راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

هزینه ای که رهبر

به مردم و کشور

تحمیل می کند!

 

 

همه شواهد و حوادث هفته گذشته نشان می دهد که سخنان تنش برانگیز رهبر در نوروز امسال و جنجال پیرامون موشک و برجام با واکنش بسیار منفی، نه تنها در میان مردم بلکه در عالیترین سطوح حکومتی و به ویژه در میان روحانیان روبرو شده است. نه تنها هیچیک از روحانیان بزرگ و متوسط حاضر نشدند با رهبر در جنجال سازی وی همراهی کنند، بلکه معدود روحانیانی هم که دنبال رهبر را گرفتند در پیوند مستقیم با سپاه و روزنامه هایی نظیر کیهان و "جوان" قرار داشتند که ارگان غیر رسمی نهادهای نظامی و امنیتی و اطلاعاتی سپاه و بیت رهبری هستند، نهادهایی که روحانیت به آنها بیشتر مشکوک است.   

هفته گذشته خبرگزاری حکومتی مهر برای توجیه و فرافکنی این رسوایی و واکنش منفی عمومی و شکست پیآمدهای جنجال رهبر و صدا و سیما و رسانه های وابسته به بیت رهبری، آنچه روی داده را نه به حساب سخنان رهبر، بلکه به حساب هاشمی رفسنجانی گذاشته و نوشت: "افکار عمومی از رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام سئوال می کند که هزینه های سنگینی که پیام های توئیتی گذشته هاشمی بر کشور تحمیل کرده چطور جبران خواهد شد".

مفهوم این جملات اعتراف به آن است که سخنرانی رهبر هزینه سنگینی را به حکومت و بیت رهبری تحمیل کرده است. توجیه خبرگزاری مهر در واقع عذر بدتر از گناه بود. آقای خامنه ای به عنوان رهبر، پیش از بیان سخنرانی نوروزی آیا نمی توانست یک تماس کوتاه با هاشمی گرفته و نظر وی را در مورد برنامه موشکی جویا شود تا اگر سوءتفاهمی وجود دارد رفع شود و نیازی به چنین سخنرانی و جنجال پوچ و بیحاصل پس از آن و هزینه بی دلیلی که بقول خود آقایان به کشور تحمیل شد نباشد؟ اگر فرض بگیریم که سخنان رهبر اقدامی از پیش برنامه ریزی شده برای انتقام از هاشمی بدلیل رای بالای مردم به وی نباشد، در آنصورت باید گفت که ایشان ظاهرا از موقعیت خود و رفتار و حرکات و سخنانش آگاه نیست و واقعا فاقد حداقل ظرفیت و توان رهبری است.

ولی در این نکته تردید نیست که آقای خامنه ای امکان تماس ساده با هاشمی رفسنجانی و اطلاع از نظرات وی را داشت. ولی وی و بیت رهبری به طور کلی بدنبال ایجاد جنجال و در این مورد جنجال علیه هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی بودند و از آن اهداف گوناگونی به ویژه در پیوند با مسئله تعیین تکلیف رهبر آینده دارند.

از جمله اهداف رهبر و بیت رهبری در ایجاد این جنجال می توان به کاستن از نقش هاشمی رفسنجانی در خبرگان به ویژه پس از رای چشمگیر مردم به وی؛ جلوگیری از برقراری فضای آرام در کشور با هدف ممانعت از گشایش اقتصادی و زمین زدن دولت روحانی؛ ایجاد فضای آشفته به منظور جلوگیری از نقد دولت احمدی نژاد و دادن امکان فرار به مفسدان اقتصادی و رانت خوارها؛ بر هم زدن امید و آرامش جامعه و ایجاد تنش های روانی و اجتماعی در مردم به منظور خسته و مستاصل کردن و بیرون کردن آنها از مداخله در فضای سیاسی و شرکت در رای گیری و انتخابات اشاره کرد.

ولی مشکل رهبر تنها در این نیست که دارای ظرفیت و توان رهبری نیست یا با سخنان و رفتار  نسنجیده خود هر روز کشور را به مسیری و تنش و جنجالی می کشاند. مشکل اصلی و واقعی وی در آن است که با مردم همسو نیست. پیروزی مردم، پیروزی او نیست، شکست اوست! به همین جهت است که جز رویارویی با رای و خواست مردم، جز مخالف خوانی، جز سپردن امور به دست طرد شدگان مردم، جز مقابله با منتخبان ملت کار دیگری از وی ساخته نیست.

 

به تلگرام راه توده بپیوندید:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 547 راه توده - 26 فروردین ماه 1395

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت