راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

راه توده و اصلاح طلبان
راه توده و آقای خامنه ای

پیرامون نقدهائی که راه توده در ارتباط با سخنان و موضع گیری های رهبر جمهوری اسلامی می نویسد و منتشر می کند، بازهم سئوالات گوناگونی شده است. ما در جمعبندی این سئوالات چند نکته را مطرح می کنیم:

1- ما طرفدار مشی "یا همه چیز یا هیچ چیز" نیستیم. یعنی اگر نسبت به مواضع فرد یا حزب و یا گروهی انتقاد داریم، این دلیل نمی شود که فلان موضع گیری و یا فلان اظهار نظر و سخن درست او را هم نفی و رد کنیم. به همین دلیل و علیرغم همه انتقادهائی که نسبت به عملکرد و سیاست های آقای خامنه ای داریم، آنجا که وی – به هر دلیل – سخن درستی بگوید و یا سیاست درستی را دنبال کند، ما آن را تائید می کنیم. چنانکه تا کنون کرده ایم. از جمله درباره حوداث سوریه و یا موضع گیری وی در انتخابات 92 و...

2-  آیا این روش را درباره افراد و یا احزاب و یا نظرات دیگرانی درحاکمیت و حاشیه و یا حتی بیرون از حاکمیت هم داریم؟

پاسخ ما به این سئوال مثبت است. حتی درباره اصلاح طلبان نیز اینگونه نیست که هر چه آنها می گویند و می کنند مورد تائید ما باشد و انتقاد خود را در باره آن مطرح نکنیم. اما هم در مورد آقای خامنه ای که عمدتا متمایل به جناح راست سنتی در جمهوری اسلامی عمل می کند و راست های افراطی را هم زیر پر و بال خود دارد؛ و هم درباره اصلاح طلبان که طیفی وسیع و حتی ناهمگون هستند روش ما یکسان است. یعنی نقد آنها، منتهی به فراخور موقعیتی که در آن هستند و عمل می کنند و با در نظر گرفتن نقش خود در کنار جنبش تغییرات در ایران.

برای مثال، ما با کل سیاست اقتصادی که در جمهوری اسلامی و درجهت خصوصی سازی پیش برده می شود مخالفیم. با تغییر ماهیت اصل 44 قانون اساسی مخالفیم. تاکنون نیز بارها این را با صراحت نوشته و اعلام کرده ایم، اما این مخالفت دلیل بر آن نمی شود که ما شرایط سیاسی و اقتصادی کنونی درجمهوری اسلامی را نبینیم و از یاد ببریم که جنبش تغییرات در ایران، در عرصه اقتصادی، اکنون در مرحله کنترل و در صورت امکان خاتمه بخشیدن به سرمایه داری نظامی در ایران است. یعنی جلوگیری از شکل گیری نظامی شبیه ترکیه و پاکستان در ایران که ارتش آنها بخش مهمی از سرمایه داری حاکم اند. به همین دلیل، امروز بازگرداندن خصوصی سازی ها به بخش خصوصی و به عقب راندن نظامی ها و شرکت های وابسته به سپاه را یک حرکت مثبت می دانیم و از سیاست دولت در این زمینه حمایت می کنیم. این انتقال قدرت اقتصادی، حداقل به دولت امکان کنترل، حسابرسی، مالیات گیری، بستن روزنه های قاچاق کالا و دهها امکان دیگر را میدهد و سرمایه داری سازمان و تشکل های کارفرمایان، سازمان یافتن نیروی کار را ممکن می سازد. همچنان که وسعت تولید به وسعت و سازمان یابی نیروی کار امکان میدهد و در جهت آن باید مبارزه کرد. بخش مهمی از مخالفت جدی ما با حضور بسیج در کارخانه ها همزمان با وابستگی آنها به شرکت های وابسته به سپاه پاسداران و به سازمان بسیج سپاه از همینجا ناشی می شود. همچنان که طرح جدید رهبر برای تشکیل "ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی" هدف جلوگیری از انتقال سرمایه داری از بخش نظامی به بخش غیر نظامی را دنبال می کند و ما مخالف آن هستیم.

ما این حمایت و این مسیر را موقتی می دانیم زیرا معتقد به اقتصاد سه بخشی در ایران، مطابق اصل تغییر نایافته قانون اساسی هستیم که اصل 44 تبلور آنست. تکلیف جناح راست سنتی و غیر سنتی و افراطی و غیر افراطی آن در این عرصه روشن است و از ابتدای انقلاب هم روشن بود. آنها با اصول مترقی قانون اساسی چه در زمینه سیاسی و چه اقتصادی مخالف بودند و همچنان نیز هستند. اما، از جمله اختلاف نظرهای اقتصادی ما با بخش مهمی از اصلاح طلبان بر سر همین مسئله آخر  است. یعنی ما این گذار را موقت می دانیم و نگاه استراتژیک یا راهبردی ما همان است که به استناد قانون اساسی در بالا نوشتیم، اما طیف های مختلف اصلاح طلبان تلاش دولت برای خصوصی سازی و انتقال آن به بخش خصوصی و نه نظامی را استراتژیک می دانند. این اختلاف کوچک و گذرائی نیست!

در زمینه سیاسی نیز تکلیف با راست سنتی و افراطی روشن است، اما ما با برخی اظهار نظر ها و موضع گیری های سیاسی اصلاح طلبان نیز مخالفیم. از جمله در باره مواضعی که در قبال حوادث سوریه دارند و یا سکوت توام با اعتراضی که نسبت به نزدیک شدن ایران به دو پیمان مهم شانگهای و بریکس دارند و یا روسیه ستیزی کوری که اگر ریشه در جنگ سرد با اتحاد شوروی نداشته باشد، ریشه اش باز میگردد به مخالفت هائی که با عملکردهای سپاه و حاکمیت دارند. درحالیکه معتقدیم باید مرزهای این دو از هم جدا شود. همچنان که ما این مرزها را جدا نگهداشته ایم و هیچ پرهیزی نداریم از گفتن این که ما سیاست کنونی جمهوری اسلامی در سوریه را غلط نمی دانیم و همانگونه که اعلام کرده ایم معتقدیم هرچه سریع تر باید بدون دخالت مستقیم نفری، سلاح و تجهیزات به دولت و ارتش سوریه رساند تا در برابر ناتو بتواند مقاومت کند و سرنوشت لیبی برای سوریه تکرار نشود. ما با سکوت و یا عبور خاکستری اصلاح طلبان از کنار این نوع مسائل مخالفیم. حتی اگر افرادی باشند که زندانی سیاسی حاکمیت بوده اند و یا هنوز – مانند آقای تاج زاده- در زندان اند!

ما موافق نیستیم که برای انتقاد و مقابله با سرکوب حاکمیت در جمهوری اسلامی، مثال عده ای اتحاد شوروی و استالین و کره شمالی و دیکتاتوری اسد باشد. این غلط است و هزار بار هم غلط است و از آن بدتر این که بتدریج این نوع روش و استدلال به یک نیروی فکری و سیاسی در جامعه تبدیل می شود، چنان که اکنون شده است و حتی در مطبوعات می بینیم که براحتی و بدون در نظر گرفتن مصالح ایران و ضرورت توجه به جبهه بندی های نوین در جهان و در منطقه، روسیه ستیزی را دامن می زنند. این سیاست در ارتباط با چین نیز با توجه به واردات اجناس کم کیفیت آن کشور به ایران دنبال می شود که اگر لازم شود در نوشته دیگری ابعاد آن را گسترده تر توضیح خواهیم داد.  با توجه به فروریختن باور مردم نسبت به امریکا ستیزی پوچ و ماجراجویانه حکومت، روسیه ستیزی در میان مردم جا باز کرده است. درحالیکه نه روسیه اتحاد شوروی سابق است و نه امریکا تغییر ماهیت یافته!

اینها مرزهای باریک کار سیاسی است که ما را از اصلاح طلبان و برخی از سایت ها و روزنامه ها و مجلات متمایل به آنها جدا می کند. اما این جدائی نظر، هرگز مانع حمایت ما از آنها نه شده و نه می شود. همچنان که برخی سخنان شخصیت هائی مانند محمد خاتمی در باره حزب توده ایران، مانع حمایت و پشتیبانی قاطع ما از ایشان نه شده و نه می شود.

شاید ضرورت داشته باشد در آینده با جزئیات بیشتری به این مسائل، بعنوان مسائل روز کشور بپردازیم، اما فعلا در چارچوب همین نوشته کوتاه، این اشارات کافی به نظر می رسد.
 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  520   19 شهریور  1394

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت