فاجعه از کجا آغاز شد که به اینجا رسید؟ رهبر پا به زمین می کوبد و لغو تحریم ها را می خواهد!
|
این ادعا که القاعده و طالبان محصول دوران جنگ سرد و مقابله با حضور ارتش اتحاد شوروی در افغانستان بود، با ظهور داعش و فجایعی که در لیبی و سوریه و عراق طی این سالها روی داده، دیگر سخنی است به تاریخ پیوسته. تعبیرهای گوناگونی اکنون پیرامون استفاده از اسلام برای ایجاد یک جنگ نیابتی و نوعی جنگ مذهبی در منطقه وجود دارد. جنگی که اسرائیل و امریکا و برخی کشورهای اروپائی پشت آن سنگر گرفته اند برای تقسیم منافع و حتی تقسیم جغرافیائی منطقه . این خیز با بهره گیری از نفاق های موجود میان شاخه های اسلام، از پیش از جنگ اول جهانی، برای تقسیم منطقه چند بار برداشته شده بود و حالا بصورت فاجعه بار و خونینش در جریان است و این خطر که به ایران نیز کشیده شود جدی است. مرور تاریخ و بررسی نقش اخوان المسلمین در جریان تقابل با سوسیالیسم ملی در کشورهای عرب خاورمیانه- در برابر دولت های وابسته منطقه و نگاهی دوباره به نقش استعمار کهنه کار انگلستان در بنیانگذاری اخوان المسلمین نیز اعتبار دوباره یافته است. بویژه اگر اخبار مربوط به همکاری "مرسی" رئیس جمهور برکنار شده مصر برای تقسیم این کشور به سه منطقه و سپردن منطقه "سینا" به داعش و متحدانش را جدی تلقیی کنیم. باید از سرزمین هائی که داعش تصرف کرده نقب زد به گذشته ها و سابقه ها، تا رسید به "اخوان المسلمین" و فراموش نکنیم طرح قدیمی غرب برای جمع آوری گروه های اسلامی از سراسر جهان با پرچم اسلام در پاکستان برای جنگیدن با دولت دمکراتیک افغانستان و ارتش اتحاد شوروی در این کشور.
سخن از تاریخ و گذشته نیست، بلکه از امروز و خطری است که تمام منطقه را تهدید می کند. سخن از اندیشه ای داعشی است که در بطن جمهوری اسلامی لانه دارد و همین اندیشه در دوران احمدی نژاد 8 سال فرصت پیدا کرد تا آنها را در بوق و کرنای صدا و سیمای جمهوری اسلامی تبلیغ کند. سخن از همراهی و همسوئی امام جمعه ها با احمدی نژاد و همین اندیشه است که در نوع خود در شکل گیری "داعش" نقش داشت، همچنان که حکومت انحصار طلب شیعه در عراق پس از صدام حسین و با مشورت آلوده به تحکم جمهوری اسلامی نقش داشت و یاور استراتژی آمریکا و اسرائیل شد. علاوه بر آن خدمت، فاجعه جبران ناپذیر اقتصادی و سیاسی را نیز برای ایران و مردم به همراه آورد.
ما، در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد بارها در سرمقاله های راه توده نوشتیم که دولت احمدی نژاد و حامیان نظامی و معمم آن متکی به یک سیاست نظامی بر سر کار آمد و مسائل مربوط به انرژی اتمی و کشاکش هائی که پیرامون آن جریان یافت و عواقب آن که همچنان گریبانگیر ایران است نیز در خدمت همین سیاست بود. آن دولت و حامیانش چنین سیاستی را به مردم ایران تحمیل کردند و در اغلب سرمقاله های راه توده آن دوران 8 ساله تاکید کردیم که برخلاف آن تبلیغی که حاکمیت پیرامون دستاوردهای تهاجمی – نظامی حزب الله لبنان و حماس می کند و برخلاف آن دست بالائی که مدعی است در عراق دارد و ادعای مرعوب شدن اسرائیل و امریکا در برابر این سیاست، آنها که بهره این سیاست را خواهند برد اسرائیل و امریکا خواهند بود. آن سیاست باصطلاح تهاجمی و نظامی- اتمی درعمل دست برخی کشورهای عرب منطقه را در دست اسرائیل گذاشت و جبهه متحدی را در برابر ایران بوجود آورد. اسرائیل و امریکا نیازمند "لولو"ئی بنام جمهوری اسلامی بودند که حالا خود جمهوری اسلامی نام آن را "ایران هراسی" گذاشته است. آن "لولو" جاده را برای سازمان دادن داعش و زیر مجموعه هایش در کشورهای مختلف منطقه صاف کرد. مخالفت بی وقفه ما با دولت احمدی نژاد که از همان آغاز انتخابات سال 1384 آن را اعلام کردیم و حتی در مرحله دوم آن انتخابات اعلام داشتیم برای جلوگیری از روی کار آمدن احمدی نژاد که اکنون او و هاشمی رفسنجانی در رقابت دو نفره قرار گرفته اند، لازم است همه پشت هاشمی رفسنجانی جمع شویم. این سخن ما بویژه خطاب به اصلاح طلبان داخل کشور بود که چند پارچه شده و از دکتر معین حمایت می کردند. بحث نه بر سر صالح تر بودن دکتر معین و یا آلوده بودن هاشمی رفسنجانی به آنچه بر سر انقلاب رفت، بلکه بحث بر سر عبور از یک مرحله حساس بود. امروز که به منطقه نگاه می کنیم و آن شعارها و ادعاهای تبلیغاتی احمدی نژاد را مرور می کنیم و آن تائید باصطلاح انقلابی آیت الله جنتی از لنگه کفش پرت کردن به سوی جورج بوش در جریان سفر به بغداد و حین مصاحبه خبری (تنها بعنوان یک نمونه) را به یاد می آوریم، نباید به زمینه سازی تدریجی ظهور داعش بیاندیشیم؟ ما در سرمقاله راه توده شماره 137 که همزمان با آغاز یکه تازی های تبلیغاتی احمدی نژاد، سرازیر شدن پول نفت به کیسه دولت و موشک پرانی های سپاه و پرده برداری از سیاست نظامی- اتمی حکومت نوشتیم: «سیاست جنگی نه تنها محکوم به شکست است، بلکه نشانه های بسیار جدی شکست آن از همان نخستین ماه های پس از روی کار آمدن احمدی نژاد به چشم می خورد...» و امروز که رهبر جمهوری اسلامی امید از کف داده پا به زمین می کوبد و خواهان لغو تحریم ها همزمان با عقب نشینی های اتمی است و دولت روحانی تاریخی ترین وظیفه را برای بیرون کشیدن پرونده ایران از شورای امنیت برعهده دارد و می رویم برای دو انتخابات مهم مجلس شورا و مجلس خبرگان انتخاب رهبری یکبار دیگر تاکید می کنیم که وظیفه نیروهای مسلح – اعم از سپاه و ارتش و حتی بسیج- دفاع از مرزهای کشور است و در عین حال که هر فرد نظامی بعنوان یک شهروند حق رای و ابراز نظر در پای صندوق های رای دارد، حق دخالت در امور سیاسی و جبهه گیری و جبهه بندی را ندارد. این جبهه بندی و این دخالت ها و پامنبری خوانی های امام جمعه ها، در صورت ادامه، میرود تا آغاز یک رویاروئی نظامی و متلاشی شدن کشور. با سیاست نظامی و جنگی- اتمی باید وداع کرد و به رای و نظر مردم تمکین!
|
راه توده 509 - 4 تیر 1394