راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

نگاهی به مصاحبه علی خاوری
راه توده سر آشتی
با مشی نامه مردم، نه داشته و نه دارد!

 

 نشریه نامه مردم نوشته ای را تحت عنوان مصاحبه با علی خاوری منتشر کرده است. به این نوشته هر عنوانی می توان داد مگر مصاحبه. مصاحبه اصول و اسلوبی دارد، همانگونه که مقاله نویسی، خبر نویسی، گزارش نویسی، قصه نویسی، سندنویسی، اعلامیه و بیانیه نویسی، نقد نویسی و ... هر کدام برای خود تعریفی علمی و آکادمیک دارند. به همین دلیل نوشته مورد اشاره را نمی توان مصاحبه قلمداد کرد. آنها که نامه مردم را به دفتر چرک نویس یا کتاب نویسی ایام نوروز تبدیل کرده اند، هر زمان که مایل بودند یک اتاق پالتاک ترتیب بدهند تا درباره انواع نوشته های مورد اشاره در بالا برایشان توضیح بدهیم. شاید چیزهائی آموختند که در این صورت ما گامی بلند به سوی تبدیل "نامه مردم" به یک نشریه واقعی و البته حزبی برداشته ایم.
در نوشته ای که آن را بعنوان مصاحبه منتشر کرده اند، اولا معلوم نیست مسئولیت و موقعیت کنونی مصاحبه شونده چیست؟ و دوم آنکه مصاحبه کننده کیست؟ و تحت چه عنوانی با ایشان باصطلاح مصاحبه کرده است؟ اینها ابتدائی ترین اصول کار است، بگذریم از شیوه و نگارش پرسش ها که گوئی با اعلیحضرت همایونی یا مقام معظیم رهبری مصاحبه شده است و مصاحبه کننده و یا شاید ویراستار، جا به جا در یک ابداع کم سابقه، خود وسط باصطلاح مصاحبه اظهار نظر هم فرموده است.
از آنجا که ما قصد پلمیک و یا دیالگی را نداریم که در شان نشریه راه توده نیست، از بسیاری از حاشیه هائی که میتواند موجب "مزاح" شود می گذریم و به اصل مسئله می پردازیم.

1- هیچ آدم عاقلی به مرده لگد نمی زند و برای سگ بسته هم سنگ پرت نمی کند. بنابراین، اگر راه توده به اعتباری دست نیافته بود که دست یافته، هیچ نیازی به این نوع باصطلاح مصاحبه ها نبود. چنان که با هیچیک از انواع فیسبوک ها و سایت هائی که بنام توده ای منتشر می شوند و با نامه مردم زاویه دارند کاری ندارند. وقتی متنی را بعنوان سند حزبی منتشر می کنند و تنها 42 خواننده دارد که لابد همان جمعی اند که دور خود و نامه مردم می چرخند و به چشم خویش می بینند که هر شماره راه توده بین 20 تا 25 هزار خواننده دارد و این تازه بدون محاسبه آمار خوانندگان راه توده روی فیسبوک این نشریه و دیگر فیسبوک هائی است که مطالب آن را به اشتراک می گذارند، نباید در پی چاره ای باشند؟ وقتی نتوانسته اند پس از این همه سال و این همه ادعا، یک سایت اینترنتی پرمخاطب داشته باشند که نیاز به انتشار همین باصطلاح مصاحبه با پرداخت پول به وبسایت "گویا" نباشند، بنظر ما باید هم در پی چاره ای باشند، اما این چاره ادامه جنگ روانی با راه توده نیست، بلکه تصحیح سیاست، تغییر مشی کنونی و باز گشت به مشی توده ای، در آمدن از لاک انزوا، پیگیری اوضاع ایران و منطقه و... است. ما بارها در راه توده نوشته ایم و در اینجا نیز یکبار دیگر می نویسیم که یک جلسه حزبی با حضور شورای سردبیری راه توده تشکیل بدهند و یا یک اتاق پالتاکی تشکیل بدهند تا دو طرف نظرات خود را مستقیم بیان کنند و به سئوالات هم از یکدیگر هم پاسخ بدهند. طبیعی است که چنین جلسه و یا اتاق پالتاکی باید با حضور کسانی از نامه مردم باشد که ادعای رهبری حزب را دارند.

2- نزدیک به دو سوم این باصطلاح مصاحبه، نقل خاطراتی است که رفیق خاوری از زندان دوران شاه دارد. اتفاقا توصیه ما اینست که ایشان حالا که ظاهرا بدلیل کهولت سن، خود را بازنشسته کرده و سکان را سپرده به خواهر زاده خویش "محمد دستباز" سرفرصت این خاطرات را یا بنویسد – که متاسفانه این عادت را ندارد- و یا روی نوار ضبط کند و بدهد برایش پیاده کنند تا منتشر شود. ما در این زمینه نیز آمادگی خودمان را برای کمک اعلام می کنیم. البته یک توصیه رفیقانه و آشنا به فنون کار تبلیغاتی و انتشاراتی هم در این زمینه داریم و آن اینکه ایشان سعی کند از "من" محوری در نقل خاطراتش پرهیز کند زیرا از تاثیر این نوع خاطرات بشدت می کاهد. غفلتی که متاسفانه در همین باصطلاح مصاحبه نیز کاملا مشهود است. تیزابی از من چنان تعریف کرد و یا هاتفی درباره من چنان جمله تاریخی را گفت و .... نمونه هائی است که مشابه آن را باز هم می توان در همین باصطلاح مصاحبه بیرون کشید. اگر هم چنین خاطراتی را بصورت مصاحبه می خواهد بیان کند، حتما فرد یا افرادی را برای مصاحبه و گفتگو انتخاب کند متفاوت با مصاحبه کننده کنونی که ما اگر قصد مزاح و پلمیک داشتیم متن دلنشین و نشاط آوری را روی سئوالات ایشان تنظیم و منتشر می کردیم.

3- انگیزه اصلی برای تنظیم و انتشار این باصطلاح مصاحبه، ادامه جنگ روانی با راه توده بوده و باز هم کوبیدن آب در هاون، به این امید که بالاخره یک روزی این آب سفت شود! جنگی که 24 سال است ادامه دارد. یعنی از سال 1370 که دوره دوم راه توده منتشر شد تا اکنون. جنگی به اشکال مختلف و نام های متنوع و اتهامات سخیف گوناگون. اگر در این جنگ روانی حتی یک خاکریز را هم فتح کرده بودند حالا نمی رفتند سراغ رفیق خاوری کهنسال و بازنشسته که چند بادیه آب گرم بریزد در دیگ سرد شده و آب یخ زده داخل آن.

4- دو سوم این باصطلاح مصاحبه خاطرات زندان ایشان است و یک سوم هم جنگ روانی با راه توده. حتی یک سئوال پیدا نمی کنید در باره آن همه مسئله ای که در ایران و منطقه جریان دارد و جبهه بندی های نوین جهانی که یک سر آن روسیه است و سر دیگرش چین. بدین ترتیب است که آن خاطرات زندان هم در خدمت این یک سوم جنگ روانی با راه توده قرار می گیرد که اتفاقا ما با این یک سوم کار داریم و بسیار هم کار داریم. کار داریم زیرا ریشه و مسئله اصلی و اختلاف بنیادین راه توده با نامه مردم که هنوز برخی توده ایها و غیر توده ایها در باره آن سئوال می کنند همینجاست.
ما به این بخش می پردازیم و با صراحت و افتخار اعلام می کنیم که ما به استناد همین نکاتی که رفیق خاوری در یک سوم پایانی باصطلاح مصاحبه خود گفته، در برابر نامه مردم قرار داریم و این شیوه نگرش سیاسی و مشی سیاسی را حزبی و توده ای نمی دانیم. ایشان از اصطلاح "نشریه ضد توده ای "راه توده" استفاده کرده است. اگر منظور ضدیت با آن نکاتی است که در زیر و با استناد به گفته های خاوری می خوانید، ضدیت ما با آن امر پوشیده ای نیست. حال می خواهد بنام حزب توده ایران منتشر شود و یا بنام "راه کارگر" یا "مجاهدین خلق " و یا هر اسم دیگری. ما اعتقاد داریم آنچه هویت یک نشریه و یا یک نظر و یا یک بیانیه را مشخص می کند، نه نام آن، بلکه محتوای آنست. ما کافی است اسم راه توده را تبدیل کنیم به "راه بوده" و یا هر اسم دیگری اما با همین محتوای کنونی. تردید نداریم که در اندک زمانی – شاید یکی دو هفته شمار خوانندگان ما باز هم می رسد به همین شمار کنونی و همه خواهند گفت که این نشریه توده ایست. عکس آن هم صادق است. یعنی به صرف انتشار فلان مقاله و یا بیانیه و یا مصاحبه و سخنرانی های بیگانه با اوضاع ایران و منطقه در جلسه فلان حزب کمونیست در نشریه نامه مردم، نمی توان گفت که آنچه منتشر شده توده ایست زیرا در نامه مردم منتشر شده است. اینها "الفبا" ی کار است. البته اگر سکان در اختیار کسانی باشد که این "الف با" را بلد باشند و بخواهند یاد بگیرند. امیدواریم درک کنند که برای مخالفان انتشار راه توده، مشکل اسم "راه توده" نیست، مشکل مشی راه توده است.

5- اما آن نکات محوری که در بخش پایانی گفته های رفیق خاوری مطرح شده و ما اعتقاد راسخ داریم که باید با آن برخورد جدی کرد:
ایشان اگر یک بار دیگر هم به دنیا بیاید و 74 سال دیگر هم عضو حزب توده ایران باشد و عمر این عضویت برسد به 148 سال عضویت در زندان و 28 یا 29 سال زندان شاه و همین نظرات را مطرح کند، آنچه می گوید با مشی و سیاست تاریخی حزب توده ایران بیگانه است. درک درست اوضاع ایران و داشتن سیاست دقیق و علمی به شمار سالهای عضویت در حزب و یا بودن در زندان بستگی ندارد، به آن شم و بینشی بستگی دارد که متاسفانه ایشان فاقد آنست. این ضعف با گفته های آلوده به احساسات به امید جلب مخاطب و دور ساختن او از تفکر جبران نمی شود.
بخوانید آنچه را ایشان می گوید و ما عمیقا با آن مخالفیم و با آن ضدیت داریم:

الف- کسانی امروز بنا به مأموریت شان و برای خارج کردن رهبری جمهوری اسلامی و جلادان آن از زیر ضربه مدعی اند که اگر حزب ما و سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) شعار سرنگونی جمهوری اسلامی را نمی دادند، رژیم توده ای ها و دیگر زندانیان سیاسی را قتل عام نمی کرد.

راه توده: اولا چرا اتهام ماموریت؟ این چه شیوه سخن گفتن است؟ حرفی دارید، آن را بگوئید. دوم. بحث این نیست که جمهوری اسلامی و جلادان از زیر ضربه بیرون بیایند و نیآیند که نمی آیند، بلکه بحث بر سر اینست که آیا آن شعار درست بود یا نبود؟ پاسخ تقریبا در بخش پایانی نظرات ایشان منعکس است. در این بخش معلوم می شود که ایشان معتقد است آن شعار درست بود و هنوز هم آن را در عمل نامه مردم دنبال می کند! این بخش را در ادامه می خوانید.

ب- ما در دهه گذشته نمونه های متفاوتی از ارزیابی هایی را شاهد بودیم که اساس آنها قبولاندن این امر به مردم است که تنها راه رهایی کشور و تحقق خواست هایشان از طریق نصحیت و ” قانع کردن“ حاکمیت کنونی به تغییر روش است. شعارهایی که آنهم در این سال ها به شکلی فصلی تغییر کرده است و در بزنگاه های انتخابات مجلس و یا ریاست جمهوری در شکل حمایت از این فرد و یا آن فرد در حاکمیت به میدان آمده است یک تجربه بیست ساله در کشور ماست و باید از این نیروها و حامیان این نظرات پرسید که ثمره این سیاست ها چه بوده است؟

