راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

تکرار دوران احمدی نژاد

تراژدی مضحکی خواهد بود!

 

برای بررسی تحولات سالهای اخیر ایران، هیچ ناچاریی جز پرداختن به جنبش اصلاحات نیست. همچنان که چاره ای جز پرداختن به دوران 8 ساله حاکمیت تفکر حجتیه بر ایران نیست. این مسئله از آن روی دارای اهمیت ویژه است که در پایان سالی که جاری است دو انتخابات مهم مجلس شورا و مجلس خبرگان برگزار می شود و هر دو تفکر و طیف های وابسته و یا متمایل به آنها – اعم از نظامی و غیرنظامی- برای تسلط بر این دو مجلس از هم اکنون خود را آماده می کنند.

احمدی نژاد و باندی که او را بر سر کار آورد، كوشید قشرهای متوسط و سرمایه‌داری كوچكی كه در دوران اصلاحات (ریاست جمهوری محمد خاتمی) مورد توجه بودند را مسئول وضع نابسامان قشرهای پائین جامعه معرفی كند و توده های تهیدست جامعه را علیه این اقشار و نمایندگان سیاسی آنان یعنی اصلاح طلبان بسیج كند. احمدی نژاد آنچه را اصلاحات بر روی پرده آورده بود شعار خود قرار داد. او اعلام كرد كه مشكل جامعه ما موی دختران نیست، بلكه قشرهای دینداری هستند كه در دوران پس از انقلاب ثروت اندوخته اند. مدیران میانی دولتی در دو دهه پس از انقلاب، طرفداران خط امام، طرفداران اصلاحات، كارگزاران سازندگی، وابستگان هاشمی رفسنجانی، بعنوان دینداران ثروت اندوز بعنوان مسببان همه مشكلات جامعه و قشرهای زحمتكش معرفی شدند. این جریان لایه های ضعیف تر قشرهای مذهبی حكومتی را آماج خود قرار داد، به امید آنكه طبقه حاكم سرمایه‌داران نظامی دولتی و تجاری را از زیر ضربه جنبش مردم خارج كند. امثال ده نمكی ناگهان سردمدار مبارزه با فقر و فحشا شدند و برای توده های مردمی دل سوزاندند كه گویا زیر بار سالوسان ثروت اندوز مذهبی - كه منظور طرفداران خط امام و مدیران دوران سازندگی و اصلاحات است - له شده اند. كار سرانجام به جایی رسید كه گونه های گل انداخته "سید حسن خمینی" نوه آیت الله خمینی شد شعار آنها.

کافی است به تظاهرات انصار حزب الله و یا بسیج دانشجوئی در هفته های اخیر و شعارهایشان و تهدید و حتی جلوگیری از سفر حسن خمینی به گرگان و یا حمله به علی مطهری در شیراز و... بیشتر دقت کنیم تا به شباهت های ناگزیر آنها با شعارها و عملکرد همین نیروها در دوران احمدی نژاد پی ببریم. آنها با همین بازی تکراری می خواهند به سمت انتخابات دو مجلس در اسفند ماه بروند. این تفکر، این نیرو و این جریان که ما آنرا تفکر حجتیه و اخوان المسلمینی می دانیم، یك دوران تزلزل ایدئولوژیك را طی می كند و در پی یافتن پشتوانه ای برای تقویت ایدئولوژی خود و مشروعیت دادن به خویش است. پیش كشیدن مداحان دربرابر روحانیان، طرح مبارزه با اراذل و اوباش، طرح عفاف، انواع و اقسام طرح های یكشبه ای كه در دوران احمدی نژاد ظهور کرد و اکنون دوباره کپی آنها را به بهانه مخالفت با مذاکرات اتمی، حمایت از حوثی های یمن، تظاهرات علیه اپیلاسیون خانم ها و یا حمایت از دو جوانی که گویا در فرودگاه عربستان پلیس می خواسته به آنها تجاوز کند و ... به صحنه آورده اند و تا انتخابات اسفند ماه باید منتظر بیش از این نیز بود. بحث بر سر مهره سوخته ای بنام احمدی نژاد نیست، بحث از آن مافیائی است که میلیاردها دلار در دوران او به جیب زده، به قدرت نظامی تکیه دارد، طرفدار سیاست نظامی و ادامه تحریم هاست تا خود را از گرداب افشاگری و کوتاه شدن دستش از حاکمیت بیرون بکشد.

این تحرکات، درعین حال نشانه بن بست ایدئولوژیك حكومت نیز هست. همه چیز نشان می دهد كه "قدرت" در عین آنكه فعلا با تكیه شدید بر مذهب و اتمی کردن کشور می خواهد مخالفان خود را عقب بزند، در عین حال درپی سوق دادن نارضایتی مردم به سمت مذهبیون خط امام و طرفدار اصلاحات نیز هست. مخالفت با مذاکرات اتمی فعلا چنین نقشی را دارد. حاکمیت می کوشد خود را از شر میراث آیت الله خمینی خلاص كند، اما به شكلی كه پشتیبانی مذهبی مردم و بدنه نیروهای مسلح را نیز با خود داشته باشد. اما تشدید فشارهای مذهبی از یكسو و سوق دادن نارضایتی مردم به سمت جریان خط امام و هواداران اصلاحات از سوی دیگر، زمینه های سرعت گرفتن سقوط پایگاه ایدئولوژیک حکومت را در دل خود دارد. حاکمیت می کوشد، در ماجرای اتمی، معجونی از ناسیونالیسم ایرانی و مذهب شیعه را تبدیل به دین و آئین جدید و ایدئولوژیک خود کند. این معجون به ادعاهای حكومت، می خواهد زمینه ساز تبدیل ایران شیعه به بزرگترین قدرت منطقه ای و حتی قدرت جهانی شود و شاهدیم که فرماندهان سپاه رویاروی سیاست خارجی دولت روحانی، همین توهم و وعده را دنبال می کنند.

این وضع به سمت چه راه حلی می رود؟

بدیهی است كه اوضاع ایران فقط دارای یك راه حل نیست، بلكه امكان ها و احتمال های مختلفی دربرابر تحولات وجود دارد. آنچه که اکنون برجسته تر است آنست که نقشه ایجاد شكاف در میان مردم - قشرهای متوسط در برابر توده های پایین جامعه - که در دوران احمدی نژاد دنبال شد، دیگر پاسخگو نیست و دست و پا زدن های انصار و بسیج باصطلاح دانشجوئی و باند احمدی نژاد و جبهه پایداری آنها را به ساحل نمی رساند.

در این شرایط قطعی ترین و مثبت ترین راه حل، عبارتست از تشكیل جبهه ای عملی که به لحاظ نیروهای شركت كننده در آن نماد، مخالفان تقسیم بندی مذهبی و غیرمذهبی، شكاف روشنفكران و توده های مردم و نماد اتحاد قشرهای متوسط و بورژوازی كوچك و متوسط ملی با زحمتكشان جامعه باشد.

تراژدی، وقتی برای بار دوم تکرار می شود، به طنزی خنده دار شبیه می شود. ملت ایران تراژدی احمدی نژاد را پشت سر گذاشته و دوباره به صحنه آوردن آن، طنزی است که اگر خنده دار هم نباشد، مضحک هست.

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده 503 - 17 اردیبهشت 1394

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت