متحدان امروز "قدرت" کلاه مخملی ها اوباش و لات و لوت ها
|
در آستانه انتخابات هفتم اسفند یک همایش "اصولگرایان" تحت عنوان "عطر یاس" با حضور حداد عادل - پدر همسر آقا مجتبی - مهدی چمران - رئیس شورای شهر تهران – و مهرداد بذرپاش از همکاران احمدی نژاد برگزار شد که به همایش "اصولگرایان کلاه مخملی" معروف شد. چرا که نقطه مرکزی این همایش حضور شماری از گنده لات ها یا به اصطلاح کلاه مخملی های تهران در آن بود. حضوری که در واقع رسمیت بخشیدن به آن چیزی بود که مدتهاست در جمهوری اسلامی آقای خامنه ای آشکار شده است: کوشش برای ایجاد یک ارتش از اراذل و اوباش علیه مردم. ایجاد لشکر اراذل و کلاه مخملی های لنگ به دوش از یادگارهای دوران قاجار است. در شرایط ضعف حکومت قاجار، روحانیان به ایجاد یک گروه ضربت از میان اراذل و اوباش و لات و لوت ها پرداختند. بنوشته هما ناطق "مقامات مذهبی" از این اوباش "به عنوان گروه های ضربت" استفاده می کردند. و در ناخرسندی های اجتماعی و "شورش عوام" لوطیان را در جهت سرکوب به کار می گرفتند و اجرت می دادند. این قشون مسلّح را کوچکترین بهره ای از سواد و اصول دین نبود. جملگی آزمند پول بودند و نان و آبشان از اجیر شدن به راه دستبرد به املاک و اموال مردم فراهم می آمد." از جمله روحانیانی که برای خود یک گروه اوباش و کلاه مخملی تشکیل داد حجت الاسلام محمد باقر شفتی در اصفهان بود که از ثروتمندترین مالکان زمانۀ خویش بود. شاگرد او تنکابنی می گوید : "از زمان ائمه اطهار تا آن عهد هیچیک از علمای امامیه آن اندازه ثروت و مکنت به دست نیاورده بود." شفتی "دوهزار باب" دکان و "چهارصد کاروانسرا" داشت. املاک در بروجرد و یزد و دهاتی در شیراز غصب کرده بود. وی ۳٠ هزار لوطی را بعنوان سپاه گرد آورده بود و از طریق آدمکشی و دزدی و قلع و قمع دستگاه شاهانه داشت. بدینسان اراذل و اوباش سپاه شخصی و خصوصی شماری از روحانیان شدند. این وضع ادامه یافت به ویژه در دوران پیش و پس از 28 مرداد نیز از شبکه اراذل و اوباش هم توسط روحانیان و هم توسط رژیم گذشته بهره گیری شد. شماری از آنان در خدمت روحانیت درآمدند و در قتل کسروی و رزم آرا و بالاخره در پیروزی کودتای 28 مرداد در کنار آیتالله کاشانی نقش بازی کردند. پس از کودتا هم جریان تازه ای از اراذل شکل گرفت که رژیم کودتا آنان را حاکم "لاله زار" کرد، خیابانی که پیش از آن مرکز هنری و رشنفکری چپ تهران بود. ولی اوباش پیوند خود با روحانیت را از طریق جریان فدائیان اسلام حفظ کرد، جریانی که بعدا انجمن حجتیه و حزب موتلفه از درون آن یا در ادامه آن بیرون آمد. در جریان انقلاب ایران همین دار و دسته اراذل و اوباش دوباره شکل گرفتند، دسته ای که ساواک ابتدا آنها را متشکل کرد و از طریق آنها یک تظاهرات ده هزار نفری شاهدوستانه در استادیوم امجدیه برگزار کرد و سپس بسیاری از همان ها به عنوان "انقلابی" وارد کمیته ها شدند. معروفترین آنها کمیته مستقر در سفارت امریکا به سرپرستی یکی از گنده لات های تهران بنام حاج ماشاالله قصاب بود که عکس های یادگاری او با سولیوان سفیر وقت امریکا در ایران در همان دوران پخش شد. با اینحال نقش این اوباش به ویژه با آغاز جنگ محدود شد و آنها را غالبا به بخش های کم خطری مانند بخش اطلاعاتی و بازجویی ها و زندان ها و مشابه آنها منتقل کردند. از زمان رهبری آقای خامنه ای اوباش نقش تازه ای در کشور پیدا کردند. یکبار مسعود ده نمکی در وبلاگ خود از ملاقاتش با آقای خامنه ای نوشت که به همراه پسرش به دیدار وی رفته بود و ایشان در گوشه اتاقش به مسعود ده نمکی گفته بود، شما برای فیلم ها بیشتر روی لات ها تمرکز کنید. اینها نیروی ما هستند! ده نمکی هم در پاسخ به درخواست رهبر علاوه بر آنکه خودش نقش اوباش و لباس شخصی را بازی کرد بلکه فیلمی هم راجع به اوباش ساخت بنام "اخراجی ها" که محتوای آن قهرمان سازی از اوباش و تمسخر رزمندگان بود. آنچه امروز شبکه مداحان در جمهوری اسلامی می کند نیز ادامه همین سیاست بکارگیری اوباش و تقلیدی است از همان اقدامات مشکوک به انگلیسی که فدائیان اسلام در دوران جنبش نفت و علیه دولت مصدق کردند. ولی نخستین تلاش سازمان یافته برای سازماندهی اوباش و بهره گیری از آنان در دوران احمدی نژاد انجام شد. در آن دوران تحت عنوان جمع آوری اوباش آنان را دستگیر کرده و در خیابان ها می گرداندند و مورد تمسخر مردم قرار می دادند. هدف ایجاد کینه میان اوباش و مردم بود. همین اوباش بعدا سازماندهی شدند و در جریان جنبش سبز به مقابله با مردم فرستاده شدند یا در زندانهایی نظیر کهریزک به جان زندانیان انداختند. اکنون سخن از یک شبکه لات و لوت ها در جمهوری اسلامی است که نزدیک به 200 هزار تن در کانال تلگرام آنها عضو هستند. این شبکه که در میان لباس شخصی ها و مهاجمین تحت الحمایه نیروی انتظامی نیز شمارشان کم نیست، قشر تازه ای را در جمهوری اسلامی شکل بخشیده اند. آنها به عنوان محافظ شخصی مقامات مثلا در نماز جمعه، در راهپیمائی ها، در تبلیغات انتخاباتی حضور دارند. گروهی از آنان شبکه های دستفروشی را اداره می کنند و شهربان شهرداری شده اند و در معابر و میادین شهر گشت می زنند! گروهی دلالی و داد و ستدهای دسته چندمی انجام میدهند، گروهی نیز خانههای تیمی خلافهای رایج در جامعه را مدیریت میکنند. مثلا همین هفت هزار تن "گشت نامحسوس" را ناگهان از کجا بدست آوردند و تشکیل دادند؟ جز از میان همین اوباش و لات و لوت ها به ویژه که وابستگی به گشت نامحسوس بهترین وسیله اخاذی و باجگیری از مردم نیز هست؟ شبکه اوباش و لات ها و کلاه مخملی ها که در جمهوری اسلامی بسرعت سازماندهی می شوند در واقع جانشین نهادهای قانونی هستند. در همه کشورهایی که قدرت به طور رسمی نمی تواند علیه مردم مداخله کند این شبکه ها وجود داشته و وجود دارند. شبکه های فاشیستی در آلمان و ایتالیا، فالانژهای اسپانیا، گروه های شبه نظامی در آمریکای لاتین، گرگ های خاکستری در ترکیه و مشابه آنان، همه شبکه های اراذل و اوباش و لات و لوتهایی هستند که در حالت عادی مخارج و هزینه های خود را از طریق فعالیت های مشکوک "قانونی" و غیرقانونی مشکوک بدست می آورند و در شرایط خاص در اختیار حکومت ها و گروه های متنفذ برای کودتا هستند. ثروتی که در دوران احمدی نژاد در دست عده ای جمع شده پشتوانه این شبکه هاست که در شرایط معین دست به قتل و آدمکشی نیز می زنند.
به کانال تلگرام راه توده بپیوندید
|
راه توده شماره 549 - 9 اردیبهشت ماه 1395