کودتای سیاسی پس از بحران اقتصادی در امریکا لاتین اومانیته- ترجمه آذرنگ
|
در برزیل، المپیک سایه انداخته روی اخبار سیاسی این کشور، اما در زیر این سایه، تلاش برای خارج کردن قطعی خانم "دلماروسف" از صحنه سیاسی برزیل ادامه دارد. پس از المپیک باید منتظر رقابت بزرگ سیاسی در این کشور بود. رقابتی که با دوپینگ دست راستی های برزیل جریان دارد و امریکا مشوق مصرف آن تا رسیدن به قهرمانی است. در ونزوئلا نیز همین توطئه و تلاش علیه دولت "مودرو" جانشین "چاوز" جریان دارد. امریکا نه با کودتای نظامی و علنی، بلکه با کودتای سیاسی توسط احزاب دست راستی در کشورهای امریکای لاتین می کوشد تمام نیروها و احزاب مترقی را در امریکای لاتین از صحنه خارج کند. در ونزوئلا؛ آرژانتین؛ بولیوی و برزیل راستگرایان دست در دست لیبرالیست های اقتصادی برای ضربه به پیشرفت اجتماعی در این کشورها بر شتاب خود افزوده اند. محدود کردن نیروهای مترقی، ایجاد و تشدید بحران اقتصادی و کودتای سیاسی ابزاری است که آنها برای مقابله با پیشرفت اجتماعی در امریکای لاتین در اختیار دارند. چگونه این تغییرات را در امریکای لاتین می توان توضیح داد؟ واضح است که وضعیت منطقه ای و بین المللی با کاهش قیمت نفت و تورم، در کنار کاهش ارز از مسائلی است که وضع منطقه را به سوی بحران برده و راستگرایان بهترین فرصت برای تحریک مردم و سقوط دولت های برسر کار و بدست گرفتن قدرت بویژه در کشورهائی که دولت هائی با سمت گیری چپ و دمکراتیک در آنجا برسر کارند را دارند. خوان مارتین گوارا (برادر چه گوارا) در روزنامه اومانیته مینویسد: «برخلاف بحران های سرمایه داری در گذشته؛ اکنون این انقلابیون نیستند که از بحران (سرمایه داری) سود می برند؛ بلکه این راستگرایان هستند که از بحران سرمایه داری برای اهداف خود سود می برند. آنها به کمک رسانه ها بر نارضائی های مردم دامن می زنند و هدفشان سرنگونی دولت های مترقی در کشورهای امریکای لاتین است.» کودتا فقط با تانک و تفنگ انجام نمی شود. با تقلب در انتخابات، با تغییر قوانین، با بدست گرفتن پارلمان ها و به خیابان آوردن مردم ناراضی هم می توان کودتا کرد و این همان کاری است که در آرژانتین کردند و حالا نوبت رسیده است به برزیل و ونزوئلا اگر این شیوه در این دو کشور هم پاسخ بدهد آنوقت باید منتظر بود تا نوبت به دیگر کشورهای منطقه برسد. پیش از آن هم این تجربه برای سرنگونی دولت "مانوئل زلایا" در هندوراس در سال 2009 به کار گرفته شده بود و در سال 2012 نیز برای سرنگونی رئیس جمهور پاراگوئه "فرناندو لوگو" از همین شیوه استفاده شد. پس از به قدرت رسیدن نیروهای چپ در سال 1990 در شماری از کشورهای امریکا لاتین راستگرایان بتدریج این شیوه را برای بازگشت به قدرت آغاز کردند. کافی است نگاهی انداخته شود به رویدادهای ونزوئلا در سال 2002 ــ هائیتی 2004 ــ بولیوی 2008 ــ هندوراس 2009 ــ اکوادور 2010 ــ پاراگوئه 2012 ــ و امروز در برزیل علیه "دیلما روسف" و بسیج رسانه ها برای پوشش خبری دادن به برکناری او توسط مجلس سنای برزیل و ناچار ساختن دادگاه به تائید حکم مجلس سنا. در ونزوئلا نیز همین طرح پیش برده می شود. کشوری که با سقوط قیمت نفت و تشدید تحریم های امریکا گرفتار بحران اقتصادی و نارضائی مردم شده است. امروز راستگرایان برای اهداف خود از روش های پیچیده تری نسبت به گذشته استفاده می کنند. بطور مثال استراتژی تنش در ونزوئلا و برزیل؛ خرابکاری اقتصادی که باعث کمبود مایحتاج مردم میشود و صف های طولانی مصرف کنندگان را بوجود می آورد. این کپی دقیق سیاست آمریکا در کوبا در سال 1960، در شیلی در سال 1970علیه "سالوادور النده" است که سازمان اطلاعات مرکزی امریکا موسوم به "سیا" سازمان دهنده آن بود. تمام شواهد نشان میدهد که امریکا این استراتژی نوین کودتا را مخفیانه در امریکای لاتین پیش می برد. واشنگتن معتقد است تنها راه ممکن برای انحراف افکار عمومی در داخل این کشورها ایجاد نارضائی و سرخوردگی مردم از دولت های مترقی زیر فشار تبلیغات و بحران اقتصادی است، زیرا دیگر نمی توان در جهان امروز ارتش را به خیابان ها آورد. شیوه ای که در گذشته به کار برده می شد و شکل آشکار کودتای نظامی را داشت. حالا سعی می کنند به کودتا جنبه های مردمی و تظاهرات خیابانی بدهند. برای دستیآبی به این هدف، باید بحران اقتصادی را با تحریم اقتصادی این کشورها دامن زد و فقر و گرسنگی را گسترش داد تا مردم خود بعنوان سپاه کودتا به خیابان بیآیند. این همان چیزی است که "دلما روسف" رئیس جمهور برکنار شده توسط مجلس سنای برزیل در آخرین سخنرانی عمومی اش در "سائو پائولو" به آن اشاره کرد و گفت: راستگرایان برزیل با برنامه ریزی دقیق علیه دولت و اقدامات مثبت اجتماعی آن به میدان آمدند. آنها با دولت من مخالف بودند زیر این دولت با تصمیماتی قاطع علیه فقر و برای بهبود زندگی مردم محروم برزیل دست به اقدام زده بود. آنها با من مخالف نیستند، بلکه با اصلاحات اجتماعی جدید دولت مخالفند. آنها با افزایش 9 درصدی بودجه برای خانوادهای فقیر؛ با ساخت 25هزار واحد مسکونی برای خانواده های بی مسکن، با افزایش پزشکان در بیمارستانها و مرخصی بیشتر برای کارمندان دولت و همچنین با اصلاح قانون مالیات ها برای گرفتن مالیات بیشتر از ثروتمندان مخالف بودند و هستند.
)http://www.humanite.fr/amerique-du-sud-la-droite-veut-la-peau-du-progres-social-605719
به کانال تلگرام راه توده بپیوندید:
|
شماره 564 راه توده - 28 مرداد ماه 1395