگرا کردن مبارزات آنان تبدیل شود و چنین باید بشود. این مبارزه ای طولانی است که مستلزم فشار برای تغییر در کارکرد سیاسی و حقوقی بسیاری از نهادهای اتحادیه اروپایی از جمله کمیسیون اروپا و بانک مرکزی اروپاست. برخی ها (از جمله حزب کمونیست یونان که هر روز شمار بیشتری از اعضای آن به سیریزا می پیوندند) با این راهبرد موافق نیستند و معتقدند که یونان باید از منطقه یورو و اتحادیه اروپا خارج شود. مخالفان برعکس معتقدند حزب کمونیست یونان با عدم پشتیبانی از سیریزا یک بخت بزرگ تاریخی را از دست داد و خطرناک تر آنکه در انتظار شکست سیریزا و در پندار آن است که حزب کمونیست یونان به آلترناتیو سیریزا تبدیل خواهد شد، در حالیکه بنظر آنان آلترناتیو شکست سیریزا راست افراطی در سراسر اروپاست و نه پیروزی باز هم بیشتر چپ ها در یونان یا دیگر کشورهای اروپایی. به هر حال وضع دشوار و متضادی که سیریزا از این پس در برابر خود خواهد داشت ناشی از این رویکرد دوگانه است. یعنی از یکسو ضرورت پاسخ به خواست های زحمتکشان و مردم یونان و ایستادگی قاطع در برابر فشارهای صندوق پول و کمیسیون اروپا که به نمایندگی از سرمایه داران و بانکداران بینالمللی عمل می کنند و از سوی دیگر حداکثر نرمش و انعطاف برای آنکه یونان در داخل اتحادیه باقی بماند و ایجاد شرایط لازم برای گسترش مبارزه و پیشبرد تحولات و انتخابات در دیگر کشورهای اروپایی. از هم اکنون اسپانیا، ایرلند، پرتغال و ایتالیا در زمره کشورهایی هستند که در شرایطی مشابه یونان به سر می برند و در انتخابات آینده ظرفیت تبدیل شدن به یونانی دیگر را دارند. هرچند در برخی از آنها مانند ایتالیا با آنکه چپ در میان مردم فوق العاده نیرومند است، هنوز شرایط ذهنی و ایدئولوژیک لازم و جبهه ای که بتواند چنین تحولی را رهبری کند وجود ندارد. در فرانسه برعکس از نظر ایدئولوژیک مساعدترین شرایط برای پیروزی جبهه چپ وجود دارد ولی سرمایه داری فرانسه نیز بنوبه خود در زمره مکارترین و مستحکم ترین سنگرهای سرمایه داری اروپاست. علاوه بر هلند، آلمان کشور دیگری است که در نتیجه پیروزی سیریزا دچار تغییراتی جدی خواهد شد. بویژه که بسیاری پافشاری دولت آنگلا مرکل در آلمان بر برنامه های ریاضت اقتصادی را مسئول پیروزی سیریزا و حریقی می دانند که بزودی دامن کل اروپا را خواهد گرفت. هنوز ساعتی از پیروزی قاطع سیریزا در یونان نگذشته صداهایی در داخل اروپا و حتی در محافل حاکمه در سمت تغییر به گوش رسید. برای اولین بار برخی از مسئولان اروپایی از پایان و شکست سیاست های لیبرالی و ریاضت اقتصادی سخن گفتند و برخی ضرورت بازگشت به سیاست های "کینزی" و دولت رفاه را گوشزد کردند تا جایی که روزنامه فرانسوی فیگارو که ارگان محافل راستگرای این کشور است سمتگیری کنونی اتحادیه اروپا و برنامه های ریاضتی را مورد انتقاد قرار داد. بنابراین در محافل حاکمه اروپا نیز دشواری دوگانه و متضاد برخورد با یونان وجود دارد. آنها از یکسو ترجیح می دهند که یونان را از اتحادیه اروپا بیرون کنند و درسی سخت به مردم یونان بدهند و از سوی دیگر می دانند که