راه توده: ایشان با صراحت اصلاحات را رد می کند و عملا خط بطلان روی یک جنبش سراسری در کشور می کشد و خنده دار است که در بخش دیگری از همین مصاحبه می گوید از کارزار انتخاباتی باید برای آگاهی مردم استفاده کرد. وقتی اصلاحات و صندوق رای را نفی می کنید، چگونه می خواهید درکنار مردم حرکت کرده و آنها را آگاه کنید؟ ایشان درباره ثمره به پای صندوق رای رفتن مردم پرسیده اند. ثمره اولش این که به جای سعید جلیلی، روحانی رئیس جمهور شده و حاکمیتی که می خواست سکان را از دست احمدی نژاد گرفته و بدست جلیلی بدهد، از هیچ کارشکنی علیه روحانی دریغ نمی کند و در واقع علیه مردم و رای آنها دریغ نمی کند. حزبی که بخواهد در کنار مردم حرکت کند، می تواند سد راه همان مردمی شود که با رای خود، بقول شما "رژیم ولایت فقیه" را طرد می کنند؟ یا حداقل یک گام در این جهت بر میدارند.

پ - در زمینه انتخابات ریاست جمهوری گذشته (1392) که حزب ما با قاطعیت و به درستی آن را مهندسی رهبری رژیم برای ” حفظ نظام“ خواند چه حملاتی از سوی طیف گسترده مدافعان استحاله و آشتی طلبان با رژیم به سوی حزب ما متوجه شد ولی امروز از تمام آن کسانی که شعار ” با تمام توان در دفاع از دولت روحانی“ را می دادند در میدان مبارزه سیاسی آثاری کم رنگ باقی مانده است و حتی برای خوشبین ترین نیروهای اصلاح طلب نیز سراب دولت ” تدبیر و امید“ به سرعت در حال از بین رفتن است.

راه توده:
اولا، باید جسارت داشت و گفت که ما (نامه مردم) آن انتخابات را تحریم کردیم و علیرغم شعار تحریم ما و دیگرانی که با ما همسو شده بودند، مردم رفتند رای دادند و جلوی رئیس جمهور شدن جلیلی را گرفتند. دوم، اصلاحات یعنی آشتی طلبی با رژیم؟
شادروان اسکندری در مجله دنیا یک مقاله ای علمی و دقیق دارد درباره تفاوت های رژیم با نظام (حکومت) و دولت. اگر حداقل آن مقاله را خوانده بودید، امروز تفاوت استحاله و رژیم و نظام ولایت فقیه و دولت را میدانستید و اینگونه سخن نمی گفتید. ما تاکنون دوبار این مقاله را در راه توده منتشر کرده ایم و شاید در همین شماره هم آن را دوباره منتشر کردیم. هنر حزب توده ایران آنست که دقیق، علمی و مستند می نویسد و سخن می گوید. هنری که رهبران گذشته حزب توده ایران داشتند و ما از آنها به همین دلیل جانانه دفاع می کنیم. شما هم همان مشی را اگر داشته باشید از شما هم دفاع می کنیم. لازم نیست پشت آن رهبری و یا شما سنگر بگیریم. خیر، جلو می افتیم، سینه سپر می کنیم و دفاع می کنیم.
سوم، ایشان با نقل عنوان یکی از سرمقاله های راه توده با عنوان « با تمام توان در دفاع از دولت روحانی“ مدعی شده است که سر دهندگان این شعار امروز و لابد با درمانده شدن روحانی جا زده اند. این یک بی اطلاعی کامل است. راه توده همچنان و با تمام امکانات و توان خود بدنبال تحقق همان شعار است. یعنی دفاع از دولت روحانی و تقابل با مخالفان شعارها و اهداف این دولت در خارج و داخل کشور. همانگونه که بارها اعلام کرده ایم، ما فقط رای ندادیم که بعدش برویم در خلوت خود بنشینیم تا ببینیم باد از کدام طرف می وزد، بلکه پشت آنکس که به او رای داده ایم نیز ایستاده ایم و هر نقدی هم که داشته باشیم با هدف حمایت و اصلاح منتشر کرده و می کنیم. بهتر نیست سرمقاله های راه توده و دیگر نوشته ها و تلاش های راه توده را با دقت بخوانید و دنبال کنید تا اینگونه کم اطلاع سخن نگوئید؟
در ادامه همین بی اطلاعی و کم اطلاعی است که ایشان می گوید برای خوشبین ترین نیروهای اصلاح طلب نیز سراب دولت روحانی در حال از بین رفتن است!
رفیق عزیز! حداقل نگاهی به روزنامه ها و سایت های داخل کشور بیاندازید و یا بگوئید برای شما بخوانند و نقل کنند که الان مهم ترین بحث نه سراب بودن دولت روحانی، بلکه حمایت از دولت روحانی و کمک به او و تلاش اصلاح طلبان برای عبور از سد شورای نگهبان و رفتن به دو مجلس شورا و خبرگان است نه کشف سراب دولت روحانی. بفرمائید آخرین سخنان محمد خاتمی را بخوانند و برای شما نقل کنند و یا خود بخوانید که به دیدار کنندگانش می گوید "باید از دولت قاطعانه حمایت کرد". چرا شما باید بنام حزب توده ایران، با سلطنت طلب ها و کیهان تهران و شورای نگهبان و بیت رهبری علیه انتخابات و دولت روحانی همسو شوید؟ بفرمائید برایتان بیآورند و اگر نمی توانند و نخوانده اند و به یاد ندارند، به ما اطلاع بدهید تا آدرس مصاحبه فرمانده کل سپاه را بدهیم که می گوید "انتخابات برای نظام دردسر است"! یعنی همان امکان بزرگی که مردم ایران در اختیار دارند و شما آن را نفی و طرد می کنید و از دست مردم می خواهید در آورید! چطور ما می توانیم ضد این نظرات نباشیم؟ ضدیت با آن حزب توده ایرانی که شما این نظرات را به آن می چسبانید نه تنها عیب نیست بلکه افتخار توده ایها و از جمله "راه توده" است.

ث – آقای خامنه ای و دیگر سران رژیم خوب می دانند که امروز در فضای سیاسی کشور مردم، خصوصا کارگران و زحمتکشان، زنان و جوانان از وضعیت کنونی به شدت ناراضی هستند و به دنبال برنامه های واقع بینانه، ‌رادیکال و راهگشا برای رهایی کشور از شرایط نکبت بار کنونی اند و نگران آنند که اندیشه ها و نظرات حزب ما، خصوصا اصل ضرورت تمرکز مبارزه برای طرد رژیم ولایت فقیه، که در بوته آزمایش های دشوار ۲۰ سال گذشته درستی آن به اثبات رسیده است به نیروی اجتماعی گسترده ای تبدیل شود. و حیات رژیم را به مخاطره بیندازد.
حزب ما در این سال های طولانی اسارت ایران، در چنگال رژیم قرون وسطایی ولایت فقیه، همواره معتقد بوده و همچنان معتقد است که تغییر شرایط کنونی بدون بسیج گسترده نیروهای اجتماعی حول برنامه حداقلی برای طرد رژیم ولایت فقیه، نمی تواند به سرانجام برسد و ما برای تحقق این امر باید از هرگونه امکاناتی، از جمله انتخاباتی که رژیم هرازگاهی برگزار می کند برای بسیج مبارزاتی توده ها استفاده کنیم. این برداشت حزب ما با امیدوار کردن توده ها به این یا آن عنصر رژیم به عنوان ناجی ایران تفاوت اساسی دارد.

