از نتایج گنجشک کشی در چین درس بگیریم
|
به گزارش خبرگزاری دست راستی "تسنیم" پوری حسینی رئیس سازمان خصوصی سازی در یک مصاحبه درباره "اهداف برنامه" خصوصی سازی گفت: "از هزار و 111 شرکتی که در لیست واگذاریها قرار گرفتهاند در 15 سال گذشته حدود 71 درصد آن یا کاملا واگذار شده و یا منحل و یا ادغام و یا ورشکسته شدند و یا از لیست خارج شدند. سازمان خصوصی سازی امسال در عمل باید برای 473 بنگاه مزایده برگزار کند. در حوزه وزارت نفت پتروشیمی دماوند حدود 1300 تا 1400 میلیارد تومان، در حوزه صنعت، معدن و تجارت مجتمع صنعتی اسفراین و آلومینای جاجرم که حدود 700 تا 800 میلیارد تومان ارزش و لوله گستر اسفراین که چند صد میلیارد تومانی است در لیست مزایده قرار دارند. نیروگاه شهید رجایی قزوین که بیش از سه هزار میلیارد تومان ارزش دارد و حدود 15 نیروگاه دیگر که در مجموع حدود 20 هزار میلیارد تومان ارزش دارند در لیست واگذاریها هستند " معنای این سخنان آن است که سپاه یا آستان قدس و بانکهای وابسته بدانان باید خود را آماده تملک پتروشیمی دماوند و صنایع الومینیوم و نیروگاه رجایی کنند. آقای پوری حسینی بدون آنکه یک جمله درباره پیامدهای مثبت آنچه تا به امروز انجام شده بر رشد و توسعه اقتصادی کشور یا کاهش وابستگی به درآمد نفت بگوید یا آماری در این زمینه ارائه دهد فرمودند: "کسانی که نمیخواهند خصوصی سازی و واگذاریها اتفاق بیفتد (منظور کسانی است که ۱۵۰۰ میلیارد تومان سرمایه ندارند) از هر استنباط و استدلالی برای مقاومت و مقابله با آن استفاده میکنند. خصوصی سازی برای اقتصاد کشور درمان و یکی از ارکان مهم اقتصاد مقاومتی و سبک کردن دولت است." البته معلوم نیست این چه درمانی است که آقای روحانی، رئیس جمهور، یکی از نتایج آن را پدیدهای بنام شرکتهای "خصولتی" یعنی نه دولتی و نه خصوصی دانسته که به یکی از معضلات کشور تبدیل شده است. در واقع امروز دیگر روشن شده که نتیجه خصوصی سازیها را یا سپاه و نهادهای غیرپاسخگوی عمومی یا زیر نظر بیت رهبر تصاحب کردهاند، یا به بخش خصوصی سپرده شده که هدفش تبدیل و نقد کردن ماشین آلات و زمین بنگاههای واگذاری شده بوده است. در دوران پس از انقلاب چین گفته شد که گنجشکها به محصولات کشاورزی لطمه میزنند. نهضت گنجشک کشی به راهانداخته شد که در جریان آن حدود یک میلیارد گنجشک شکار شدند. نتیجه آن شد که ملخها حمله کردند و کل کشاورزی چین نابود و کشور دچار قحطی و جیره بندی و ناگزیر از واردات مواد غذایی شد. گنجشک کشی متوقف شد و به تاریخ سپرده شد. چینیها از این تجربه سخت و بسیار تلخ این درس را آموختند که قبل از دست زدن به هر برنامهای هزینه و فایده آن را دقیقا حساب کنند و برنامههای خود را گام به گام به پیش برند تا بتوانند پیآمدهای آن را در هر مرحله ارزیابی کنند و در صورتی که هزینهها بر فواید میچربید آن را فورا متوقف کنند. اگر بجای کشتن یک میلیارد گنجشک در سراسر کشور، در یک ناحیه یا منطقه کوچک این آزمایش را کرده بودند، خطرهای آن آشکار میشد و مردم چین دچار فلاکت و قحطی آن سالها نمیشدند. بخت از این جهت نیز با چینیها یار بود که مغزهای متفکری مانند رئیس سازمان خصوصی سازی را نداشتند واگرنه میگفت ما طبق "برنامه" قرار بود دو میلیارد گنجشک شکار کنیم و هنوز به "اهداف برنامه" نرسیدهایم! ظاهرا ایشان مفهوم "اهداف برنامه" را متوجه نمیشود. خصوصی سازی هدف نیست که اهداف آن را با رسیدن یا نرسیدن به شمار واگذاریها طبق "برنامه" تعریف کنیم. هدف هر برنامهای از جمله خصوصی سازی یاری آن به رشد و توسعه اقتصادی کشور، ایجاد اشتغال، کاهش وابستگی به فروش نفت و مواد خام است و باید باشد. همین مقدار که انجام دادیم فهمیدیم که به هیچکدام از این "اهداف" نرسیدیم، در همه شاخصهای توسعه و استقلال ملی نیز سقوط کرده ایم. درسهای نهضت گنجشک کشی در چین با درسهای خصوصی سازیها در ایران تفاوتی ندارد. آن استقلال کشاورزی چین را به مخاطرهانداخت و این در حال نابود کردن امکان رشد و استقلال اقتصادی در ایران است. تفاوتی اگر وجود دارد در آن است که متاسفانه هنوز در سطح مسئولین اقتصادی حکومتی در ایران مفهومی بنام "هدف" تعریف نشده و شکل نگرفته است. هنوز تفاوت ابزار با هدف برای آنان روشن نیست. هنوز اهداف نه بر مبنای ملی بلکه بر مبنای منافع خصوصی یا باندی دنبال میشوند. هنوز نپذیرفتهاند که هر برنامهای را باید گام به گام به پیش برد و در هر گام پیآمدهای آن را ارزیابی کرد و براساس آن برای ادامه، توقف، بازگشت یا اصلاح تصمیم گرفت. اگر همه اینها وجود داشت مدتها بود که برنامه خصوصی سازیها در ایران به تاریخ سپرده شده بود.
به کانال تلگرام راه توده بپیوندید:
|
شماره 565 راه توده - 4 شهریور ماه 1395