شطرنج پیچیده رویدادها در منطقه و زیر گوش ایران هینترگروند ( پس پرده ) ترجمه رضا نافعی
|
"دولت اسلامی عراق و شام ناگهان از غیب بر شما نازل می شود" این جمله ای است که در این اواخر بر دیوار خانه های مسیحیان شهر القریتین نوشته می شود. این شهر در 150 کیلومتری شهر حمص، آنسوی راه صحرائی پالمیرا قرار دارد که به عربی "تدمر" خوانده می شود. حدود 30 در صد از جمعیت 20 هزار نفری شهر القریتین مسیحیان کاتولیک سوریائی و ارتدکس سوریائی هستند، یعنی یکی از کهن سال ترین مجامع مسیحی که در قلب سوریه زندگی می کنند. "پاتر ژاک مراد"، روحانی مسیحی ، مدیر دیر "مار الیان"، که در همان نزدیکی است، می گوید این شعار را شبانه می نویسند. چند روز پیش که صبح زود به کلیسا می رفتم، رنگ نوشتار بر دیوار هنوز تازه بود. یک سطل آب و یک برس برداشتم و نوشته را شستم و دیوار را پاک کردم." ولی " داعش" که خود را کشور اسلامی می خواند " ازغیب " نمی آید. پشت داعش حامیان مالی محلی و یا بین المللی هستند، که از قرار پول بی حسابی در اختیار دارند. این حامیان مالی به افراد پول می دهند تا یک دولت ملی را که 100 سال پیش، بر خلاف خواست مردم منطقه در آن زمان، برپا ساختند، امروز ساقط کنند. آنچه آن روز برای دول استعمارگر انگلیس و فرانسه اهمیت داشت ایجاد دولت های ملی بود، آنچه امروز برای جهان غرب تحت رهبری آمریکا اهمیت دارد تامین مواد خام است. دولت های عربی خلیج فارس که از سیاست مستقل و ملی سوریه خشمگین هستند برای ساقط کردن این دولت گروههایی را آموزش نظامی می دهند و مسلح می سازند که داعش در راس آنها قرار دارد. دلیل پیوستن افراد به این گروههای مسلح نیز فقر است. " ما در شهر خود می مانیم " "پاتر ژاک" می گوید در کنار شهر " القریتین" نیروهای نظامی سوریه و گروههای مسلح در کنار هم هستند. یکی از اعضای " ارتش آزاد سوریه" داعش است. می گوید در شهر آتش بس بر قرار است، ولی "بیرون از شهر دائما جنگ است ". پاتر ژاک می گوید " در شهر دو خانواده هستند که، همه می دانند، از داعش حمایت می کنند. پاتر ژاک نمی ترسد ولی معتقد است که نوشتن شعار بر دیوار خانه های مسیحیان برای مرعوب کردن آنهاست." آنها فکر می کنند که ما مرعوب می شویم و می توانند ما را فراری کنند" ولی آنها که شعار می نویسند اشتباه کرده اند، " ما را نمی توانند بترسانند، ما در شهر خود، در خانه های خود می مانیم و کار خودمان را می کنیم." "ما با مفتی ( شیخ مسلمان ها) و با ارتش که از ما حمایت می کند در تماس دائم هستیم." کارهای مسیحیان در آلقریتین معروف است. ا و به سخنش ادامه می دهد " کار ما حمایت از فقرا، بیماران، کمک به سالمندان و بچه هاست. ما بخصوص در زمینه پزشکی کمک کار هستیم و بین مردم کارمان خیلی اعتبار دارد." القریتین نیز مانند بسیاری از نقاط روستائی و دهات پراکنده در سوریه بیمارستان ندارد، دکتر و پزشک متخصص نیست. پاتر ژاک می گوید بسیاری از مردم فقیر مسلمانند، سنی اند. حتی او را تهدید هم نکرده اند هرچند که می داند هستند کسانی که می خواهند جلوی کار کلیسا را بگیرند. او تکلیف خودش را می داند:" من ادامه می دهم، و وقتی کسی احتیاج به کمک داشته باشد از هیچ کس اجازه نمی گیرم." بزرگترین مسئله در القریتین بیکاری است. کسی در آمد ندارد." مردم باید در آمد داشته باشند، تا بتوانند زندگی کنند، این خوب نیست که آدم وابسته به صدقه باشد." قبل از " بحران". نامی که در سوریه به رویدادها میدهند. همه اهالی القریتین شغلی، داشتند، کاری داشتند، حتی می توانستند پس انداز هم بکنند. " اما در این چهار سال گذشته، مردها کار خود را از دست داده اند، پس انداز خود را خرج کرده اند، همه چیز گران تر شده، تا جائی که مردم درمانده اند، مستاصل شده اند. در سوریه مهمترین بحران بعد از بحران امنیتی، مسئله اقتصادی است. جنگ، اقتصادی ویژه خود را بوجود آورده که نمی گذارد جنگ تمام شود. مردانی که در گذشته کارگر ساختمانی، یا راننده، یا تولید کننده عسل بودند، امروز اگر تفنگ در دست داشته باشند، در آمد هم دارند. این قاعده بویژه در مورد بادیه یا بیابان نشینان سوریه صادق است، مناطق صحرائی شرقی که بخش عمده آن تحت کنترل داعش است. در کنار چند منطقه کهنسال مسیحی نشین که در بیابان و در طول رود فرات، اینسو و آنسوی مرز سوریه - عراق عشایر زندگی می کنند که ساختار کشوری و دولتی را قبول ندارند. نه همه، اما بسیاری از این عشایر با داعش همکاری می کنند. این ها از صدها سال پیش با گله خود از شمال عراق بسوی شبه جزیره عربستان سرازیر می شوند، در خدمت این یا آن ارباب و دشمن این یا آن ارباب هستند. "دروزی" ها در جنوب سوریه، چرکس ها در تپه های جولان، کشاورزان در دره اردن، همه تجارب بدی از عشایر کوچرو دارند. برای این عشایر کوچرو مالکیت بر زمین و کار کشاورزی معنائی ندارد. اغلب در جستجوی خوراک برای رمه خود یا برای عبور بی مانع از مسیری که خود می خواهند کارشان به زد و خورد مسلحانه می کشد. اززمانی که سوریه مستقل شد (1946) بویژه در دوره ریاست جمهوری حافظ اسد، سوریه تلاش کرده تا عشایر کوچرو را اسکان دهد. برای آنها خانه، مدرسه، درمانگاه و امکان کار ایجاد کرد، که بعضا پذیرفته شد. در چهار سال گذشته روشن شد که میزان وابستگی عشیره ای به عربستان سعودی بیشتر است تا علاقه به برسمیت شناختن دولت. عشایر کوچرو در مناطق مرزی با پولهای زیادی که از کشورهای عربی خلیج فارس می گرفتند- بطور رسمی از طریق بازرگانان – عامل قاچاق اسلحه یا انسان به عراق یا اردن بودند. بخشی از آنها هم برای هر دو گروه متخاصم نقش پیک و آوردن و بردن خبر را ایفاء می کردند.
عشایر بادیه نشین بعنوان همپیمان ( Beduinenstämme als Verbündete)
از دیرباز، در گیرا گیر جنگ جهانی اول، بریتانیا برای مقابله با امپراتوری عثمانی، که همپیمان آلمان بود، اعراب بدوی بادیه نشین را به کار می گرفت. بریتانیا به بادیه نشینان عرب و جنبش ملی اعراب که در حال پیدایش بود قول داد که اگر عثمانی ها را از سرزمین لوانت بیرون برانند به آنها استقلال بدهد. سرزمین شام که بزبان فرانسوی آن را " لوانت" می خوانند دربرگیرنده سرزمینهایی است که امروزه کشورهای سوریه، اردن، لبنان، فلسطین٬ اسرائیل٬ قبرس٬ بخش هایی از جنوب ترکیه و شرق مصر در آن جای دارند. (توماس ادوارد لورنس ( : Thomas Edward Lawrence) (۱۶ اوت ۱۸۸۸ - ۱۹ مه ۱۹۳۵)طی جنگ جهانی اول به عنوان رایزن نظامی انگلستان برای رهبران عرب حجاز( عربستان سعودی) کار میکرد . حجاز در آن زمان تحت تسلط ترکهای عثمانی بود. عثمانی در جنگ جهانی اول متحد آلمان بود و به همین دلیل دشمن انگلستان محسوب میشد. در این دوران، پادشاهی و امارت حجاز در دست شریف حسین بود و سرهنگ «لورنس» نماینده دولت انگلیس در دربار وی بود . ماموریت لورنس سازمان دادن، مسلح ساختن و هدایت گروههائی از اعراب بدوی حجاز بود- این گروه پیروز شد. ولی تاریخ نشان داد که دادن استقلال به حنبش ملی اعراب، پس از بیرون راندن عثمانی ها، جدی نبود. ملک فیصل، از سوریه که تحت سرپرستی فرانسه بود، به عراق رانده شد که تحت سرپرستی انگلیس قرار داشت . در آنزمان در وزارت خارجه آلمان در برلن نقشه دیگری نیز مطرح بود که نقشه بدیل (آلترناتیو) جنگ نامیده می شد. طبق این نقشه قرار بود عثمانی ( که در آنزمان مرکز خلافت مسلمین جهان بود) اعلام جهاد جهانی کند تا دشمنان آلمان و عثمانی یعنی کشورهای انگلستان، فرانسه و روسیه در "اعماق" مناطق عربی با اعراب بدوی دست بگریبان شوند و توان جنگی شان تحلیل برود. طراح این نقشه " ماکس فن اوپنهایم بود، که در سال 1899 موفق به کشف " تل حلف" شد. ( فرهنگ حَلَف نام دورهای پیشاتاریخی در خاور نزدیک است که از حدود ۶۱۰۰ تا ۵۵۰۰ پیش از میلاد ادامه داشت. این فرهنگ عمدتاً در منطقه جنوب غرب ترکیه، سوریه، و شمال عراق مستقر بود. ویکی پدیا). اوپنهایم در طول جنگ جهانی اول بطور رسمی در " بخش اخبار اورینت " در برلن و در سفارت آلمان در استانبول کار می کرد. این نقشه هیچگاه به اجرا درنیامد، امپراتوری عثمانی و امپراتوری آلمان جنگ را باختند. اما بسیاری از آنچه که امروز در سوریه و عراق روی می دهد نشان از آن دارد که آن فکر بکلی فراموش نشده است. اسلحه برای اسلامگرایان اتحاد " دوستان سوریه" از سال 2011 با عوامل مخفی، سرویسهای امنیتی خصوصی و کارشناسان نظامی گروهها و عشایری را مسلح ساخته و آموزش داده که با دولت سوریه بجنگند. مقدمات آن احتمالا قبلا تدارک دیده شده بود.( رجوع کنید به "آینده" مقاله : "از پل پت در کامبوج تا "کشور اسلامی" در خاورمیانه" تاریخ 30.01.15) وبسایت خبری " شام پرس" که به رهبری سوریه نزدیک است در اکتبر 2012 نقشه ای را که برای ویران ساختن سوریه تدارک دیده شده بود منتشر کرد. طراح مشترک آن نقشه بندر بن سلطان و جفری فلتمان بودند. بن سلطان در آن زمان رئیس سازمان اطلاعات عربستان و دومی سفیر آمریکا در لبنان بود. "فلتمان" امروز معاون بانکی مون دبیرکل سازمان ملل و بندر بن سلطان در اوائل سال 2014 از خدمت برکنارشد. این نقشه متعلق به سال 2008 است و بودجه ای که برای آن در نظر گرفته شده بود دو میلیلیارد دلار بود. نقشه چه بود؟ نقشه این بود که با استفاده از نارضایتی اجتماعی و علاقه به کسب آزادی های سیاسی و دست یافتن به رفاه اقتصادی بیشتر مردم را به قیام علیه رهبری سوریه تحریک و آن را ساقط کنند. (مانند همان تاکتیکی که انگلیس و فرانسه در جنگ جهانی اول علیه عثمانی و در سال2011 در لیبی، علیه قذافی، بکار بستند). رسانه های غربی این را رد می کنند و آن را نمونه ای از " تئوری توطئه " معرفی می نمایند. اما "استارتفور" اتاق فکر آمریکائی نقشه را کاملا واقعی می داند. طبق این نقشه قرار بود در شهر ها، شهرک ها و روستاها، شبکه هائی بوجود آیند و مورد حمایت مالی قرار گیرند. شبکه ها ترکیبی بودند از چند بخش: 1- جوانان آموزش دیده و جوانان بیکار، 2- تبهکاران و حتی خارجی هائی که اهل سوریه نباشند، 3- گروههای قومی و گروههای مذهبی که باید به تظاهرات اعتراضی تشویق شوند.
افزون بر این، قرار بر این بود که یک شبکه رسانه ای از سازمانهای مدنی که مورد حمایت غرب باشد بوجود آید که تجار و افراد ثروتمند از دمشق، حمص و حلب نیز در آن شرکت داده شوند. البته کار به اعتراضات سیاسی محدود نمی ماند. از ژانویه 2012 قطر، عربستان سعودی و اردن، طبق اسناد موجود ( نیویورک تایمز مارس 2013) از طریق ترکیه به سوریه اسلحه می فرستادند که در نهایت بدست گروههای افراطی مسلح – جبهه النصرت و ایسیل (کشور اسلامی) می افتاد. در آغاز اکتبر 2014 " جو بایدن" معاون رئیس جمهور آمریکا، در نطقی در دانشگاه هاروارد اذعان کرد که "همپیمان های ما بزرگترین مشکل ما بودند". بایدن با صراحت از " ترکیه، عربستان سعودی، قطر نام برد که سخت مصمم به سرنگون ساختن پرزیدنت بشار اسد و برپا کردن یک جنگ نیابتی مذهبی میان سنی و شیعه بودند که " صدها میلیون دلار و هزاران تن سلاح در اختیار هر کسی قرار می دادند که قصد جنگیدن با اسد را داشت". آنها به افراد مسلح القاعده و کشور اسلامی نیز کمک می کردند. افزون بر این " بایدن " ترکیه را متهم می کرد به این که به جنگجویان بیشماری برای ورود به سوریه اجازه عبور از مرزهای خود را می دهد . بنا به منابع عربی تعداد آنها فقط در ماههای سپتامبر و اکتبر2014 هرماه بیش از هزار نفر بوده است. نخست وزیر ترکیه این اتهامات را رد کرد و گفت "مردانی که به سوریه رفته اند توریست بوده اند".
حمایت ترکیه از اخوان المسلین اهداف دولت ترکیه از آغاز دگرگونی ها در خاور میانه و شمال آفریقا (2010-2011) تغییری نکرده است. ترکیه با تایید و تشویق آمریکا، اتحادیه اروپا و ناتو – و در اتحاد با اخوان المسلمین خود را کشوری می داند که رهبری کشورهای مسلمان در منطقه مدیترانه را دارد. "حزب عدالت و توسعه " حزب برادر "اخوان المسلمین" است، یعنی حزبی که در اکثر کشورهای عربی بعنوان سازمان تروریستی غیر قانونی است. آنکارا که تا آنزمان سیاستش در برابر سوریه براساس حسن همجواری و روابط حسنه اقتصادی استوار بود ناگهان از بنیاد تغییر کرد و خواستار برسمیت شناخته شدن حزب اخوان المسلمین در سوریه و حضور آن در عرصه قدرت در دمشق شد. اما پس از آن که سوریه دخالت ترکیه در امور داخلی خود را رد کرد ترکیه دست به ارسال اسلحه به سوریه و حمایت از گروههای مسلحی زد که بویژه در استانهای ادلب ، حلب و همچنین در درعا متمرکز بودند. اخوان المسلمین که در این مناطق دیر زمانی به حیات زیر زمینی خود ادامه داده بود در سالهای اخیر روی به فعالیت نیمه علنی آورد. سازمان اخوان المسلمین، یا دقیق تر بگوئیم، شعبه آن در ادلب و حلب، در سالهای 1979 تا 1982 قیام خونینی علیه حزب بعث را سازمان داد و هدایت کرد. در سال 1982 قیام با کشتار " حما " که در آن چند ده هزار نفر کشته شدند سرکوب و فعالیت اخوان المسلمین ممنوع شد و مجازات هرنوع فعالیتی بسود آن حزب اعدام بود . از آنجا که سوریه در آن زمان عضو کشوهای غیر متعهد بود و روابط دوستانه ای با شوروی و جمهوری دموکراتیک آلمان داشت در سال 1982 به رهبری اخوان المسلمین امکان اقامت در اروپای غربی و بویژه آلمان فدرال داده شد. تماس بسیار نزدیک دولت آلمان با رهبری اخوان المسلمین و نفوذ این سازمان بر ساختارهای اقتصادی و مذهبی مسلمانان در آلمان، می تواند یکی از دلائل اساسی حمایت فوق العاده آلمان از " دوستان سوریه" باشد. جمهوری ترکیه در سال 2023 صدمین سال تاسیس خود را جشن می گیرد. رهبری حزب " عدالت و توسعه" قصد دارد تا آنزمان " رؤیای 2023" را، که نقشه بلند پروازانه ای هست، تحقق بخشد و ترکیه را به دهمین قدرت اقتصادی جهان ارتقاء دهد. برای آن که اقتصاد ترکیه بتواند بدون برخورد با مانع توسعه یابد، باید سوریه که کشوری است رشد یابنده که برای توسعه خود تلاش می کند، متلاشی گردد. ترکیه خواستار دست یافتن به حوزه های گازی در بخش شرقی دریای مدیترانه، به منابع نفتی کردستان در شمال عراق ، تسلط بر راه انتقال نفت و گاز و شمال سوریه است و از این رو خواستار ایجاد منطقه ممنوع پرواز در شمال سوریه است. منطقه ای که در شرق سوریه به تصرف داعش در آمده منابع نفت و گاز دارد. داعش نفتی را که از آنجا به غارت می برد بدون هیچ مشکل و مانعی از طریق ترکیه بفروش می رساند، اما خود دولت سوریه اجازه فروش نفت و گاز خود را ندارد. چرا؟ چون اتحادیه اروپا با اِعمال انواع تحریم ها علیه سوریه مانع صدور نفت سوریه می گردد. اهداف دیگر " رؤیای 2023 " از جمله عبارتند از افزایش صادرات تا سقف 500 میلیارد دلار و رساندن بازرگانی خارجی به مرز یک بیلیون دلار، گسترش انرژی بادی، بدست آوردن نیرو از گرمای زمین و همچنین ایجاد سه نیروگاه اتمی. قرار است "رؤیای 2023" در عرصه سیاست خارجی نیز بصورت حل چالش ها تجلی یابد، هرچند که در حال حاضر عکس آن صورت می گیرد. نمونه آن نقض صریح قطعنامه های 2170 و 2178 شورای امنیت علیه داعش و دیگر گروههای ترویستی در سوریه است. روزنامه لبنانی السفیر ( در اواسط نوامبر) نوشت ترکیه به داعش اجازه می دهد نقش بازوی مسلح حزب رفاه و توسعه را ایفاء کند. نگرانی روزافزون کشورهای عضو ناتو این است که مجاهدان اسلامی بخواهند به زادگاه اروپائی خود بازگردند. ترکیه از این امر بعنوان اهرم فشار به ناتو استفاده می کند تا ناتو را مجبور به در افتادن با ارتش سوریه و پرزیدنت بشار اسد سازد. دستگاه رهبری آمریکا ، دست کم رسما ، حاضر به انجام این خواست ترکیه نیست.
کمان قدرت شیعی و سنی قطر از نادر کشورهای عربی است که به اخوان المسلمین حسن نظر دارد. پس از تحولات تونس و مصر دولت قطر از هیچ کوششی برای به قدرت رساندن اخوان المسلمین فروگذار نکرد. وقتی پرزیدنت مورسی در مصر در راس قدرت قرار گرفت، قطر کمک های مالی سخاوتمندانه ای به مصر کرد، کشوری که سخت مقروض است. رسانه خبری و مدرن الجزیره نیز، که تا امروز گل سرسبد فرستنده های تلویزیونی در کشورهای عربی است به حمایت رسانه ای و سیاسی از مورسی پرداخت. قطر به معارضان دولت سوریه کمک های سخاوتمندانه می کند و به آنها اجازه اقامت در خاک خود را می دهد، مشروط بر آنکه از خط سیاسی قطر پیروی کنند. در "ائتلاف ملی" هرگاه که قطر قصد حمایت از اخوان المسلمین را داشته باشد، پیوسته با رقابت سخت عربستان روبرو می شود. قطر بیش از هرکشور دیگری اسلحه و پول به منطقه می فرستد و در عین حال کمک های گسترده به اردوگاههای آوارگان و فراریان نیز می کند تا از عواقب سخت عملیات نظامی خود علیه سوریه اندکی کاسته باشد. بندر بن سلطان بندر بن سلطان عبدالعزیز، مسئول سازمان اطلاعات عربستان بار دیگر سیاست حمایت از مجاهدین و مسلح ساختن آنها را علیه اسد در پیش گرفت. سیاست عربستان در چهار سال گذشته، بسیار پرنوسان بود. در آغاز حمایت سیاسی و نظامی علنی آمریکا، اروپا و کشور نیم وجبی و فوق العاده ثروتمند قطر، از اخوان المسلمین، عربستان را محتاط کرد. البته عربستان پول وهم اسلحه می فرستاد ولی بیشتر نه. اما وقتی بندر بن سلطان در راس سازمان اطلاعاتی عربستان قرار گرفت، سیل بی حساب پول و اسلحه بسوی سوریه سرازیر شد. بسیاری از گروههای مسلح معارض تحت فرمان مستقیم او بودند. اندک زمانی پیش از مسابقات المپیک زمستانی در سوچی (2014) بندر بن سلطان که منتقدانش به او لقب " شاهزاده مجاهدین " داده اند، به مسکو رفت تا به پوتین پیشنهاد یک بده – بستان بکند. پیشنهاد این بود: عربستان حاضر است مقادیر معتنابهی اسلحه از روسیه بخرد مشروط بر این که مسکو از رئیس جمهور سوریه حمایت نکند. پوتین پیشنهاد را رد کرد. زندگی های متفاوت گروههای مسلح و انشعابات و تقسیمات سلول وار آنها که هر یک طلبکار سهم ویژه خود از پولی بود که " تجار خلیج " برای آنها می فرستادند، چنان مشکلات و مسائلی ببار آورد که از حد تحمل بیرون بود. ملک عبدالله در آغاز سال 2014 بندر بن سلطان را از جمله بدلیل فشاردستگاه دولتی آمریکا از کار برکنار کرد. گرچه علائق کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و ترکیه علیه سوریه بسیار متفاوت است اما آنها در یک مورد اتفاق نظر کامل دارند و آن متلاشی کردن سوریه و ساقط کردن پرزیدنت بشار اسد است. آنها دو هدف را دنبال می کنند: قطع مناسبات جغرافیائی و استراتژیک سوریه با حزب الله لبنان از یک سو، قطع مناسبات با عراق و ایران از سوی دیگر. ادعا می شود ( حزب الله- لبنان، دمشق، بغداد، تهران) یک "کمان قدرت شیعی" ساخته اند که "کمان قدرت سنی" ( ریاض، دمشق، انکارا) باید آن را در هم شکند. هم اکنون وظیفه داعش، جبهه النصرت، جبهه اسلامی و کلیه گروههای اسلامی که در منطقه و در