در دو هفته اخیر، با بحث های تازه ای در محافل توده ای داخل کشور آشنا
شدیم که برای خود ما نیز تازگی داشت. از جمله این بحث که چرا راه توده
مواضع تندی نسبت به رهبر جمهوری اسلامی و سپاه دارد؟ استدلال آنها در بحث
هائی که با هم دارند نیز چنین است که باید از مواضع ضد امپریالیستی رهبر و
سپاه دفاع کرد! بویژه اکنون که از مذاکرات اتمی حمایت می کنند.
در برابر این گونه نظرات که انکار و یا نادیدن آنها و نداشتن اراده پاسخ و
روشنگری به معنای از میان رفتن آنها نیست، نظراتی در نشریه نامه مردم و
بنام حزب توده ایران منتشر می شود که بموجب آن در جمهوری اسلامی "دوغ و
دوشاب یکی است" و یا "همه شان، سر و ته یک کرباسند".
ما، نه با نظر اول موافقیم و نه قطعا با نظرات کم عمق و شعارگونه ای که در
نامه مردم منتشر می شود و اساسا نباید آنها را جدی گرفت موافقیم. همچنان که
خودشان هم جدی نمی گیرند که اگر می گرفتند و مسئولیت پذیر بودند، اینگونه
بنام حزب توده ایران هرکس هر چه به ذهنش می رسد در نامه مردم منتشر نمی
کرد.
بنابراین، گروه دوم را معتقدیم باید همچنان به امان خودشان رها کرد تا بیش
از آنچه که می نماید، آب شوند و یا سیل حوادث و رویدادهای ایران آنها را
بشوید و ببرد. زیرا نه یاد می گیرند، نه میدانند، نه تلاش می کنند بدانند و
یا یاد بگیرند.
اما در باره گروه اول که روی سخن ما با آنهاست. بویژه که در داخل کشور
زندگی می کنند و با حوادث و رویدادهای ایران نفس می کشند.
خطاب ما با این دوستان است.
دوستان عزیز! نه با یک کشمش باید گرمائی شده و نه با یک مویز سرمائی.
واقعیت اینست که همه حرف هائی که آقای خامنه ای می زند و یا برخی فرماندهان
سپاه در سخنرانی ها و مصاحبه های خود مطرح می کنند غیر واقعی نیست. سیاست
راه توده نیز تا کنون و با احتیاط بسیار همین بوده است. یعنی حمایت مشروط
از سخنانی که رهبر جمهوری اسلامی و یا برخی فرماندهان سپاه می زنند و
انتقاد صریح از سخنان و افعال و تصمیمات نادرست آنها. افعال و تصمیماتی که
ضربات مهلکی به انقلاب و مملکت زده است. بحث از این لحظه و امروز و دیروز
شروع نمی شود، بلکه باید تجربه گذشته را پیوسته در نظر داشت. بقول مولوی
"ما برون ننگریم و قال را- بل درون را بنگریم و حال را".
ما نیز معتقدیم تب و تابی در جهان و بویژه منطقه وجود دارد که در هر تحلیل
و تفسیری از اوضاع ایران و منطقه و جهان باید آن را در نظر داشت. برای
نمونه، ما از توصیه ها و نقش رهبر جمهوری اسلامی و فرماندهان سپاه در مرحله
اعتراضات مردم در شهر "حمص" سوریه بشدت انتقاد کرده و می کنیم زیرا سرکوب
مردم را توصیه کردند، اما امروز معتقدیم بدون ورود نیروهای ایرانی به جنگ
سوریه، از هیچ نوع حمایتی از بشار اسد و جلوگیری از تکرار فاجعه لیبی در
سوریه نباید غفلت کرد. حتی در این زمینه یادداشتی منتشر کرده و مسئله ضرورت
رساندن سلاح به دولت سوریه را مطرح و برآن تاکید کردیم.(این یادداشت را در
همین شماره راه توده نیز یکبار دیگر منتشر کرده ایم) نمونه دیگر، حمایت از
حضور ایران در جبهه های نوین جهانی، از جمله پیمان شانگهای، حضور در گروه
بریکس و ضرورت حضور و پذیرش مسئولیت در گروه "اوروآسیا" است. یعنی همین
نقشی که اکنون کلیت رهبری جمهوری اسلامی و بویژه دولت روحانی پذیرفته و به
آن عمل می کند.