در اینصورت طلب چند صد میلیاردی سرمایه داران بینالمللی از دولت یونان سوخت خواهد شد و ضمنا شرایط در یونان می تواند بنوعی دیگر رادیکال و بازگشت ناپذیر شود. از همین رو می کوشند سیاست هویج و چماق را در پیش گیرند و رهبران سیریزا را از یک طرف چپ افراطی و از طرف دیگر کسانی که اساسا اندیشه چپ ندارند و طرفدار همین سرمایه داری نولیبرال هستند معرفی کنند. بازی تکراری که در گذشته در خود ایران مثلا درباره حزب توده ایران به شکلی تبلیغاتی مدام تکرار شده است. در شرایط تشتتی که در بالا و در محافل حاکم بوجود آمده و وحشتی که آنان از گسترش گرایش به چپ رادیکال در سراسر اروپا یافته اند، امکان های معینی برای تغییر سمتگیری نهادهای اروپایی پیدا شده که نیروهای چپ می کوشند آنها را عملی کنند. از هم اکنون احزاب چپ اروپا کوشش برای پیوند زدن مبارزه کشورهای خود با مبارزه مردم یونان را آغاز کرده اند و بحث بر سر نحوه بخشش و زمانبندی مجدد بدهی های یونان در ترکیب با بازنگری در نحوه اعطای وام و تغییر اساسنامه بانک مرکزی اروپا آغاز شده است. مبارزه ای که بزودی و با شروع مذاکرات دولت یونان با نهادهای اروپایی وسیعا گسترش خواهد یافت. در مقابل نیز محافل حاکمه و رسانه های وابسته به سرمایه داری اروپایی از هم اکنون مقابله با دولت یونان را بر دو محور آغاز کرده اند. محور اول ادعای آنکه یونانی ها می خواهند بدهی آنها توسط مردم دیگر کشورهای اروپایی پرداخت شود و از این طریق مردم اروپا را در مقابل یونان قرار دهند. محور دوم نیز تدارک حملات شخصی به رهبران سیریزا بویژه الکسی تسیپراس نخست وزیر جدید یونان است که قطعا بزودی "پوپولیست" لقب خواهد گرفت. در این میان آنچه برای کشور ما عبرت انگیز است آنست که در شرایطی که در خود اروپا مردم این کشورها حاضر به تحمل یوغ صندوق بینالمللی پول و اجرای برنامه ها و خواست های آن نیستند و حتی احزاب راست کشوری مانند یونان نیز از این برنامه ها دفاع نمی کنند، در ایران سپاه پاسداران و مقامات حکومتی برنامه های بانک جهانی و صندوق پول را که در واقع شعبه اقتصادی سازمان نظامی "ناتو" هستند به آیه قران تبدیل کرده و مانند کاغذ زر بر چشم می گذارند. برنامه هایی که البته اجرای آن به حاکمیت سپاه بر اقتصاد کشور انجامیده و فضای اقتصادی و سیاسی کشور ما را زیر نفوذ باندهای نامعلوم و مافیایی قرار داده است و طبیعی است مدافع آن باشند. از اینرو مبارزه مردم یونان علیه صندوق پول و نهادهای اروپایی مشابه آن، با مبارزه مردم ایران برعلیه حاکمیت سپاه بر اقتصاد و سیاست کشور در پیوند است. این مبارزه می تواند شرایط ذهنی لازم برای لغو خصوصی سازی صنایعی که به سپاه واگذار شده و همچنین ملی کردن دوباره بانک های وابسته به سپاه و خارج کردن اسکله های غیرقانونی از دست آنان را فراهم و از اینطریق با سلب تسلط اقتصادی سپاه، برنامه کسب حاکمیت سیاسی آن را نیز دچار اخلال کند. پیگیری مبارزه مردم یونان و همبستگی با آنان از مبارزه روزمره مردم ما برای استقلال و دموکراسی و عدالت اجتماعی جدا نیست.
|
راه توده 491 9 بهمن 1393