سرمقاله راه توده 497 انتخاب رئیس خبرگان هشدار باشی بود برای مردم
|
روز سه شنبه این هفته مجلس خبرگان رهبری، آیتالله محمد یزدی رئیس هشتاد و دو ساله جامعه مدرسین قم را به ریاست این مجلس برگزید. محمد یزدی در دهه شصت از مخالفان رهبر انقلاب و "خط امام" محسوب می شد و در زمره کسانی بود که آیتالله خمینی اسلام آنان را "اسلام آمریکایی" نام نهاده بود. در انتخابات مجلس سوم شورا که در بهار 1367، چندی پس از انشعاب در روحانیان و تشکیل مجمع روحانیون مبارز با محوریت مهدی کروبی و موسوی خوئینی ها برگزار شد، محمد یزدی که در صدر فهرست تشکل راستگرای جامعه روحانیت مبارز تهران قرار داشت، انتخاب نشد و به مجلس راه نیافت. با درگذشت آیتالله خمینی و انتصاب آیتالله خامنه ای به مقام رهبری جمهوری اسلامی، محمد یزدی که بدلایل مختلف چندان خوشنام نبود، چون از نزدیکان فکری و پشتیبانان رهبر جدید محسوب می شد به ریاست قوه قضائیه منصوب شد؛ ریاستی که یک دهه بطول انجامید و یزدی با قوه قضائیه آن کرد که احمدی نژاد بعدها با قوه مجریه، تا جایی که هاشمی شاهرودی جانشین یزدی در ریاست قوه قضائیه گفت: "من ویرانه ای را تحویل گرفتم". محمد یزدی سپس با حکم آیتالله خامنهای به شورای نگهبان نقل مکان کرد، همان شورایی که بعدا صلاحیت احمدی نژاد را برای ریاست جمهوری تائید و صلاحیت هاشمی رفسنجانی را رد کرد. محمد یزدی همچنان عضو این شوراست. این اشاره به سابقه آیتالله یزدی لازم بود تا هم با چهره رئیس جدید مجلس خبرگان آشنا شویم و هم بدانیم که ترکیب مجلس خبرگان رهبری در چه سمت و بسود چه گرایش هایی است و چه فاصله ای نه تنها با مردم که با شعارها و آرمان های انقلاب و حتی رهبری واقعی آن یعنی آیت الله خمینی دارد. این درست است که مجلس خبرگان در دو دهه اخیر نقش نمایشی پیدا کرده و جلسات آن بیشتر محل سخنرانی و چرت زدن روحانیان غالبا رو به موتی است که بنام نماینده مردم بدان برده شده اند، تا آنکه نهادی برای نظارت بر عملکرد رهبر باشد که در قانون اساسی بعنوان وظیفه آن تعیین شده است. بی دلیل هم نیست که مردم به این مجلس نام طنزآمیز و پرحکمت "مجلس خفتگان رهبری" را داده اند. ولی این هم درست است که بقول هاشمی رفسنجانی این مجلس در شرایط معین، یعنی به وقت تعیین تکلیف جانشین رهبری می تواند نقش درجه اول و بسیار مهمی در آینده کشور و مردم داشته باشد. همین دلایل بود که موجب شد انتخابات این بار هیئت رییسه مجلس خبرگان جنبه رسانه ای وسیع پیدا کند، بویژه که شایعات و زمزمه هایی درباره وضع سلامت رهبر جمهوری اسلامی بر سر زبانهاست که تب و تاب و وحشت و تقلاهای جناح راست و کسانی که از خوان نعمت دوران رهبری آقای خامنهای تغذیه کرده و می کنند تائید کننده این شایعات است. بنابراین نباید اجازه داد که آنچه در مجلس خبرگان به هنگام تعیین جانشینی آیتالله خمینی انجام شد یک بار دیگر و به شکلی دیگر تکرار شود. آن هنگام هم مردم از ترکیب خبرگان و نقش آن بی خبر بودند، بویژه که چند ماه پیش از آن آیتالله منتظری بعنوان قائم مقام رهبر تعیین شده بود و بنابراین برای خبرگان وظیفه چندانی باقی نمی ماند. در این شرایط و در خلایی که با درگذشت آیتالله خمینی و برکناری آیتالله منتظری بوجود آمده بود، مجلس خبرگان سرنوشت کشور را بدست گرفت. همین خبرگان بودند که بجای رهبری شورایی، رهبری آیتالله گلپایگانی را پیش کشیدند، آیت اللهی که پیشنهادهای واپسگرایانه وی در امور اقتصادی و فرهنگی نزد مردم چندان آشکار نبود، اما در نزد خبرگان کاملا شناخته شده بود. در شرایطی که شورایی شدن رهبری می توانست به بحث ولایت فقیه که با درگذشت آیتالله خمینی عملا خاتمه یافته بود، در عرصه نظری و قانونی نیز برای همیشه خاتمه دهد؛ مجلس خبرگان در یک گزینش شوم و سرنوشت ساز رای به رهبری فردی داد، آن هم به کسی که چنین ظرفیتی را نداشت. طرفداران آیتالله گلپایگانی در پشت آقای خامنهای جمع شدند و او را رهبر کردند و هر روز بیشتر از او پست و مقام گرفتند و بیشتر هندوانه زیر بغل او گذاشتند تا جایی که امر بر خود آقای خامنهای نیز مشتبه شد و به خود "رهبر معظم انقلاب" لقب داد. انتخاب اخیر رئیس مجلس خبرگان رهبری زنگ خطری بود که به صدا درآمد. سال آینده انتخابات مجلس خبرگان برگزار می گردد و نمایندگان آن برای هشت سال تعیین می شوند. صرف نظر از اینکه بنظر قطعی می رسد که در این هشت سال مجلس خبرگان با گزینشی تعیین کننده بر سر رهبر فردی یا شورایی مواجه خواهد شد، در شرایط وخیم شدن وضع کشور یا ایجاد خطر برای آن وجود یک مجلس خبرگان آگاه و مسئول و روشن بین - در تضاد با مجلس کنونی - برای آینده میهن ما حیاتی است، مگر تحولاتی روی دهد که نه از تاک نشان ماند و نه ازتاک نشان!
|
راه توده 497 - 21 اسفند 1393