گفتگو با عموئی، نگهدار و بنی صدر 37 سال پس از رفراندوم سلطنت یا جمهوری؟ انقلاب 57 با سرنگونی نظام سلطنتی و رژیم شاه، در 22 بهمن آن سال تمام شد. رهبری انقلاب نیز با آیت الله خمینی بود. این که 37 سال است می گویند در ایران انقلاب است و برای آن یک رهبر بعد از انقلاب هم تراشیده اند بنام آقای خامنه ای، بدعتی است با اهدافی مشخص. نخست تغییر ماهیت آرمان های آن انقلاب و دوم به حاشیه راندن وعده ها و نظرات آیت الله خمینی و حذف کارگزاران او در زمان حیاتش. 12 فروردین سال 58 یعنی کمتر از دو ماه پس از سرنگونی نظام سلطنتی که حالا با حکومت ولی فقیه می کوشند آن را بازسازی کرده و تا حدود زیادی نیز موفق به این بازسازی شده اند، یک رفراندوم در ایران برگزار شد. این رفراندوم با هدف جنبه قانونی دادن به جمع شدن بساط سلطنت در ایران و گسترده شدن سفره جمهوریت برگزار شد و نام آن نیز همین بود. "رفراندوم جمهوری". بالای 90 در صد مردم ایران در آن رفراندوم شرکت کرده و به آن رای مثبت دادند. شماری از احزاب و سازمان های سیاسی که از زیر فشار اختناق و ممنوعیت فعالیت در دوران شاه در آمده بودند در این رفراندوم شرکت کردند و برخی نیز چنین نکردند. از جمله، حزب توده ایران در این رفراندوم با رای مثبت شرکت کرد و سازمان چریک های فدائی خلق که هنوز نام خود را به سازمان فدائیان خلق تغییر نداده و به اکثریت و اقلیت هم تبدیل نشده بود، در آن شرکت نکرد. امسال در آستانه سالگرد آن رفراندوم، رادیو زمانه با محمدعلی عموئی عضو هیات سیاسی و دبیر کمیته مرکزی حزب توده ایران در آن دوران، فرخ نگهدار رهبر وقت سازمان چریک های فدائی خلق و همچنین ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهور ایران در ارتباط با این رفراندوم مصاحبه کرده که خلاصه آن را در زیر می خوانید.
|
محمدعلی عمویی در مقابل این سئوال که چرا حزب توده ایران در این رفراندوم شرکت کرده و رای مثبت داده گفت: دوستانی که موافق نبودند رأی آری بدهند، پیش از آن که اطلاع پیدا کنند چه نظامی جایگزین نظام گذشته شده است، موضعگیری کردند. ایراد غالب این دوستان این بود که رهبری انقلابی که در ایران پیروز شد مصادره شده است. ما به هیچ وجه این استدلال را قبول نداشتیم و الان هم قبول نداریم. واقعیت این است که درست است که طیف گستردهای از مبارزین علیه نظام گذشته مبارزه میکردند، اما کثرت جنبش مسلمانان با دیگر گروههای سیاسی ایران قابل قیاس نبود. در نتیجه، رهبری این انقلاب نمیتوانست در دست نیروهای چپ قرار بگیرد.
