راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

انگیزه های اقتصادی

مقاومت دربرابر

تحولات در ایران

 

پایگاه اقتصادی کودتائی که در 22 خرداد سال 88 علیه نتیجه واقعی انتخابات و شخص میرحسین موسوی انجام شد و مقاومتی که اکنون در برابر دولت روحانی وجود دارد کدام بود؟

پاسخ ما به این سئوال اینست که پایگاه اقتصادی کودتا باید در سالهای گذشته و گام به گام دنبال می شد تا با کودتای 22 خرداد غافلگیر نشویم. این پایگاه یکشبه شکل نگرفت، بلکه سیر تکاملی آن سه دهه ادامه یافت و با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد بر سرعت آن افزوده شد. و اکنون که فساد و دزدی و غارت دوران احمدی نژاد یکی پس از دیگری آشکار می شود، این پایگاه عیان تر در برابر ما قرار می گیرد.

درتمام سالهائی که تغییر ماهیت اصل 44 قانون اساسی مطرح بود و احمدی نژاد از واگذاری اقتصاد و واحدهای تولیدی دولتی به بخش خصوصی سخن می گفت، ما نوشتیم که آنچه انجام می شود تنها یک جابجائی است. یعنی سپاه پاسداران شرکت های خصوصی تشکیل داده و این شرکت ها بزرگترین خریدار سهام واحدهای تولید حراج شده توسط دولت هستند. عده ای نیز تصور کرده بودند که این جابجائی نوعی سوسیالیسم دولتی است! خطاب به این عده نیز نوشتیم که این فاشیستی کردن اقتصاد ایران است و شکل بخشی به یک الیگارشی "اقتصادی- سیاسی- نظامی".

بنابراین، بسیار طبیعی بود که فرماندهان سپاه پاسداران که دو دستشان در دو جیب بودجه عمومی و بودجه نظامی کشور است و با تاسیس دهها شرکت نفتی، گازی، پتروشیمی، ماشین سازی و با حضور پرقدرت در مناقصه های دولتی و بورس تهران در پی قبضه کامل اقتصاد کشوراند، برای دفاع از این روند که در واقع دفاع از حضور قدرتمند اقتصادی- نظامی در جمهوری اسلامی است، علیه هر حادثه و رویدادی که بخواهد سنگ راه این مسیر شود وارد میدان خواهند شد. چنان که اکنون نیز، علیرغم آشکار شدن همه رسوائی دوران احمدی نژاد، به بهانه مخالفت بامذاکرات اتمی و یا جنگ یمن و انواع رویدادهای دیگر نمی خواهند میدان را ترک کنند.

در انتخابات 88 که منجر به کودتا شد، تمام کوشش و امید نیروهای طرفدار اصلاحات که موسوی در رأس آن قرار گرفته بود، آن بود که با بسیج وسیع مردم برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم، نه تنها بتوان سد راه این مسیر فاشیستی شد، بلکه مانع اقدامات بازدارنده فرماندهان سپاه شد. این مسیر طی شد و اتفاقا میرحسین موسوی در مناظره های تلویزیونی خود به همین دو واقعیت – تغییر مسیر اقتصادی کشور و ضرورت بسیج مردم- اشاره کرد، نتیجه انتخابات نیز موافقت ملی با همین دو هدف بود، اما دفاع از سیاست نظامی- اقتصادی حاکم چنان با شاهرگ تدوین کنندگان این سیاست و مشیء پیوند داشت که علیه این نتیجه دست به کودتا زدند. آنچه در محاسبات آنها جای نگرفته بود، مقاومت میلیون ها مردمی بود که به خیابان ها ریختند و در مقابل کودتا ایستادند. جنایاتی که پس از کودتا بوقوع پیوست، نشان داد که فرماندهان سپاه و تدوین کنندگان سیاست اقتصادی- نظامی مورد اشاره ما که رهبر و بیت رهبری و محافل آشکار و پنهان آمر و عامل کودتا، با تحمیل چه هزینه ای به مردم و ایران حاضرند در برابر هر تحولی که مانع ادامه این سیاست شود مقاومت کنند. به این ترتیب 4 سال دیگر هم آن سیاست ادامه یافت و جمهوری اسلامی رفت تا آستانه بزرگترین بحران اقتصادی و فروپاشی از درون. انتخابات 92 از دل این واقعیات بیرون آمد.

در تمام دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد راه توده بارها در سرمقاله های خود نوشت که بحث نه بر سر افراد، بلکه بر سر یک سیاست است و باید علیه این سیاست دست به افشاگری زد و مردم را آگاه ساخت. یعنی همان که اکنون در دولت روحانی می شود که البته نوشداروست بعد از مرگ سهراب؛ که یگانه حسنش آگاهی مردم برای تحولات آینده، از جمله انتخابات دو مجلس آینده در اسفند ماه است. گرد و غبار کنونی و آتش تهیه ای که برای انتخابات دو مجلس در اسفند ماه شروع شده نشان میدهد که همچنان، تحولات به این آسانی پشت سر گذاشته نخواهد شد.

 نورالدین کیانوری، دبیراول حزب توده ایران در آستانه خاموشی ابدی، در یکی از آخرین مقالات کوتاهش درباره اصلاحات در جمهوری اسلامی و مقاومتی که در برابر آن می شود نوشت: «هر اندازه که ما جلوتر می رویم، بیشتر به این واقعیت نزدیک می شویم که تحول در ایران، اشکال مسالمت آمیز خود را از دست می دهد.»

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده 503 - 17 اردیبهشت 1394

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت