بسیج و اهداف فاشیستی سازمان دهندگان آن
|
هیچکس تا به امروز آمار دقیقی از شمار اعضای بسیج در جمهوری اسلامی ارائه نداده است. نه تنها رقم دقیقی در این مورد وجود ندارد، بلکه حتی میان ادعاهای مقامهای رسمی و فرماندهان سپاه در این مورد نیز تفاوت وجود دارد. یکی می گوید "سازماندهی 13 میلیونی" و دیگری می گوید 30 میلیونی! اگر شمار کسانی را که در نماز جمعه تهران شرکت میکنند، حدود 5 و حتی 10 هزار تن برآورد کنیم، آنوقت پوچی ادعاها آشکار می شود. این که موتورسوارهای مهاجم در خیابان ها مانور می دهند دلیل بر میلیونی بودن شمار آنها نیست، حتی اگر سردار نقدی دهان را پر کند و خالی کند و مدعی گردانهاى عاشورا، الزهرا، امام حسین (ع) و گروههاى رزمى ذوالفقار شود.
پشت این ادعاها تسخیر وزارتخانه ها و کارخانه ها توسط اقلیت کارمندان و
کارگران است. محتوای این طرح، در یک کلام عبارتست از "فاشیستی کردن حیات
سیاسی و اجتماعی در ایران". فاشیسم در اینجا به معنای صرف استفاده از زور و کشتار و سرنیزه و سانسور و سرکوب نیست. فاشیسم به معنای تنها دیکتاتوری نظامی هم نیست. کاربرد این اصطلاح درمورد دیکتاتوریهای نظامی در آمریکای لاتین یا حتی در مورد رژیم شاه سابق در ایران در واقع از روی شباهت بخشی از روشهای حکومتی آنان با روشهای فاشیستهاست نه اینکه بتوان آن را با مفهوم دقیق فاشیسم یکسان دانست.
"تولیاتی" دبیرکل وقت حزب کمونیست ایتالیا، کشوری که جنبش فاشیستی برای
نخستین بار در آنجا پا به عرصه گذاشت بارها تاکید می کند که فاشیسم رژیمی
تنها متکی به زور و سرکوب نیست. هدف فاشیسم سازمان دادن بخشی از مردم در یک
سلسله سازمان های اجتماعی و تودهای است. برخلاف دیکتاتوریهای نظامی و
غیرنظامی سنتی، فاشیسم نمیخواهد سازمانهای مردم را نابود کند و مردم را
بی سازمان کند، بلکه برعکس مسئلهای که در برابر فاشیسم مطرح است عبارتست
از سازمان یافته نگهداشتن مردم، اما سازمانی با خصلت ارتجاعی". فاشیسم شکل
تاریخی مشارکت منفعلانه و فرمانبرانه است و طرح بسیج در جمهوری اسلامی و
جنجالی که هر از چندی پیرامون آن به راه می اندازند در همین چارچوب و با
همین فکر و به همین دلیل طرحی "فاشیستی" در مفهوم دقیق و کامل کلمه است.
این طرح سازمان دادن ارتجاعی بخشی از مردم را باید از روی اسامی که اعلام
شده ارزیابی کرد:
الف تقسیم از نظر جنسیتی و تشکیل بسیج خواهران یعنی در واقع ایجاد نوعی
"سازمان زنان" پ - تقسیم از نظر حرفه ای. همانطور که مشاهده میشود در واحدهای بسیج که در بالا نام بردیم تقریبا برای همه حرفههای اجتماعی نیز نوعی سازمان بسیج در نظر گرفته شده است. تولیاتی تاکید میکند که حتی گروههای اجتماعی که حرفه آنان بطور سنتی آزاد بودهاند، مانند پزشکان یا وکلا یا هنرمندان را نیز فاشیستها زیر پوشش خود می گیرند. در اینجا نیز ما میبینیم که طرح بسیج حقوقدانان و وکلا، بسیج جامعه پزشکی، بسیج هنرمندان ریخته شده است. بسیج طلاب که در واقع نوعی نظامی کردن سازمان روحانیت است باز هم یک گام پیشتر در این سمت است که باید در مورد آن بطور جداگانه سخن گفت. ت - تقسیم بسیج بر اساس کارکرد خاص، مثل بسیج ورزش و تربیت بدنی یا بسیج علمی که زیر این عناوین، تمام فعالیت های ورزشی و علمی و فرهنگی و تفریحی تحت پوشش بسیج قرار میگیرد و در نتیجه عملا برای جوانان و نوجوانان هیچ راهی جز گذار از بسیج برای شرکت در فعالیتهای علمی، ورزشی و تفریحی و تحصیلی و کار باقی نمیماند. ث - به همه اینها یک هسته نظامی بسیج اضافه میشود که هسته مرکزی بسیج است و کادرهای آینده سپاه را از درون آن بیرون می آورند. این هسته عمدتا از جوانان است و آن بخشی است که وضعیتی ویژه دارد و از امتیازاتی بیش از همه برخوردارند. چنانکه میبینیم غیرار بخش آخر و نظامی، بقیه واحدهای بسیج برای شرکت در جنگ یا سرکوب شورش مردم بوجود نمیآیند. طراحان نقشه بسیج 10 میلیونی آنقدر کودک نیستند که تصور کنند قرار است مثلا بدست پزشکان یا اساتید دانشگاه چماق داده شود که در خیابانها شورش مردم گرسنه را سرکوب کنند. آنان را با هدف دیگری سازمان داده اند، با هدف نشان دادن مشارکت، با هدف فاشیستی کردن سیاست و جامعه. همه این تدابیر برای پیگیری سیاستی است نظامی. بنابراین، گرهی ترین بحث پیرامون راه یافتن به دلائل این سازماندهی باز می گردد به آن استراتژی که رهبر و گروهی از نظامی ها و روحانیون بدنبال آن هستند.
|
راه توده 498 - 28 اسفند 1393