فرخ نگهدار، به رهبر وقت سازمان چریک های فدائیان خلق که این رفراندوم را نفی و در آن شرکت نکرد می گوید: دلیل ما این بود که چون محتوای جمهوری اسلامی ایران برایمان روشن نیست و قانون اساسی هنوز نوشته نشده است، مایل هستیم بعد از تنظیم قانون اساسی، موضوع نام به رفراندوم گذاشته شود و همین را هم اعلام کردیم. اتفاقاً در روزهای اخیر گفتهای منسوب به آقای رفسنجانی منتشر شده که ایشان تکذیب هم نکردهاند. آقای رفسنجانی گفتهاند به این نتیجه رسیدهاند که رفراندوم زود بود و نباید آن موقع به سرعت انجام میشد. آقای عمویی میگویند: آقای خمینی در مصاحبهای که در نوفل لوشاتو انجام داد، در پاسخ به این سؤال که «شما چه نظامی را میخواهید جایگزین رژیم شاه بکنید»؟ اظهار داشت: «ما میخواهیم یک نظام جمهوری برقرار کنیم» و در مقابل این پرسش که چگونه جمهوریای؟ پاسخ داد: "مانند همه جمهوریهایی که در کشورهای دیگر هستند؛ مردم رأی میدهند. رییس جمهور را انتخاب میکنند و قوهی مجریه به این ترتیب، شکل میگیرد. مجلسی هم بر اساس رأی مردم تشکیل میشود و قوهی مقننه کشور را بوجود میآورد. شورای قضایی هم به وجود میآید که اصل تفکیک قوا شکل میگیرد. حتی مارکسیستها هم میتوانند نظراتشان را بیان کنند؛ به شرط آن که توطئهای درکار نباشد.» برای حزب توده ایران و خود من، پس از سالها سرکوبی که توسط رژیم شاهنشاهی نسبت به مخالفین و به ویژه سرکوبی که علیه حزب و سایر نیروهای چپ این مملکت اعمال میشد، پدید آمدن نظامی بر مبنای آرای مردم و تشکیل یک جمهوری، فرصتی بود که به عدم امکان فعالیت آزاد و علنی حزب پایان میداد و این امکان فراهم میآمد که حزب بتواند در ارتباط علنی، قانونمند و مستقیم با مردم ایران فعالیت کند. البته متأسفانه این اتفاق نیفتاد. غیبگویی نمیشد کرد! کسانی که مخالفت کردند، راه به جایی نبردند. لاجرم به اقداماتی دست زدند که بعدها خودشان پس گرفتند؛ رفتن به کردستان و جنگیدن با جمهوری اسلامی، رفتن به ترکمن صحرا و جنگیدن. یعنی خودشان عملا امکان حضور علنی خودشان را زیر علامت سؤال بردند.
فرخ نگهدار میگوید:
من این استدلال را دقیق نمیدانم که اگر در آن رفراندوم رأی مثبت می دادیم، مسیر درستی را طی می کردیم و اگر رأی منفی می دادیم و یا اگر شرکت نمی کردیم مسیر درستی را طی نمیکردیم. مثلا سازمان مجاهدین خلق در آن رفرنداوم شرکت کرد و رأی مثبت داد، اما بعدا به نظر من، مسیر غلطی را طی کرد. ما در آن رفراندوم گفتیم برای ما روشن نیست که موضوع بر سر چیست؟ چون جمهوری اسلامی مفهوم دقیقی نیست. البته بعداً با تدوین قانون اساسی، مفهوم دقیقی پیدا کرد. رژیم سلطنتی قانون اساسی مشروطه را داشته و دستکم بر طبق قانون اساسی خود مفهومش روشن بود. ما بعداً هم به آن ترتیب، به تقابل با جمهوری اسلامی و جنگ مسلحانه با آن برنخاستیم.
- آقای عمویی به حضور شما در کردستان و ترکمن صحرا اشاره میکنند.
نگهدار: اولاً مساله ملی در ایران را به هیچ وجه نباید با رفراندوم قانون اساسی مخلوط کرد. از سوی دیگر، نقش ما در ترکمن صحرا نقش صلحآفرینی بود و از آن هم محکم دفاع کردهایم. دولت آقای بازرگان هم نقش ما را در ترکمن صحرا، نقش صلحآفرینی میشناخت. ما در آنجا جنگ را خاتمه دادیم. مردم آنجا سنی بودند و نسبت به حاکمیت جمهوری اسلامی بیاعتماد بودند و ما تلاش کردیم که تنش میان آن مردم با جمهوری اسلامی ایران کاهش پیدا کند. مسأله ملی و ربط دادن آن با ساختار نظام در آن مقطع که ما به رفرنداوم رأی مثبت بدهیم یا منفی، بلاموضوع است. به نظرم جا نداشت که آقای عمویی وارد این بحث بشوند. البته به نظر من، رأی ممتنع در آن زمان، بهترین رأی بود. حتی آقای خمینی هم بعداً گفتند که «اگر نظام مطلوب شما در آن ورقه نیست، خودتان با دست بنویسید». خود این گفته عجولانه بودن تصمیم را بازتاب میدهد و این که امکان اتخاذ تدبیر بهتری موجود بود. بهترین تصمیم به نظر من –هماکنون هم روی آن تاکید دارم- این بود که رهبری جمهوری اسلامی ایران شتاب نمیکرد. ابتدا قانون اساسی را به تصویب میرساند و بعداً هم مردم یا رأی مثبت و یا منفی به آن میدادند.
سئوال: ولی آقای عمویی به هرحال معتقدند که تصمیمی که آن زمان رهبری حزب اتخاذ کرد، تصمیم درستی بود. هر نیروی دیگری هم بگوید که پیشبینی کرده بود، چنین چیزی خواهد شد، به نوعی آناکرونیسم دست میزند. یعنی شرایط تاریخی را جا به جا میکنند و آنچه امروز رخ داده را به جای شناخت آن روزشان میگذارند. آقای عمویی در عین حال اضافه میکنند: این که من گفتم، الان هم همین نظر را دارم، به معنای آن نیست که روشها و عملکردهای بعدی جمهوری اسلامی مورد تایید من است؛ خیر. من تصور میکنم، موضع حزب تودهی ایران کاملا درست بود و آن که در این میان، قانون را لگدمال کرد و سیاست سرکوب سازمانها را در پیش گرفت، جمهوری اسلامی بود.
ابوالحسن بنیصدر، اولین رییس جمهور ایران: آن زمان یک خوشبینی وجود داشت. گرچه من همان زمان توضیح دادم که اگر مراد از جمهوری اسلامی این معنا است که اسلام بیان آزادی است و جمهوری هم به معنای برقراری حاکمیت جمهور مردم است، مشکلی ندارد. اما این مسائل باید توضیح داده شود و مردم در روشنی رأی بدهند. اشکال اولی که در آن رفراندوم وجود داشت، این بود که رفراندوم بدون هیچ توضیحی بود. از سوی مقامات رسمیای که این رفرنداوم را برگزار کردند، توضیحی در این رابطه داده نشد. وگرنه آنهایی که مخالف بودند و یا پیشنهادات دیگری داشتند، توضیحات خودشان را میدادند. چرا این توضیحات اهمیت داشت؟ به لحاظ آنچه الان میبینیم. آن زمان که انقلاب پیروز شد، قرار بود حاکمیت مردم برقرار شود. جمهوری به این معنا بود. پیشنویس قانون اساسی هم بر اساس ولایت جمهور و حاکمیت جمهور مردم تهیه شد. ولی حالا ما با ولایت مطلقهی فقیه روبرو هستیم. اما اگر آن رفراندوم در شفافیت کامل انجام میگرفت، احتمال داشت که این پیامدها بهوجود نیاید. بعداً معلوم شد که به قول آقای خمینی نمیتوان تکیه کرد. آن روز مردم میگفتند ایشان مرجع است و به قول خودش عمل میکند، اما بعداً خود ایشان گفت: اگر لازم باشد، امروز حرفی میزنم و فردا عکس آن را میگویم که این کار را هم کرد. البته امروز نمیشود رأی آن روز را توجیه کرد. اقلاً باید انتقاد از خودی کرد. بنابراین، سخن آقای عمویی نابجا است. برای این که بعد از وقوع، باید این توانایی را داشت و بتوان گفت که آن روز اشتباه کردهایم و باید این توضیح را میطلبیدیم.
سئوال: ولی شما خودتان هم رأی مثبت دادید.
بنی صدر: من رأی مثبت دادم، ولی مطالبه توضیح هم کردم. خودم هم این توضیح را دادم. فرق میکند با کسی که رأی میدهد، توضیح هم نمیطلبد و امروز هم میگوید که درست عمل کرده است. با اعتماد به آقای خمینی. آن زمان من اعتقاد داشتم که یک مرجع تقلید تعهد خود را که در برابر دنیا بر عهده گرفته بود، نقض نمیکند. امروز من میگویم که این اعتماد نا به جا بود. ما نباید به اعتماد و به قول یک شخص، از آنچه که اساسی است، صرفنظر میکردیم . http://zamaaneh.com/analysis/2010/04/post_1429.html
به تلگرام راه توده بپیوندید https://telegram.me/rahetudeh
|
به تلگرام راه توده بپیوندید https://telegram.me/rahetudeh |
شماره 546 راه توده - 19 فروردین ماه 1395