هفته گذشته اعلام شد که "آزاد
ابراهیم زادگان" رئیس امنیتی و اطلاعاتی «باشگاه خبرنگاران جوان» که یک
نهاد وابسته به ارگان های امنیتی سپاه است رئیس مرکز رسانه قوه قضائیه شده
است. به این ترتیب، گوشه دیگری از سلطه سازمان اطلاعات و دفتر سیاسی سپاه
پاسداران بر صدا و سیما و قوه قضائیه آشکار شد. این انتصاب می تواند بخشی
از خانه تکانی امنیتی صدا و سیما باشد و بیرون کشیدن باشگاه خبرنگاران جوان
از زیر سلطه سپاه و یا حتی تقویت خبرگزاری تازه تاسیس صدا و سیما و جمع
کردن بساط این باشگاه. اما، حتی اگر چنین باشد نیز، از اهمیت توجه بیشتر به
نقش و سلطه دفتر سیاسی و سازمان اطلاعات و امنیت سپاه بر صدا و سیما، مانند
بسیاری از ارگان های حکومتی جمهوری اسلامی نمی کاهد. باشگاه خبرنگاران جوان
یک سرش به صدا و سیما وصل بود و هست و یکی از سرهای دیگرش به زندان اوین و
فیلمبرداری از اعتراف گیری ها و جنگ روانی – سیاسی با دولت و احزاب و انجمن
های مدنی.
سپاه در دوران رهبری آقای خامنه ای، با تبدیل دفتر سیاسی خود به یک دفتر
حزبی، رهبری یک حزب سیاسی مسلح را بنیانگذاری کرد. در دوران احمدی نژاد و
از طریق همین دفتر، دولتی که در دوران محمد خاتمی و علیه آن، در سایه شکل
گرفته بود، طی 8 سال بتدریج وارد کابینه شد و دولت نظامی شکل گرفت. این
دولت تمام ارگان ها و سازمان های یک حکومت را در زیر مجموعه دفتر سیاسی خود
تدارک دیده بود و از طریق همین دفتر فراکسیون سپاه در مجلس 7 و 8 و 9 شکل
گرفت. وزیر کشور یک سردار سپاه شد و کنترل استانداری ها از طریق استانداران
نظامی آغاز شد، شهرداری تهران به فرمانده سابق نیروی هوائی سپاه "سردار
قالیباف" سپرده شد و شهرداری ها از طریق بازنشستگان سپاه قبضه شدند،
وزارتخانه های کلیدی مانند نفت (سردار قاسمی فرمانده سابق پایگاه خاتم
الانبیاء)، وزارت ارشاد (توسط سردار صفار هرندی که اکنون مشاور رسانه ای
فرمانده کل سپاه است و عضو مجمع مصحلت نظام) و... در دولت احمدی نژاد به
همین ترتیب تصرف شدند. برای تصرف و فرماندهی قوه قضائیه، سردار "ذوالقدر"
جانشین وقت فرمانده کل سپاه، از لباس نظامی در آمد و با کت و شلوار و
پیراهن یقه گرد آخوندی و حکم رهبر جمهوری اسلامی شد مشاور راهبردی قوه
قضائیه و به این قوه نقل مکان کرد. او که عضو تیم منشعب از سازمان مجاهدین
انقلاب اسلامی در سالهای اول تاسیس جمهوری اسلامی است و کینه ای فراموش
نشدنی نسبت به سازمان مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت دارد، نقشی تعیین کننده
در انتخابات 84 و روی کار آوردن احمدی نژاد بازی کرد. در کودتای 88
فرماندهی قضائی کودتا را برعهده گرفت و بازجوئی های این کودتا در اوین زیر
نظارت او بود و دادگاه های کودتا نیز زیر نظر او برپا شد. با حضور سردار
ضرغامی در راس صدا و سیما، این سازمان نیز عملا تابع سپاه شد. اظهار
نظرهائی که فرماندهان سپاه در تمام عرصه های داخلی و خارجی می کنند خود
باندازه کافی گویای نقش حکومتی و دولتی سپاه در جمهوری اسلامی است.
ساده لوحی کودکانه ایست چنانچه تصور شود، اگر امروز رهبر جمهوری اسلامی از
این جهان برود، سپاه می نشیند در حاشیه تا رهبر تازه و فرمانده کل قوا
برایش انتخاب شود تا با او بیعت کند. مگر در خوش بینانه ترین حالت،
فرماندهان برای ادامه حکومت خود، با یک جایگزین به تفاهم برسند و از مجلس
خبرگان با تهدید بخواهند او را جانشین خامنه ای معرفی کند.
بخش مهمی از انگیزه دفاع فرماندهان سپاه از ادامه حصر میرحسین موسوی و
جلوگیری از تفاهم اتمی و ادامه تحریم ها نیز جلوگیری از تقویت نگرانی ها
نسبت به این آینده و مسئله جانشینی خامنه ایست. همانگونه که بخش مهمی از
انگیزه جمع شدن فرماندهان در اطراف مجتبی خامنه ای نیز ناشی از نگرانی نسبت
به همین آینده است. آینده ای که در نخستین گام پس از علی خامنه ای، درگیری
بزرگ با روحانیون بیرون و درون مجلس خبرگان را رقم خواهد زد.
شک نیست که زیر بنای این قدرت حکومتی و دولتی، تسلطی است که سپاه طی 16 سال
گذشته و بویژه دوران 8 ساله ریاست جمهوری احمدی نژاد که 4 سال دوم آن با
کودتا علیه نتیجه انتخابات 88 ممکن شد، بر اقتصاد کشور، بهره گیری از تحریم
ها و باصطلاح دور زدن آنها بدست آورد. همان دور زدنی که امثال "بابک
زنجانی" از جمله کارگزاران آن بود. فرماندهان سپاه روی سقوط اعتبار روحانیت
در میان مردم و ترجیح نظامی ها به روحانیون از سوی مردم سرمایه گذاری کرده
اند. به همین دلیل در دوران 8 ساله احمدی نژاد بیشترین حمله به سمت
روحانیونی بود که پایگاهی در میان مردم داشتند. از جمله صانعی، دستغیب،
خاتمی، رفسنجانی و... که همچنان این حمله با همین هدف ادامه دارد. از جمله
ممنوع التصویر اعلام شدن خاتمی.
به همین دلیل نیز آنها در انتخابات 92 در تصورشان هم نمی گنجید که مردم به
یک روحانی رای بدهند. آنها بر این تصور بودند که مردم تفاوت میان روحانیون
قائل نیستند و پیش از آن که به فکر و برنامه روحانیون کار داشته باشند با
لباس روحانیت کار دارند. این تصور باطل از آب در آمد، اما نقشه آنها برای
دوران پس از خامنه ای همچنان به قوت خود باقی است و به همین دلیل نیز
بیشترین تلاش را می کنند تا سکان های اقتصادی را که دراختیار دارند از کف
ندهند و بر بستر آن آینده خود را رقم بزنند. این سکانداری با سیاست فاجعه
بار جنگی- اتمی برای کشور ممکن شد و فرماندهان سپاه همچنان بر ضرورت ادامه
همان سیاست پافشاری می کنند. آنها درحقیقت بر ادامه تسلط خود بر اقتصاد
کشور بعنوان تخته پرش پس از خامنه ای پافشاری می کنند. از سر اتفاق نیست که
دولت روحانی با پیش بینی همین آینده محتوم و در عین حال برای بیرون کشیدن
کشتی بحران زده اقتصاد کشور و نتایج سیاست اتمی- جنگی که بصورت تحریم های
تقویت کننده بحران اقتصادی درآمده می کوشد به سلطه سپاه بر اقتصاد کشور
خاتمه بدهد. ریشه هر چالش و برخورد و تقابلی که با روحانی، با حامیان دولت
و با کابینه او می شود به همین مسئله گرهی باز می گردد. چالشی که ای بسا به
وسیع ترین خون ریزی در کشور و حتی جنگ داخلی بیانجامد. از نظر ما، دولت با
آگاهی بر همه آنچه در بالا با صراحت نوشتیم روی اصلاحات اقتصادی متمرکز
است. اصلاحاتی که باید از پل تحریم ها عبور کند و آن را پشت سر بگذارد و
مهم ترین موضوع مذاکرات اتمی که با مسائل طرح شده در بالا گره خورده همین
نکته است. بدین ترتیب، اهمیت مذاکرات اتمی، تفاهم اتمی، لغو تحریم ها بیش
از پیش در برابر ما قرار می گیرد. آنچه جریان دارد تنها مذاکرات اتمی نیست،
بلکه رفتن به سوی تغییر آن شرایطی در کشور است که دربالا به آن اشاره شد.
تغییری که می تواند از جنگ و خونریزی و متلاشی شدن کشور جلوگیری کند.
|