راه توده – مصاحبه کننده خودی بود و ماست در دهان، و آینه را جلوی شما گرفته بود که خودتان با خودتان مصاحبه کنید، اما مردم را که نمی توان ابله فرض کرد. با آن شعار رهگشای "طرد رژیم ولایت فقیه" کدام نیروی حاضر در صحنه داخل کشور را متحد خود کرده اید که همه با هم یک جنبش را هدایت کنید؟ و تازه کجاست آن سیستم منسجم تبلیغاتی برای نفی ولایت فقیه در نامه مردم؟ تکرار یک شعار به جا و بی جا در هر مقاله و مطلبی یعنی مبارزه برای طرد ولایت فقیه؟ چطور هم انتخابات را طرد و نفی می کنید وهم از آن می خواهید برای آگاهی مردم از آن استفاده کنید. "کوسه و ریش پهن؟"
آن بوته که سربلند از آزمایش بیرون آمده تشویق مردم برای ادامه حضور در صحنه و دفاع از حق رای است! واقعا بر این تصورید که آقای خامنه ای و رژیم نگران مطالبی شده اند که در نامه مردم منتشر می شود؟ واقعا تصور می کنیم مطالب منتشر شده در نامه مردم را مردم ایران آب طلا گرفته اند؟
اگر چنین تصوری دارید، در خوابید. اگر غیر از این بود مشی چپ روانه امثال حزب کمونیست کارگری و راه کارگری که تازه در آنجا هم بینشان دو دستگی شده بر سر چپ روی ها جلوتر از شما چاووشی خوان جنبش شده بودند. چرا اعتبار خود را پشتوانه یک سیاست غلط می کنید؟ مردم به صندوق رای بعنوان ناجی رژیم نگاه می کنند؟ واقعا این یک درک توده ایست؟

ج- ما در جریان انتخابات سال ۸۸ با وجود همه کمبود ها شاهد رشد یک جنبش اجتماعی فراگیر بودیم که کودتای انتخاباتی خامنه ای و سپاه بر ضد آقای موسوی، قشرهای وسیعی از مردم را به خیابان و به رویارویی با رژیم کشاند. اگر این جنبش خودجوش عظیم سازمان یافته بود و در کنار تظاهرات از اهرم های دیگری همچون اعتصاب های گسترده برای فلج کردن حکومت بهره‌مند بود بی شک رژیم نمی توانست به آن شکلی که عملکرد و جنبش را سرکوب نمود و آقایان موسوی، کروبی و خانم زهرا رهنورد را به حصر کشاند، عمل کند.

راه توده:
اول، در سیاست هم باید صداقت در بیان داشت و هم صراحت تا بتوان نیروی آن سیاست را تبدیل به پشتوانه حزبی کرد.
نامه مردم در انتخابات 88 ، زمانی که خاتمی اعلام انصراف کرد و میرحسین موسوی به میدان آمد با صراحت در سرمقاله ای که جنبه بیانیه انتخاباتی را داشت نوشت که تفاوتی بین موسوی و احمدی نژاد نیست. ما این نظر نامه مردم را تاکنون چند بار در مقالات راه توده بصورت انتقادی منتشر کرده ایم. دوم- مردم نشان دادند که بین احمدی نژاد و دیگر نامزدهای رهبر و بیت رهبری با میرحسین موسوی و کروبی تفاوت قائل اند. یعنی بسیار هوشیارتر از نویسندگان نامه مردم اند. اگر مردم جلوی ولی فقیه سینه سپر نکرده و به موسوی رای نداده بودند که ایشان و سپاه به کودتا متوسل نمی شدند. اگر جنبش مقاومت مردم در برابر کودتا نبود که در انتخابات 92 عقب نشینی نمی کردند و از بیم تکرار آن مقاومت، از مقابل رای مردم کنار نمی رفتند. آن جنبش حداقل به این نتیجه رسید. پس رای، انتخاب، هوشیاری و موقع شناسی مردم نه تنها مهم، بلکه بسیار هم مهم است و باید در کنار آنها حرکت کرد نه آن که نوشت بین موسوی و احمدی نژاد تفاوتی نیست و مردم بروید خانه هایتان. کجای این نوع نظرات که با کمال تاسف همچنان شما آن را در این باصطلاح مصاحبه تکرار کرده اید توده ایست؟ چرا راه توده نباید ضد آن باشد؟
سوم- اینکه پس از کودتا، فرصت طلبانه وارد گود شوید و بگوئید "حاجی اّنِ شریک" که هنر نیست و قطعا هنر توده ای ها نیست. این که حزب توده ایران در جامعه نفوذ عمیق سیاسی و فرهنگی و معنوی دارد، جای بحث نیست، اما این که نظرات منتشره در نامه مردم کنونی کمکی به آن نفوذ کرده باشد و یا بکند تصوری به غایت غلط و تخیلی است. نقشی است بر آب. نامه مردم را در یک شرکت اینترنتی آمار ثبت نام کنید و آن را مانند راه توده برای عموم نیز قابل دسترس، تا معلوم شود نقش بر آب می زنید. خواهر زاده شما در نوجوانی از ایران پیش از انقلاب بیرون آمده و درکی نزدیکی از ایران و جامعه ندارد، شما چرا فراموش کرده ای این ضرب المثل را که بقول خراسانی ها "نرخ گوسفند امام رضا پای قپون تعیین می شود"! و این وزن کشی شمار خوانندگان است!
با اگر و مگر می شود سیاست تعیین کرد؟ اگر اعتصابات شده بود و اگر جنبش سازمان یافته بود و اگر های دیگر که نمی تواند پایه تحلیل یک رویداد اجتماعی شود! آن هم از سوی کسانی که اساسا انتخابات را طرد و موسوی و احمدی نژاد را یکسان معرفی کرده بودند.

چ- با توجه به قول های داده شده و تحقق نیافته دولت روحانی باید منتظر جرقه هایی بود که جنبش مردم جان به لب رسیده از شرایط کنونی را به حرکت درآورد. و نگرانی سران رژیم نیز از این روند است.
درباره زندانیان من خوشبین هستم که همان طور که انقلاب ما را در سال ۵۷ از زندان حکومت سلطنتی نجات داد، در آینده ای نزدیک نیز روزی خواهد رسید که زندانیان سیاسی و عقیدتی امروز میهن ما نیز از چنگال مزدوران رژیم جهل و جنایت رها شوند.

راه توده – این که یک روزی در ایران انقلاب خواهد شد و زندانیان آزاد خواهند شد، چه ارتباطی با ضرورت تلاش امروز همه ما برای نجات زندانیان سیاسی دارد؟ این همان ضرب المثل "بزک نمیر بهار می آد- کمبوزه با خیار می آد" است. امروز، از هر امکانی و از جمله همین امکاناتی که در دولت روحانی بوجود آمده و یا اگر جنبش عمومی تغییرات در ایران موفق شود در انتخابات دو مجلس در اسفندماه به دستآوردهائی دست یابد و امکانات دیگری فراهم آمد باید تلاش کرد در زندان ها باز شود و زندانیان آزاد شوند. اختلاف درست در همینجاست که شما و نویسندگان نامه مردم در رویای سرنگونی و یک انقلاب هستید، بدون در نظر گرفتن پایه های علمی که شرایط یک انقلاب را فراهم می کند و به همین دلیل در آسمان سیر می کنید و ما برعکس، روی زمین راه می رویم و گام به گام با مردم و شرایط پیش می رویم. ما اولی را مشی توده ای نمی دانیم، همانقدر که دومی را مشی و سیاست تاریخ و شناخته شده حزب توده ایران می دانیم. جملات احساساتی که "مردم ایران جان به لب رسیده اند و منتظر یک جرقه اند"، شاید برای سرودن یک شعر خوب باشد، اما برای تحلیل دقیق و علمی شرایط اجتماعی خیر! شرح مصیبت، با بیان دلائل این مصیبت و ارائه راهکارهای ممکن و عملی در شرایط کنونی برای بیرون آمدن از مصیبت تفاوت دارد. بحث اینست!

همانطور که در بالا نوشتیم، ما عمدتا سعی کردیم از گفته های علی خاوری آن نکات گرهی که باز می گردد به دلائل اختلاف نظر سیاسی راه توده و نامه مردم را استخراج کرده و با صراحت، نظرات خود را بنویسیم. بقیه مسائل و ادعاهای مطرح شده در این باصطلاح مصاحبه، که شاید ریشه در کندی حافظه بدلیل کهولت سن و نخواندن و ندانستن و از حول کینه و رقابت، افتادن در دیگ اشتباهات باشد بماند برای فرصتی دیگر.

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  525   30 مهرماه  1394

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت