رویاروئی مردم و قدرت با سلاح "آرمان های انقلاب 57"
|
دادگاههای باصطلاح "انقلاب" در ایران به منبع صدور احکام ظالمانه و ضد انقلابی تبدیل شده است. در همه کشورها، در دورانهای پس از انقلاب دادگاههای انقلاب برای دوره بسیار کوتاهی تشکیل می شوند تا به جنایات و تخلفات حاکمان پیشین رسیدگی کنند. در دوران پس از انقلاب 57 نیز این دادگاهها تشکیل شد و با وجود کم و زیادها و شتابزدگیهایی که در کار آنها وجود داشت، در مجموع همسو با خواست مردم شرکت کننده در انقلاب عمل کرد. ولی داستان دادگاههای انقلاب به همین جا خاتمه پیدا نکرد. درست در لحظهای که نیروهای راست در جامعه منزوی شده و انقلاب می توانست به سمت تثبیت و آرامش و آزادی پیش برود، اعلام مبارزه مسلحانه از سوی رهبری مجاهدین خلق دوباره به نیروهای راست قدرت بهانه حفظ ادامه کار این دادگاهها و صدور احکامی به بهانه مقابله با مخالفان جمهوری اسلامی را داد. از آنجا که "ترور در همه جا به قدرت گرفتن نیروهای راست منجر می شود" سرنوشت ترورهای مجاهدین خلق نیز جز این نشد. پیآمد این ترورها تقویت قدرت امثال اسدالله لاجوردی بعنوان دادستان دادگاه انقلاب شد، هر چند که بعدها با بوجود آمدن آرامش نسبی در کشور او برکنار گردید ولی زخم سنگین ترورها و اعدام ها بر پیکر انقلاب باقی ماند، همچنان که به عمر دادگاه های انقلاب حیات دوباره ای بخشید که ماحاصل این حیات را در جریان جنبش عمومی مردم ایران علیه کودتای انتخاباتی سال 88 دیدیم. حیاتی که دادگاه های باصطلاح انقلاب را تبدیل به دادگاه های کودتا کرد. لاجوردی ها رفتند، مقیسه ها آمدند، اگر فکری اساسی برای دادگاه های انقلاب که عملا همان دادگاه های نظامی دوران شاه هستند نشود، مقیسه ها نیز می روند و مقیسه ها و لاجوردی های دیگر می آیند. بحث بر سر فرد نیست، بلکه بر سر اصل موضوع است. احکام دادگاههای انقلاب اگر با اعلام قیام مسلحانه مجاهدین خلق حیاتی برای مبارزه با ترور و جنگ مسلحانه یافت، اما بعدها، دیگر کار دادگاههای انقلاب نه تعیین تکلیف برای سران و فرماندهان نظامی رژیم شاه و نه مقابله با گروههای مسلح و تروریست، بلکه کار دادگاه های انقلاب به سطح رسیدگی به جرم اخلال بهزاد نبوی در ترافیک تهران یا فلان مقاله مصطفی تاجزاده در فلان روزنامه یا بهمان سخنرانی کشیده شده است. در واقع دادگاه انقلاب امروز نماد و آیینهای است از روندی که در 35 سال گذشته طی شده است. به همان نسبت که ضدانقلاب جای انقلاب را در حکومت گرفت، به همان نسبت نیز دادگاه انقلاب به دادگاه ضدانقلاب تبدیل شد. پرسش اینجاست که چرا نمی توانند چنین احکامی را بدون نیاز به نام "دادگاه انقلاب" صادر کنند؟ چرا حکومت اصرار در حفظ این نام دارد؟ در واقع حکومت نگران جنبش تغییرات در ایران است. در این جنبش همچنان شعارها، آرمانها، شیوهها و ظرفیتهای انقلاب 57 نهفته است و می تواند بسیج گر باشد. بنابراین، قدرت با غصب نام انقلاب و انجام همه نامردمیها بنام "انقلاب" می خواهد مردم را از همه آرمان های انقلاب 57 جدا کند. نام دادگاه انقلاب برای همین حفظ شده و سپاه پاسداران واژه "انقلاب" را از پشت نام خود به همین دلیل بر نمی دارد. درحالیکه دیگر رابطه ای میان سپاه با انقلاب 57 وجود ندارد. البته این شیوه عمل، تضادها و دشواریهای خود را برای حکومت نیز در بر دارد. بزرگترین تضاد آنجاست که در جامعه ایران می توان همچنان از انقلاب سخن گفت و این به هیچوجه کم اهمیت نیست. این که بتوان در یک کشور آزادانه از انقلاب دفاع کرد، همیشه برای حکومتها پرخطر است ولو اینکه دفاع از انقلابی باشد که 35 سال پیش انجام شده است. این همان روزنهای بود که میرحسین موسوی در جریان کارزارهای انتخاباتی از آن وارد شد و بنام واقعی انقلاب در برابر حکومتی ایستاد که علیه انقلاب 57 بر سر قدرت است. او آرمانها، شعارها و حتی شیوههای مسالمت آمیز دوران انقلاب را در جریان جنبش سبز احیا کرد و همگان دیدند که چگونه مردم بر همین محور بسیج شدند و به خیابان ها آمدند، بر بام ها بانگ اعتراض برداشتند و... امروز در جامعه ما یک جنگ بزرگ فکری و تبلیغاتی و ایدئولوژیک بر سر انقلاب در جریان است. نیروهای راست، بیت رهبری و فرماندهان سپاه می خواهند تفسیر خود از انقلاب را به جامعه تحمیل کنند. همان تفسیری که احمدی نژاد را احیاء کننده شعارهای انقلاب معرفی کرد. زیر همین شعارها، دهها میلیارد دلار پول نفت به جیب چند مافیائی که تحت حمایت فرماندهان سپاه عمل کردند رفت و امروز با همان قدرت مالی در برابر دولت روحانی و رای مردم در انتخابات 1392 ایستاده است و می خواهد سرانجام دو انتخابات مهم اسفند ماه برای دو مجلس شورا و خبرگان را رقم بزند. تمام حوادث و رویدادهای جاری در کشور، به اشکال مختلف متاثر از همین غارت و حاکمیت ضد انقلاب است. قدرت، می خواهد نام انقلاب را در انحصار خود نگهدارد. چنان که فرمانده کل سپاه بارها اعلام کرد که سپاه آرمان های انقلاب را تعیین می کند! آنها به بهانه دفاع از انقلاب، می خواهند ضد انقلاب را حاکم مطلق کنند، در حالیکه برعکس نیروهای مترقی جامعه ما خود را وارث واقعی انقلاب 57 می دانند و برای عقب راندن حکومت می خواهند به آرمانهای انقلاب تکیه کنند. حکومت می تواند بنام دادگاههای انقلاب و بدست قاضیان حکومتی و چاپلوسی که دستور از بیت رهبری و بخش اطلاعات و امنیت سپاه می گیرند برای انقلابیون واقعی حکم صادر و آنها را محکوم کند. ولی نباید فراموش کرد، که تا زمانی که بنام "انقلاب" مردم را سرکوب می کنند، این امکان را نیز برای مردم باقی می گذارند که بنام انقلاب در برابر آن بایستند. سد حکومتی در برابر تحولات روزی زیر فشار همین تضاد در هم خواهد شکست!
|
راه توده 526 7 آبان ماه 1394