اما، همه اینها بدان معنا نیست که واقعیات دیگر را نبینیم. از نقش امنیتی و
سرکوبگرانه سپاه و یا نقش اقتصادی که این ارگان نظامی در جمهوری اسلامی
دارد سخن نگوئیم و یا از تزلزل ها و مانورهای ویرانگری که رهبر جمهوری
اسلامی تاحالا داشته و ضرباتی که به کشور زده چیزی نگوئیم. نگاه کنید به
کارنامه ای که دولت احمدی نژاد از خود باقی گذاشته و حمایتی که فرماندهان
سپاه و رهبر و روحانیون برگمار شده از سوی وی در نهادهای جمهوری اسلامی از
وی کرده اند. همه مسئله را در حمایت مشروط و متزلزل رهبر و برخی فرماندهان
سپاه از مذاکرات اتمی نبینیم. آن 8 سال دوران احمدی نژاد و محصولی که به
بار آمد جز خدمت به امریکا و اسرائیل و دیگر قدرت های غربی نبود. اگر احمدی
نژاد پس از پایان دوره اول ریاست جمهوری اش با پذیرش رأی مردم کنار گذاشته
شده بود، ایران اینگونه گرفتار نبود که امروز در تمامی زمینه های داخلی و
خارجی هست. اینها فقط اشاراتی است به یک مجموعه بزرگ. شما شاهدید که راه
توده در تمام دو دهه گذشته تسلیم شانتاژها و جنگ روانی بر محور حمایت ما از
هاشمی رفسنجانی و حمایت از شرکت در انتخابات، حمایت از دولت خاتمی و در
ادامه آن مخالفت با دولت احمدی نژاد و حمایت کنونی از دولت روحانی نشد و
نمی شود. شما مقابله و یا مقاومت در برابر امریکا و غرب را در سخنان و موضع
گیری های پر نوسان رهبر جمهوری اسلامی که معمولا نان را به نرخ روز می خورد
و نه به نرخ ثابت نبینید، بلکه مجموعه ای متنوع در رهبری و حتی بدنه جمهوری
اسلامی را ببینید و اگر قرار است حمایتی از فلان موضع گیری و یا فلان اقدام
بکنید، آن را نه بر محور رهبر و سپاه، بلکه بر محور آن کلیتی بکنید که در
حاکمیت جمهوری اسلامی حضور دارد و در شماره های اخیر راه توده آن را پیوند
زده ایم به اصلاحات و نام "جنبش تغییرات" را بر آن نهاده ایم. ما اعتقاد
داریم نه تنها چنین جنبشی در کل جامعه ایران وجود دارد، بلکه در حاکمیت نیز
وجود دارد. ما این جنبش را عمیق تر و رادیکال تر از جنبش اصلاحات و یا جنبش
سبز می دانیم و معتقدیم روز به روز بر قدرت و وسعت آن افزوده می شود. و باز
اعتقاد داریم که رادیکالیسم این جنبش تنها در مسائل فرهنگی و اجتماعی خلاصه
نمی شود و روز به روز بر خواست های اقتصادی آن افزوده می شود و بتدریج می
رود تا چهره ای طبقاتی تر و مهاجم تر به خود بگیرد. هرگاه رهبر جمهوری
اسلامی و یا فرماندهان سپاه به این جنبش نزدیک تر شده و خواست های آن را
بازتاب دادند از ما انتظار حمایت صریح تر و قاطع تر از این موضع گیری را
داشته باشید. این که اکنون زیر فشار بحران اقتصادی و فشار تحریم ها از
فاجعه 8 ساله دفاع نمی کنند و یا در عراق و سوریه فلان موضع گیری ها را
علیه امریکا و غرب دارند دلیل کافی برای آن موضع گیری هائی که شما می گوئید
نیست. باز هم توصیه می کنیم، اجزاء را ببینید اما در قضاوت سعی کنید. "کل"
را ببینید. اینست روش علمی و اینست مشیء توده ای.
|