عرصه بین المللی فعال هستند در هم شکستن "کمان قدرت شیعی" است. اسرائیل و شرکای غربی آن در اروپا و آمریکا خواستار آن هستند که " اتحادیه شیعی" فرضی که ادعا می شود وجود دارد درهم شکسته شود. واقعیت این است: آنچه "اتحادیه شیعی" خوانده می شود، عبارتند از کشورهائی که باقتضای علائق اقتصادی و ژئواستراتژیک خود مخالف دخالت و تسلط غرب ( و اسرائیل) در منطقه و بر منطقه هستند. داعش به نیابت از سوی قدرت های محلی، عربستان سعودی ( کشورهای عربی حوزه خلیج فارس) و ترکیه می خواهد همسایه این کشورها را که اهمیت استراتژیک دارد از پای درآورد. از پای درآوردن سوریه درعین حال موجب تضعیف یک قدرت محلی دیگر می شود که ایران است. این نقشه با علائق ژئواستراتژیک ائتلاف بین المللی تحت رهبری آمریکا هماهنگ است. اما باید داعش، دست کم ازعراق و بویژه منابع نفت کرکوک دور نگه داشته شود. از نظر تامین کنندگان هزینه ها، نمایش های فجیع داعش و این واقعیت که این گروه فقط سه هزار رزمنده از کشورهای اروپائی، - بخشی با سوابق سربازی را-، بخود جلب کرده است، کار را به افراط کشانده است. از این رو گروههای " متعادل " باید بتدریج جای داعش را بگیرند. مسلح کردن پیشمرگان بارزانی در شمال عراق و دادن آموزش نظامی به هزاران " رزمنده متعادل معارضان سوریه" گامی است در جهت جایگزین کردن داعش. " دوستان سوریه " کسانی نیستند که همگام با کشورهای منطقه جویای راه حل سیاسی رضایت بخش همگانی باشند، آنها تشدید کننده جنگ های نیابتی جلوی دروازه های ایران و روسیه هستند. ناتو در جنگ دست دارد، قرار است آموزش نظامی به گروههای بدیل برای داعش در پایگاه نظامی " قرشهر" ( شهر چمن زار) در ترکیه صورت گیرد." ائتلاف ملی" که " دوستان سوریه" آن را نماینده مشروع مردم سوریه معرفی می کنند، بازوی سیاسی گروه نظامی تازه ایجاد شده است. در این " ائتلاف ملی" حامیان علائق عربستان و قطر دست بالا را دارند. " ائتلاف"، طبق نمونه عراق در سالهای 1991-2003، خواستار اعلام منطقه پرواز ممنوع در سوریه زیر32 درجه عرض جغرافیائی و شمال 35 درجه عرض جغرافیائی است. منطقه سوم پرواز ممنوع باید کوههای "معلولا" در کنار مرز لبنان باشد که آن را از سوریه جدا سازد. این مناطق باید امن گردند، البته نه برای حفاظت از مردم سوریه بلکه برای "مصون نگه داشتن نیروهای مسلح " ی که باید بنمایندگی از سوی " دوستان سوریه" سوریه را درهم بکوبند. در پایان ماه نوامبر 2014 کمیته ضد ترور شورای امنیت سازمان ملل به بررسی قدرت اقتصادی داعش پرداخت. این گروه فقط در سال 2014 تا 45 میلیون دلار از طریق آدم ربائی اخاذی کرده است . افزون بر این داعش میلیونها دلار با فروش نفت مسروقه ازسوریه (و فروش آن از طریق ترکیه) و فروش اشیاء عتیقه مسروقه توسط باند های بین المللی بدست می آورد. امروز شبکه گسترده حمایت از مجاهدان داعش از ترکیه، عراق، اردن و لبنان نیز فراتر رفته است. چه بسا که حامیان امروزی این شبکه روزی خود نیز اسیر آن گردند.
http://www.hintergrund.de/201503273477/politik/welt/im-stellvertreterkrieg.html
|
راه توده 499 - 20 فروردین 1394