خاطرات مترجم استالین در کنفرانس تهران رئیس جمهور امریکا را در تهران می خواستند بربایند
در سالهای اخیر و بویژه امسال، در سالگرد شکست ارتش هیتلری، سهم بزرگ ارتش سرخ در این شکست و جلوگیری از تسلط فاشیسم برجهان، با تحریف تاریخ و بزرگ جلوه دادن نقش امریکا و انگلستان در این شکست و پیروزی همراه شده است. در جنگ دوم جهانی، روسیه (اتحاد شوروی وقت) 27 میلیون کشته داد، تاریخی ترین مقاومت ها در مسکو و استالینگراد در تاریخ این جنگ باقی ماند، رهبری نظامی و سیاسی استالین در این جنگ، به یک نبوغ می ماند، اما کشورهای غربی تلاش می کنند تمام این واقعیات از بشریت پنهان بماند. از آن سخیف تر آن که استالین و هیتلر را در دو کفه یک ترازو قرار میدهند.
|
سال 1943 در تهران یک کنفرانس مهم بین المللی تشکیل شد. این کنفرانس که بعدها بنام "کنفرانس تهران" در تاریخ ثبت شد، با هدف گشایش جبهه جدیدی علیه آلمان هیتلری و با شرکت استالین رهبر اتحاد شوروی، چرچیل نخست وزیر بریتانیای کبیر و روزولت رئیس جمهور امریکا تشکیل شد. ایران رضاشاهی که در آستانه اتحاد رسمی با هیتلر بود، با تبعید وی از ایران توسط انگلستان و سپردن سکان سلطنت پهلوی بدست پسر ارشد او "محمدرضا"، درعمل به کانون یکی از مهم ترین تصمیمات جهانی علیه هیتلر تبدیل شد. یکی از مترجمین جوان استالین دراین کنفرانس، که همراه هیات اتحاد شوروی به تهران رفته آمده بود، سالها بعد، خاطرات و مشاهدات خود را از این کنفرانس نوشت. او که "والنتین برژکوف" نام داشت یکسال پیش از انقلاب اکتبر، در سال 1916 بدنیا آمده بود. او پس از پایان جنگ دوم جهانی، بعنوان خبرنگار ویژه مجله مهم "عصرجدید" به ایالات متحده، انگلستان، فرانسه، چین، بلژیک، مجارستان، بلغارستان، کانادا، یوگسلاوی، جمهوری فدرال آلمان سفر کرد. خود وی در کتابش و یا بهتر است بنویسم "گزارش" کنفرانس تهران می نویسد:
«این کتاب شرح رویدادی است که در تاریخ دیپلماتیک جنگ دوم جهانی جای ویژه دارد. کنفرانس در پائیز 1943 در تهران برگزار شد. نوشته های من نه یک رساله پژوهشی است و نه یک تجزیه و تحلیل کامل از کنفرانس تهران و مسائل مطرح شده در آن، بلکه خاطرات یک شاهد و یک مترجم ساده آن رویداد است. البته بر اسناد و خاطرات برخی شرکت کنندگان دیگر آن کنفرانس نیز تکیه کرده ام. ائتلاف ضد هيتلری در آغاز سالهای 40 ممکن شد و اتحاد نظامي و سياسي سه قدرت بزرگ اتحاد شوروی، ايالات متحده و بريتانيای كبير ادامه تحولات در اوضاع بينالمللي در جنگ دوم جهاني بود. اين اتحاد بر خلاف همه مشكلات و اختلافات بر سر اهداف نهائي جنگ به يك ائتلاف نيرومند میان دول دارای نظامهای اجتماعي متفاوت مبدل گرديد و اين خود امر پيروزی بر فاشیسم هیتلری را تسريع كرد. در دوره ائتلاف ضد هيتلری مناسبات ميان سه قدرت در سطوح مختلف، از قبيل ديپلماسي، اقتصاد، فرهنگ و قبل ازهمه، در رشته نظامي تكامل يافت. ضمنا ديدارها و تماسهای شخصي، از جمله، مكاتبه منظم عالي ترين رهبران اتحاد شوروی، ايالات متحده و بريتانيای كبير در این تکامل نقش داشت. "ثلاثه بزرگ" ( نامي كه به سه قدرت بزرگ اطلاق شد) برای صدها ميليون نفر در سراسر جهان مترادف بود با اميد به پيروزی و رهائي از فاشيسم هیتلری. ديدار تهران اهميت ويژهای داشت، بدون شك، شركت كنندگان اين ديدار از مسئوليتي كه تاريخ برعهده آنان گذاشته بود آگاهي كامل داشتند. آنها از عهده مسائل پيچيدهای كه در برابرشان قرار گرفته بود با انعطاف برای سازش معقولانه برآمدند. موافقت قابل قبول طرفین كار آساني نبود، زيرا علاوه بر درك اهميت يگانگي، اختلافات جدی و حتي علايم خصومت نیز میان طرفین وجود داشت.
انتخاب محل ديدار
پائيز سال 1943، نه تنها ملاحظات نظامي بلكه ملاحظات سياسي نيز ديدار سه رهبر ائتلاف نظامي ضد هيتلري را ايجاب ميكرد. لازم بود اقدامات بعدي مشترك در جهت پيروزي سريعتر بردشمن مشترك بررسي و هماهنگ شود و تبادل نظر پيرامون نظام جهان پس از جنگ صورت گيرد. با آنکه بر سر این دیدار تفاهم شده بود، بر سر محل کنفرانس همچنان اختلاف نظر وجود داشت. استالين ترجيح ميداد كنفرانس نزديكتر به خاك شوروي برگزار شود. او به اين نكته استناد ميكرد كه عمليات جنگي در جبهه شوروي و آلمان اجازه نمي دهد كه او درحالیکه فرماندهي عالي جنگ را برعهده دارد، براي مدتی طولاني مسكو را ترك كند. روزولت، به نوبه خود، به قانون اساسي آمريكا اشاره ميكرد كه اجازه نمي داد او به عنوان رئيس جمهور براي مدت طولاني واشنگتن را ترك كند. براي اولين بار در مكاتبه رهبران شوروي و آمريكا يك پيشنهاد مشخص درمورد محل ديدار در پيام روزولت مورخ 6 سپتامبر سال 1943 ارائه گرديد. رئيس جمهور امریکا اطلاع داد كه " ديدار می تواند در آفريقاي شمالي باشد". تقريبا همزمان با آن، چرچيل نیز به مسكو اطلاع داد كه حاضر است برای این دیدار به قبرس يا خارطوم بیاید. استالين در پيام مورخ 8 سپتامبر خود به این دو، ايران را پيشنهاد کرد و دو روز بعد جواب چرچيل، مبني براينكه "حاضر است به تهران بیاید" را دريافت كرد. مسئله حل نشده ماند زيرا روزولت از اين پيشنهاد پشتيباني نكرده و همچنان محلهاي مختلف ديگری را براي ديدار پيشنهاد مي کرد. 14 اكتبر روزولت به استالين نوشت كه "قاهره از بسياري لحاظ مناسب تر است و خارج از محدوده قاهره، نزديك اهرام، چند ويلا هست كه ميتوان در آنها دیدار کرد. ضمنا در يكي از بنادر شرقي درياي مديترانه نیز محل مناسبی وجود دارد به شرطي كه هر يك از ما در كشتي های خود درمحل حاضر شویم. اگر این پیشنهاد را می پذیرید ما ميتوانيم كشتي خوبي براي شما و هيئت شما در اختيارتان بگذاريم تا كاملا مستقل باشيد و در عين حال بتوانيد با ناوگان خودتان ارتباط مداوم داشته باشيد. محل دیگری که می توانیم با هم دیدار سه جانبه داشته باشیم حوالي بغداد است. در آنجا ميتوانيم سه اردوگاه با تعداد كافي مامورين امنيتي روسي، بريتانيائي و امريكائي را دراختيار داشته باشيم." 19 اكتبر استالين پاسخ داد: " متاسفانه هيچيك ار محلهاي پيشنهادي شما را براي این ديدار مناسب نمی دانم و همچنان تهران را پیشنهاد می کنم. ضمنا موضوع امنيت در اين مورد براي من مطرح نيست". در پيام بعدی استالین شرحی از برنامه تعرض زمستاني نيروي شوروي ارائه داد. استالين توضيح داد كه " همكاران من عقيده دارند كه اين عمليات مستلزم رهبري روزمره ستاد كل ارتش و ارتباط شخصي من با فرماندهي ميباشد. در تهران ميتوان اين شرايط را از طريق تلگراف و تلفن با مسكو تامين کرد، در صورتي كه ساير محلهای پیشنهاد دارای این شرایط نیستند." روزولت، يك هفته بعد بار دیگر پیامی فرستاد و پيشنهاد ديدار در تهران را رد کرد. او استدلال کرد که كوههاي نزديك پايتخت ايران به گونه ایست که ممکن است چند روز متوالي امکان پرواز را از ما بگیرد و در نتيجه، هواپيمائي كه ميبايستي اسناد مختلف را از واشنگتن به رئیس جمهوری برسانند ممكن است براي مدتی طولاني معطل شود. روزولت نوشت " توجه داشته باشید که برای پرواز هواپیماها تهران که در گودی قرار گرفته مناسب نیست. لذا با كمال تاسف بايد به شما اطلاع دهم كه نخواهم توانست رهسپار تهران شوم. دولت و رهبران قوه مقننه با حضور در تهران مخالف اند". روزولت بصره را به عنوان يك محل ديگر ديدار پيشنهاد کرد با این محاسبه که یک خط تلفني از تهران به آنجا كشيده شود. اين پيام را "كوردل هل" وزير امور خارجه ايالات متحده آمريكا در بهار سال 1943 که براي همآهنگی كنفرانس سه وزير امور خارجه وارد مسكو شده بود، تسلیم استالين کرد. استالين در پاسخ به "هل" اطلاع داد که استدلال رئیس جمهور امریکا را فراموش کنید! استالين در ادامه گفت: "البته روزولت ميتواند درمورد امكان مسافرت به پايتخت ايران براي ديدار با نمايندگان اتحاد شوروي و بريتانياي كبير خود تصميم بگيرد، وليكن از جانب خودم بايد بگويم كه هيچ جائي را مناسب تر از تهران نميبينم، وظايف فرماندهي عالي نيروي شوروي برعهده من گذاشته شده و اين امر مرا مجبور ميسازد بطور روزمره عمليات جنگي را در جبهه ما رهبري كنم. با اين وضع براي من به عنوان فرمانده عالي جنگ امكان ندارد دورتر از تهران بروم. همكاران من در هيئت دولت معتقدند كه در حال حاضر خروج من از اتحاد شوروي بخاطر پيچيدگي زياد اوضاع در جبهه ها غيرممكن است...". استالين سپس گفت كه "وياچسلاو مولوتوف" معاون اول وی در هيئت دولت يقينا مي تواند بجای وی در ديدار شركت جويد و هنگام مذاكرات، طبق مفاد قانون اساسي شوروی، از تمام اختيارات رئيس دولت شوروی برخوردار است، در اين صورت هيچ اشكالي در انتخاب محل ديدار وجود نخواهد داشت. استالين در خاتمه گفت: " اميدوارم كه اين پيشنهاد قابل قبول طرفهای ذی نفع باشد". این پاسخ قاطع استالین آشكارا وزير امور خارجه آمريكا را غافلگیر کرد. "هل" گفت كه بلافاصله پيشنهاد استالين را به اطلاع رئيس جمهور خواهد رساند و از طرف خود افزود كه پيشنهاد آخر(اعزام مولوتوف) "باعث ياس" روزولت خواهد شد زيرا ایشان برای ديدار با شخص استالين اهميت خاص قائل است. هل کاملا درک کرده بود که کنفرانس در محل دیگری غیر از تهران با عدم شرکت استالین همراه خواهد شد. سرانجام امريكائيها تهران را بعنوان محل برگزاري كنفرانس پذیرفتند. پيام روزولت به تاريخ 8 نوامبر حاكي از همين امر بود. بدون شك، مسكو روی اين واقعيت كه نيروهای شوروي مطابق قرارداد 1921 به منظور قطع فعاليتهاي خرابكاري و جاسوسي عمال هيتلري در ايران به قسمت شمالي ایران (سرخس) وارد شده و در آنجا مستقر بودند حساب می کردند. نيروهاي انگليس نیز وارد قسمت جنوبي ايران شده بودند و به این ترتیب حل مسئله تامین امنيت جانی شركتكنندگان كنفرانس تهران آسان بود، اما مسئله دیگر فعاليت جاسوسی عمال مخفي نازي در تهران بود، که باید برای آن فکری می شد. دراين ارتباط تصميم گرفته شد كنفرانس در سفارت شوروی برگزار شود. عمارت اصلي كه معمولا دفتر سفارت در آنجا بود براي اقامت روزولت رئيس جمهور آمريكا و برای هيئت نمايندگي شوروی اقامتگاه سفير كبير اتحاد شوروی در نظر گرفته شد. مسئله اقامت رئيس جمهور آمريكا براي مدت كار كنفرانس در سفارتخانه شوروي قبلا مورد مذاكرده شركت كنندگان ديدار تهران قرار گرفته بود. بالاخره اين مسئله بر مبنای ملاحظات امنیتی مورد قبول واقع شد. ساختمان سفارت آمريكا در حومه تهران، و سفارتخانههاي شوروي و انگليس در مجاورت مستقيم يكديگر قرار داشتند. كافي بود یک خيابان کوتاه به كمك سپرهاي بلند مسدود شود و يك معبر موقت بين دو سفارتخانه ايجاد شود تا يك محدوده واحد بوجود آيد. بدين ترتيب امنيت اعضاي هيئتهاي نمايندگي شوروي و انگليس تامين ميشد، زيرا تمام محدوده حفاظ امنیتی پیدا می کرد. اگر روزولت در سفارتخانه آمريكا اقامت ميگزيد در آنصورت وي و ساير شركت كنندگان ديدار مجبور ميشدند روزي چند مرتبه از خيابانهاي تنگ تهران به محل مذاكرات رفت و آمد كنند. دراین صورت احتمال ميرفت عمال "رايش سوم" خود را درمیان مردم جا داده و دست به عملیات تروریستی بزنند. "مايكل ريلي" نماينده سازمان اطلاعات و امنیت آمريكا در این نگراني با سازمان مخفي شوروي شريك بود. او خاطرنشان ساخته بود كه عليرغم همه تدابير احتياطي اتخاذ شده، هنوز نازها در تهران عده زیادی هوادار دارند، علاوه براين، اطلاعاتي در دست بود مبني براينكه سازمان جاسوسي هيتلري در تدارک برنامه ترور بودند. 20 سال پس از كنفرانس تهران، "اتواسكورتزني" كه هيتلر مشكلترين عمليات خرابكاري را به او محول ميكرد تائيد نمود كه وی از جانب هیتلر ماموريت ربودن روزولت را در تهران داشت. روزولت رئیس جمهوری امریکا که پس از بازگشت از تهران، بدلیل اقامت در سفارت اتحاد شوروی با انتقاد محافل حکومتی و مطبوعات امریکا قرار گرفته بود، در یک مصاحبه مطبوعاتي به تاریخ 17 دسامبر 1943 بيانيه ويژهاي صادر كرد مبني براينكه بجاي سفارتخانه آمريكا در سفارتخانه شوروي اقامت داشته زيرا استالين اطلاعاتي مربوط به توطئه آلمان به دست آورده بود. روزولت افزود كه از قرار اطلاع مارشال استالين، احتمال ميرفت يك توطئه بهمنظور سوءقصد به جان همه شركتكنندگان كنفرانس صورت گيرد. رئيس جمهور اعلام داشت كه احتمالا قريب صد جاسوس آلماني در حوالي تهران به سر ميبردند. روزولت افزود: "آلمانها بسيار کوشیدند تا موقعي كه ما از خيابانهای تهران عبور ميكرديم كار مارشال استالين، چرچيل و من را يكسره كنند زيرا سفارتخانههاي شوروي و آمريكا با هم قريب 5/1 كيلومتر فاصله دارند. در اواخر نوامبر 1943 شرایط دیدار ژوزف استالين، فرانكلين روزولت و وينستون چرچيل در تهران فراهم آمد. ( ادامه در شماره بعد).
|
راه توده 503 - 17 اردیبهشت 1394